خبرگزاری شبستان - مهدی رحمانیان| کتاب را که باز میکنی، واژهها شبیه موجاند؛ گاهی آرام و نوازشگر، گاهی سهمگین و تکاندهنده. اما میان این امواج، گاهی کلمهای هست که چشم را میگیرد، دل را میلرزاند و جان را دگرگون میکند. این، خاصیتِ کلامیست که از افق آسمان نازل شده، نه از سطح خاک.
قرآن، تجلی عظمت خداست، تلألؤیی از حضورِ بینهایت در قالب واژههایی محدود. آنچنان سنگین و بلندمرتبه که اگر بر کوهی فرود میآمد، ریشههایش را از هم میدرید و شانههایش را خم میکرد.
نزول آسمانی بر واژگان زمینی؛ قدرتی که کوه را میلرزاند
امام جمعه جهرم، با تأمل بر همین معنا، این پرسش تکاندهنده را مطرح میکند: اگر قرآن چنین قدرتی دارد، پس چرا دلهای ما با شنیدن آن نمیلرزد؟ چرا کوه از هم میپاشد اما منیّت ما همچنان پابرجاست؟ پاسخ را باید در عمق جان جُست، آنجا که خاکِ دل برای دریافت باران وحی، هنوز تَر نشده است.

او آیهای از سوره حشر را تلاوت میکند و میگوید: «اگر این قرآن را بر کوهی سرافراز و بزرگ نازل میکردیم، تو با چشمان خود میدیدی که این کوه باعظمت و باصلابت از هم میشکافد و در برابر خدای متعال خاشع میشود... این برای آن است که در آیات قرآن تفکر و تدبر کنید.» و چه تلخ است وقتی که قرآن را به سفره عقد، به درِ خانه نو، یا کنار مزار عزیزان محدود میکنیم؛ گویی تنها تشریفاتی محترم است، نه پیامی زنده.
کوه خاشع میشود، اما منیّت انسان باقی میماند؟
همین قرآنی که بسیاری از ما آن را دستکم میگیریم و توفیق اینکه یک بار در تمام عمر آن را به دقت بخوانیم نداریم، چنان است که اگر بر کوه نازل شود، آن را متلاشی میکند.
حجتالاسلام محمدحسین مدبر، با استناد به کلام امام علی (ع) و امام صادق (ع)، تأکید میکند که تجلی قرآن، خودِ تجلی خداست؛ نوری که کوه را تحمل نیست، اما دل انسانِ آماده، آینهدار آن میشود. او یادآور میشود که: «در حالات امام سجاد (ع) و امام صادق (ع) آمده که آیه «مالک یوم الدین» را آنقدر در نماز تکرار میفرمودند و در آن غرق میشدند که مدهوش میگشتند... گاهی بعضی آیات را آنقدر تکرار میکردند که آن را از گویندهاش، یعنی خداوند، میشنیدند.»
پس ما کجای این طیف ایستادهایم؟ اگر آیهای میتواند نوجوانی را چنان بلرزاند که بیمار شود، و راهزنی را چنان منقلب کند که زاهد شود، پس چرا برای ما تنها صداییست که از رادیو یا بلندگوی مراسم شنیده میشود؟ مدبر ما را به تأمل در همین فاصله میخواند؛ فاصلهای میان بودن قرآن، و اثر قرآن.
این سخنان، دعوتیست به بازنگری. بازنگری در نسبتِ خود با کتابی که کوه را میلرزاند، اما بر قلبهایی که با عادت و روزمرگی خفتهاند، بیاثر میگذرد. اگر در آیهای آمده است: «فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ؟» پس ما نیز باید بپرسیم: واقعاً کجا میرویم؟ آیا آنقدر دلهایمان سخت شده که دیگر حتی صدای خدا را هم نمیشنوند؟ یا هنوز روزنهای هست، که با یک آیه، گشوده شود؟
امام جمعه جهرم با نگاهی تند و تلخ، هشدار میدهد: «همین قرآنی که بسیاری از ما آن را دستکم میگیریم و توفیق اینکه یک بار در تمام عمر آن را به دقت بخوانیم نداریم، چنان است که اگر بر کوه نازل شود، آن را متلاشی میکند.»

منیّت، کوه درون انسان؛ مانع نزول قرآن به دلها
اما دلیل این بیتفاوتی چیست؟ پاسخ را از زبان مدبر میشنویم: «بعید نیست منظور از این کوه، همان منیّت ما انسانها باشد. فرمودهاند علت اینکه کوه تحمل نزول قرآن را ندارد، به خاطر این است که خدای متعال در کتابش تجلی کرده است؛ و این فرمایش امام امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه و امام صادق(ع) است.»
قرآن، همان آیههاست که میتوانند بارها و بارها، بر قلبهای مستعد نازل شوند. همانگونه که در زمان پیامبر(ص)، بعضی آیات دوبار نازل شدند، در عصر ما نیز میتوانند بر دلهای بیدار دوباره فرود آیند.
این نوع نگاه به قرآن، بهوضوح نشان میدهد که متن الهی، صرفاً کلامی مکتوب نیست بلکه تجلی ذات پروردگار است؛ و دلهای آگاه، ظرفیت درک چنین تجلیای را دارند. همانگونه که حجتالاسلام مدبر با اشاره به حالات عرفانی اهل بیت(ع) ادامه میدهد: «در حالات امام سجاد(ع) و امام صادق(ع) آمده که آیه "مالک یوم الدین" را آنقدر در نماز تکرار میفرمودند و در آن غرق میشدند که مدهوش میگشتند. امام صادق(ع) میفرمودند گاهی بعضی از آیات را اینقدر تکرار میکنم که آن را از گویندهاش یعنی خداوند متعال میشنوم.»
این یعنی قرآن، همان آیههاست که میتوانند بارها و بارها، بر قلبهای مستعد نازل شوند. همانگونه که در زمان پیامبر(ص)، بعضی آیات دوبار نازل شدند، در عصر ما نیز میتوانند بر دلهای بیدار دوباره فرود آیند.
تنها یک آیه کافیست؛ اگر گوش دل شنوا باشد
حجتالاسلام مدبر در ادامه، قرآن را نه یک متن، که آیینهای از شعور هستی معرفی میکند: «قرآن همه هستی را با شعور و تسبیحگوی خداوند میداند. "یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ" (جمعه/۱، تغابن/۱)؛ "کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ" (نور/۴۱)؛ "وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یَسْجُدَانِ" (الرحمن/۶)؛ همگی عابد و خاضعاند. بنابراین کوه با معرفت در برابر آیات خاضع و فرو میریزد. پس چرا منیّت ما فرو نمیریزد؟»

سؤال، تلخ و بیپاسخ در فضا معلق میماند. اما این استاد حوزه و دانشگاه نمونههایی از اثرگذاری آیات بر دلهای پاک و آماده را نیز بیان میکند: «نوجوانی که قرآن میآموخت، از استادش درباره آیه "فَکَیْفَ تَتَّقُونَ إِن کَفَرْتُمْ یَوْمًا یَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِیبًا" (مزمل/۱۷) پرسید. استاد گفت: روزی خواهد آمد که از شدت هول و سختیاش، موهای کودکان سفید میشود. همین کافی بود تا نوجوان بیمار شود و بر بستر افتد. استادش به بالینش آمد و گفت: من سالها این آیه را خواندم، اما تأثیری که تو پذیرفتی نداشتم.»
تمام این کلمات برای یک هدف: تفکر در آیات الهی
نمونهها کم نیستند. او میگوید: «آیه "أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ" (حدید/۱۶) راهزن یاغی را چنان متحول کرد که عابد و زاهد زمانهاش شد. آیه "فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ" (تکویر/۲۶) کافی است تا انسان از خود بپرسد: با این فکر و اعتقاد، به کجا میروی؟ عرب بیابانی با شنیدن "فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ..." بلند شد و رفت، گفت: همین آیه برایم کافی است.»
در پایان، حجتالاسلام مدبر باز هم ما را به تأمل و انس با قرآن فرا میخواند و آیهای را بار دیگر در ذهنمان حک میکند: "تِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ" یعنی تمام آنچه گفته شد، فقط یک هدف دارد: تفکر.
نظر شما