روز معلم بدون مراسم، اما با معنا؛ به سبک بچه‌های مسجد احمدی

در کوچه‌ای ساده و بی‌ادعا، جایی دور از سن و قاب عکس‌های یادبود، در روزی که بوی اردیبهشت با عطر خاطره‌های کلاس درهم آمیخته بود، بچه‌های مسجد احمدی لار جور دیگری درس پس دادند؛ بی‌صدا، اما پُراثر. آن‌ها به خانه معلمانشان رفتند، نه برای پرسش و پاسخ، که برای گفتن یک جمله ساده و صمیمی: «یادتان هستیم، استاد!»

به گزارش خبرگزاری شبستان از فارس، هیچ بنر بزرگی نصب نشده بود. هیچ صحنه‌ای آذین نبسته بودند. سالن‌ همایش در کار نبود. اما اتفاق، دقیقاً همان‌جا افتاد؛ در دل کوچه‌های آرام لار، وقتی چند جوان از مسجد احمدی راه افتادند، گل به دست، بی‌سروصدا، بی‌نیاز از بلندگو و قاب عکس.

آن روز، روز معلم بود. اما نه از آن روزهایی که در تقویم می‌گذرد و فراموش می‌شود. برای معلمانی که پشت در خانه‌هایشان، چهره‌هایی آشنا و صمیمی را دیدند، این روز ماندنی شد.

در باز شد. معلمی که سال‌ها پای تخته ایستاده، حالا ایستاده بود به تماشای نسلی که آمده بود به جای جمله‌های تکراری، ساده بگوید: ممنون که یادمان دادی. نه هدیه‌ای رسمی، نه برنامه‌ای پر زرق و برق؛ فقط چند شاخه گل، چند جمله بی‌پیرایه، و نگاهی که همه‌ی احترام دنیا را در خود داشت.

برخی از آنها، همان لحظه چشمشان خیس شد. بعضی فقط سکوت کردند و با آن لبخند آشنا، دعوت کردند به نشستن. دلشان خوش شد. نه از گل، نه از دیدار، بلکه از این‌که هنوز کسانی هستند که معنای "قدر دانستن" را بلدند؛ بی‌ادعا، بی‌نقش‌آفرینی.

برای تشکر، لازم نیست روی سن بروی. کافی‌ست راه خانه را بلد باشی. کافی‌ست از رسم‌ها و قاب‌ها عبور کنی، و آدم‌ها را همان‌طور که هستند، ببینی.

جوان‌های مسجد احمدی لار، حرف بزرگی زدند بی‌آن‌که بلند حرف بزنند. گفتند: برای تشکر، لازم نیست روی سن بروی. کافی‌ست راه خانه را بلد باشی. کافی‌ست از رسم‌ها و قاب‌ها عبور کنی، و آدم‌ها را همان‌طور که هستند، ببینی.

در شهرهایی که آدم‌ها گاه از هم دور شده‌اند، این دیدارهای کوچک، کارهایی بزرگ می‌کنند. نه فقط برای معلمان، که برای همه‌ی ما که یادمان می‌رود گاهی باید بایستیم، دست کسی را بفشاریم، و فقط بگوییم: «یادت هست؟ تو بودی که...»

کد خبر 1816187

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha