صدای صلوات، عطر گلاب، گام‌های افتخار؛ روایت یک روز متفاوت برای دختران شیرازی

در کوچه‌های کهن شیراز، صبحی آغاز شد که با هر گام، عطر گلاب در هوا پیچید و صدای صلوات، دیوارهای خاطره‌ساز را نوازش داد. دختران فاطمی، دست در دست مادرانشان، از بقعه‌ ام‌احمد تا حرم مطهر شاهچراغ(ع) آمدند؛ برای اعلام حضوری پررنگ، مؤمنانه و باوقار در روزی که به نامشان رقم خورده بود.

خبرگزاری شبستان - مهدی رحمانیان| کوچه‌ها بار دیگر بوی گل محمدی گرفتند؛ نه چون عادتی دیرینه، بلکه از جوشش شوری نو که از گام‌های دختران معصوم و دل‌های بانوان عاشق برخاسته بود. صبح سه‌شنبه، هنوز آفتاب کامل در آسمان ننشسته بود که خیابان‌های منتهی به بقعه «ام احمد» رنگ دیگری به خود گرفتند. دست‌ها شاخه‌های گل را بالا گرفته بودند، لب‌ها ذکر صلوات را نجوا می‌کردند و چشم‌ها به سوی حرم شاهچراغ(ع) می‌دویدند؛ مقصدی که این‌بار علاوه بر آستانی برای زیارت، نقطه‌ پایان یک شادپیمایی دل‌انگیز بود.

از همان ابتدای مسیر، خادمان خواهر حرم مطهر، با کتیبه‌ای متبرک در دست و لبخندی روشن روی چهره، جلودار صفی شدند که قرار بود روایت دیگری از شادی دختران فاطمی باشد. مسیر کوتاه بود، اما هر گامش قصه‌ای بلند داشت.

صدای صلوات، عطر گلاب، گام‌های افتخار؛ روایت یک روز متفاوت برای دختران شیرازی

"ما برای شادی آمده‌ایم، اما با وقار"

در کنار خادمان، دختران نوجوانی هم دیده می‌شدند که با روسری‌های سفید و چادرهای گل‌دار، دسته‌های گل را مثل پیام‌رسانی از تولدی باشکوه در دست گرفته بودند. «هلیا»، یکی از دختران شرکت‌کننده، بین راه ایستاد تا نفسی تازه کند. وقتی از او پرسیدم چه چیزی پایش را به این مسیر کشانده، با لبخندی از جنس نور گفت: «امروز سهم دل ماست؛ روز دختر. آمده‌ام شادی‌ام را با حضرت معصومه (س) قسمت کنم. وقتی پشت سر خادمان حرم قدم می‌زنم، حس می‌کنم در مراسمی بزرگ و مقدس حضور دارم... انگار دارم ادای احترام می‌کنم به همه آنچه که برایم ارزش دارد.»

نوای«صل‌علی‌محمد، خواهر سلطان آمد» کوچه‌ها را تسخیر کرده بود. صداها در هم نمی‌رفت، مثل یک هم‌سرایی دقیق و صمیمی، جان کوچه‌های قدیمی شیراز را تازه می‌کرد.

نوای «صل علی محمد، خواهر سلطان آمد» کوچه‌ها را تسخیر کرده بود. صداها در هم نمی‌رفت، مثل یک هم‌سرایی دقیق و صمیمی، جان کوچه‌های قدیمی شیراز را تازه می‌کرد.

وقتی گلاب پاشیده می‌شود، آسمان لبخند می‌زند

در میانه مسیر، عده‌ای از بانوان گلاب‌پاشی می‌کردند. نه برای تزیین، که انگار برای آشتی دادن این شهر با خودش. بوی گلاب، خنده بچه‌ها و صلوات‌های پیوسته در هم تنیده شده بود. هیچ پوستر رنگی یا بنری در دست نبود، اما چهره‌ها به‌قدر کافی روایتگر بودند.

صدای صلوات، عطر گلاب، گام‌های افتخار؛ روایت یک روز متفاوت برای دختران شیرازی

نرگس، دختر ۱۵ ساله‌ای که به همراه مادرش آمده بود، با غرور از چادری که پوشیده بود حرف زد. گفت: «من چادر رو فقط برای نماز نمی‌پوشم. امروز هم چادرم رو پوشیدم چون روز حضرت معصومه‌ست و نمی‌خواهم ظاهر معمولی داشته باشم. اگر در گذشته چادر نشانه عزت بود، امروز هم همان‌قدر برایم ارزش و احترام دارد.»

...زیارت، رنگ دیگری داشت. شکرانه بود برای نعمت دختر بودن در زیر سایه مادری چون حضرت معصومه(س).

وقتی شاهچراغ(ع) مقصد می‌شود، مسیر هم نورانی است

ورودی حرم که نزدیک شد، صدای صلوات‌ آرام آرام جای خودش را به سکوتی متین داد. انگار فضا همه را دعوت به گوش دادن می‌کرد. دخترها و مادرها، زائرانی بودند که شادی‌شان را تا درگاه حرم آورده بودند. زیارت، رنگ دیگری داشت. شکرانه بود برای نعمت دختر بودن در زیر سایه مادری چون حضرت معصومه(س).

جمع که کامل شد، صحن شاهچراغ(ع) میزبان مراسمی دیگر شد. در شبستان امام خمینی(ره)، خانم «تینا ماری هاسکی»، بانوی مسلمان آمریکایی، از تجربه‌اش در انتخاب اسلام و شناختش از حضرت معصومه(س) گفت. با زبانی ساده و لحنی روشن، از علاقه‌اش به زنان اهل بیت(ع) سخن گفت و چشمان خیلی‌ها را نم‌دار کرد.

صدای صلوات، عطر گلاب، گام‌های افتخار؛ روایت یک روز متفاوت برای دختران شیرازی

بعد نوبت به مولودی‌خوانی رسید. حاج مهدی سلحشور با نوای گرمش، فضا را غرق در نغمه شادی کرد. هیچ چیزی مصنوعی نبود. انگار هر واژه از دل حرم برخاسته بود.

من همیشه فکر می‌کردم شادی یعنی خندیدن با دوستانم. ولی امروز یک شادی دیگر را تجربه کردم. آرام، اما پررنگ. اصلاً دلم نمی‌خواست تمام شود.

«وقتی شادی با ایمان همراه می‌شود، عمیق‌تر است»

فاطمه، دختر ۱۳ ساله‌ای که برای اولین بار در این برنامه شرکت می‌کرد، گفت: «من همیشه فکر می‌کردم شادی یعنی خندیدن با دوستانم. ولی امروز یک شادی دیگر را تجربه کردم. آرام، اما پررنگ. اصلاً دلم نمی‌خواست تمام شود.»

این شادپیمایی حرکتی بود از جنس باور؛ باوری که شادی را نه در هیاهو، که در آرامشی جمعی، در پیوند با یک حقیقت بلند پیدا کرده بود. و این حقیقت، تولد بانویی بود که قرن‌هاست روشنی بخش قلب‌هاست، بی‌آنکه حتی یک جمله گفته باشد.

کد خبر 1815037

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha