خطابه‌های کش‌دار، دل‌های خسته؛ جوان امروز مخاطب دیروز نیست

در دنیایی که نسل جوان با یک اسکرول، صدها پیام را پشت‌سر می‌گذارد، هنوز هم منبرهایی برپاست که درگیر واژه‌اند، نه معنا. جوان امروز، دیگر شنونده دیروز نیست؛ او پی حرفی تازه است، نه سخنی طولانی.

خبرگزاری شبستان - مهدی رحمانیان| جوان اگر در مسجد نمی‌ماند، مشکل از دیوارها نیست؛ مشکل از صدایی‌ست که یا شنیده نمی‌شود یا شنیده نمی‌خواهد شود. مسجد قرار نیست فقط جایی برای نشستن‌های بی‌حاصل و شنیدن‌های بی‌اثر باشد. قرار نیست تنها جایی باشد که در آن واژه‌ها صف بکشند و مخاطب، ساکت و سر به زیر، نظاره‌گر عبور کلمات باشد.

مسجد اگر می‌خواهد خانه بماند، باید پذیرایی بلد باشد. و اولین گام در مهمان‌نوازی، شناختن مهمان است. مهمان امروز، جوانی‌ست با دنیایی در جیبش؛ پر از پادکست‌های جذاب، ویدئوهای چند دقیقه‌ای الهام‌بخش، متن‌های موجز و تصاویر پرشور. اگر قرار باشد جوان در مسجد هم همان منبرهای ساعت‌کُش دیروز را بشنود، چرا برگردد؟ چرا بماند؟

در این میان، بعضی‌ها هستند که حرف حساب می‌زنند. نه کلیشه، نه تکرار. مثل رقیه بابایی، مسئول مبلّغات خواهر زرین‌دشت، که می‌گوید مسجد هنوز می‌تواند جان بگیرد، اگر بلد باشد چگونه حرف بزند.

خطابه‌های کش‌دار، دل‌های خسته؛ جوان امروز مخاطب دیروز نیست

منبر یک‌ساعته برای نسل امروز؟! نه، ممنون!

جلساتی که گاهی یک ساعت یا حتی بیشتر طول می‌کشد، برای جوانی که تازه پایش به مسجد باز شده، اصلاً قابل‌تحمل نیست.

«یکی از دلایلی که جوان‌ها از مسجد فاصله می‌گیرند، سخنرانی‌های طولانی و یکنواخت است. جلساتی که گاهی یک ساعت یا حتی بیشتر طول می‌کشد، برای جوانی که تازه پایش به مسجد باز شده، اصلاً قابل‌تحمل نیست.»

این جمله‌ ساده اما دقیق بابایی، پرده از واقعیتی برمی‌دارد که اغلب نادیده گرفته می‌شود. طولانی‌گویی، حوصله‌کُشی است. زمانه تغییر کرده و مخاطب امروز با هر سخنی وارد معامله نمی‌شود. اگر قرار است در مسجد بماند، باید احساس کند چیزی گرفته که بیرون پیدا نمی‌شود.

اعتدال؛ کلید گمشده در سخنرانی‌ها

بابایی معتقد است که اگر می‌خواهیم جوان را نگه داریم، باید زمان را بفهمیم. «سخنرانی اگر بخواهد اثرگذار باشد، باید کوتاه و درعین‌حال پرمغز باشد. حد مطلوبش، بین ۳۰ تا ۴۰ دقیقه است؛ نه بیشتر.»

خطابه‌های کش‌دار، دل‌های خسته؛ جوان امروز مخاطب دیروز نیست

اما کوتاه‌گویی به‌تنهایی کافی نیست. حرف اگر استخوان نداشته باشد، هر چقدر هم کوتاه باشد، به درد نمی‌خورد. بابایی راهکار می‌دهد: «مبلغ باید از قرآن، احادیث، اشعار، پندها و داستان‌ها در کلامش استفاده کند. نه اینکه فقط حرف بزند، بلکه باید با کلامش جان بدهد. باید سخنش طعم داشته باشد؛ طعمی شیرین برای ذائقه مخاطب جوان.»

اما کوتاه‌گویی به‌تنهایی کافی نیست. حرف اگر استخوان نداشته باشد، هر چقدر هم کوتاه باشد، به درد نمی‌خورد.

از شور تا شعور؛ مداحی هم باید حرف حساب بزند

پای مداحی هم به بحث باز می‌شود. جایی که بابایی هشدار می‌دهد: «مداحی هم اگر طولانی و بی‌سند باشد، مثل حرفِ کش‌دار بی‌اثر می‌شود. باید کوتاه باشد، مستند باشد و به دل بنشیند.»

او تأکید می‌کند که حق مطلب را ادا کردن، فقط با فریاد و تکرار ممکن نیست. خطیب و مداح، هر دو باید بلد باشند که چطور با کلمه، قلب را تکان دهند. نه اینکه صرفاً دهان پر کنند و مخاطب را خسته راهی خانه کنند.

جوان به مسجد می‌آید، اگر احساس کند دیده می‌شود

بابایی به نکته مهمی اشاره می‌کند که شاید خلاصه‌ی همه‌ی این بحث‌ها باشد: «وقتی خطیب از زاویه نگاه جوان به موضوعات نگاه نمی‌کند، طبیعی‌ست که جوان هم به مسجد نگاه دوباره‌ای نمی‌اندازد.»

خطابه‌های کش‌دار، دل‌های خسته؛ جوان امروز مخاطب دیروز نیست

این جمله، پاسخی است به آن نگاه‌هایی که هنوز فکر می‌کنند برای جذب جوان، کافی‌ست یک برنامه‌ برگزار شود و چند صندلی چیده شود. نه. جوان دنبال احترام است؛ احترامی که با درک او شروع می‌شود، نه با نصیحت.

باید منبرها را ورق بزنیم. ببینیم چقدر از آنچه می‌گوییم، با زندگیِ پرشتاب امروز هم‌خوان است؟

مسجد، اگر بخواهد جای نسل جدید باشد، باید بداند که جوان امروزی علاوه بر معنویت، دنبال گفت‌وگوی واقعی‌ست. باید منبرها را ورق بزنیم. ببینیم چقدر از آنچه می‌گوییم، با زندگیِ پرشتاب امروز هم‌خوان است؟ چقدر به درد امروز می‌خورد؟ چقدر از آنچه می‌گوییم، اگر خودمان هم جوان بودیم، حاضر بودیم برایش وقت بگذاریم؟

کوتاه، عمیق و شنیدنی 

آنچه بابایی گفته، فقط یک پیشنهاد اجرایی نیست؛ یک هشدار نرم است به همه ما. اینکه مسجد، این نهاد بزرگ و دیرین، اگر می‌خواهد زنده بماند، باید با جان زمانه گره بخورد.

مسجد اگر بلد باشد حرف دل بزند، جوان هم بلد است وقت بگذارد. اما اگر بنا باشد منبر همچنان یک ساعت و نیم ادامه پیدا کند، بی‌آنکه جان مخاطب را لمس کند، مسجدها خالی‌تر می‌شوند؛ نه به‌خاطر بی‌دینی، بلکه به‌خاطر بی‌شنوایی.

کد خبر 1815701

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha