خبرگزاری شبستان - مهدی رحمانیان| سعدی را اگر در قاب تذهیبشدهی اشعار دبستانیاش حبس کنیم، تنها نیمی از حقیقت را دیدهایم. آنسوی بیتهای آهنگین و حکایتهای کودکانهای که سالها در کتابهای درسی دستبهدست چرخیده، مردی ایستاده که از دل تاریخ، نه بهعنوان شاعر، که چونان حکیم و مرشد سر برآورده؛ مردی که زیر سقف طاقهای آجری شیراز، با تکیه بر آیات، آینهی پیامبران را پیش رو نهاده و زلال اندیشهاش را از همان کوثر نوشیده است.
در زمانهای که همهچیز در وزن «توسعه» سنجیده میشود و انسان، میان ویترینها و ویلاها تکثیر شده، بازخوانی سعدی، نه تمرینی ادبی، که تمرینی انسانی است.
او از قناعت میگوید، اما نه آنگونه که امروز از سر ناچاری میگویند؛ قناعتِ سعدی، انتخاب است، ایستادن است، نجنگیدن برای چیزی که بندگی میآورد. او با واژگانش نردبان ساخته تا مخاطب، خود را بالا بکشد، نه اینکه افتادهی خاکِ طمع بماند.
سعدی در کوچههای امروز
در روزگاری که وطن بهسختی قانع است و مردم با طمع نان و نام آزموده میشوند، امام جمعهی شیراز، به سراغ سعدی آمده تا از دل گلستان و بوستان، چراغی دیگرگونه روشن کند؛ چراغی که نورش، هم به خانهی فرد میتابد و هم به خیابانهای سیاست و اقتصاد. او سعدی را نه در حلقهی شاعران، بلکه در صف پیامآورانی نشانده که لبریز از سخن پیامبرند، و با زبان فارسی، همان عهد قدسی را بازگو میکنند؛ عهدی که میگوید «آزاده باش و در دام مباش».

سعدی اینجاست، در همین خاک و آسمان، در همین روزهای دودآلود، کهنه نمیشود؛ چون دغدغهاش انسان است، و انسان هنوز درماندهی حرص و دلبستهی سایهی سنگین قدرتهاست.
قناعت، گمشده روزگار توسعهزده
سعدی با بهرهگیری از آیات قرآن و سیره پیامبر(ص)، مفهومی چون قناعت را بهزیبایی در بوستان و گلستان پرورده است؛ بهگونهای که «کسی تا حالا نتوانسته است بالا دست سعدی حرف بزند».
آیتالله لطفالله دژکام، در سخنانی که به نوعی دعوت به بازخوانی اندیشههای سعدی بود، به موضوع «قناعت» در آثار این شاعر حکمتمدار پرداخت و آن را یک فضیلت اخلاقی و راهی بهسوی استقلال، آزادی و عزت ملی دانست.
او با صراحت گفت: «ما ایرانیها نمیدانیم که بزرگان ما چقدر به ارزشهای دینی پایبند بودهاند»، و در ادامه تأکید کرد که سعدی با بهرهگیری از آیات قرآن و سیره پیامبر(ص)، مفهومی چون قناعت را بهزیبایی در بوستان و گلستان پرورده است؛ بهگونهای که «کسی تا حالا نتوانسته است بالا دست سعدی حرف بزند».
در زمانهای که «توسعه» بهعنوان یک واژه مقدس تکرار میشود، اما در عمل با «حرص» و «مصرفگرایی» گره خورده است، آیتالله دژکام نسبت به این وارونگی هشدار داد. او گفت: «توسعهای که با حرص زدن ملازمه دارد، توسعه حقیقی نیست. ما متأسفانه حرص را توسعه دادیم، نه انسانیت را. باید قناعت را در مکتب پیامبر(ص) و شاگرد این مکتب یعنی سعدی شیرازی یاد بگیریم».

در کلام او، قناعت تنها یک خصلت فردی نبود؛ پایهای برای حیات ملی عزتمند تلقی میشد. دژکام در ادامه با اشاره به شعر سعدی که میفرماید:«گر آزادهای، بر زمین خسب و بس… مکن بهر قالی زمینبوس کس»، گفت: «به همین که خدا رسانده قانع باشید. خدا میرساند، و بعد بهتر میشود. حرص نزنیم. برای آزادگی باید خرج کرد».
وقتی قناعت، وطن را حفظ کرد
دژکام در ادامه با اشاره به شعر سعدی گفت: «به همین که خدا رسانده قانع باشید. خدا میرساند، و بعد بهتر میشود. حرص نزنیم. برای آزادگی باید خرج کرد»
آزادگی، در نگاه این روحانی فرهیخته، مفهومی بود فراتر از آزادی فردی؛ او این ویژگی را زیربنای مقاومت ملت ایران در برابر فشارهای بینالمللی دانست و با لحنی کنایهآمیز گفت: «زور آمریکا، اروپا و تمام قدرتهای جهان علیه ما چه بود؟ میخواستند آزادگی را از ما بگیرند و موفق نشدند... حتی ۳۶ کشور به جنگ ما آمدند اما حتی یک وجب از خاک ایران جدا نشد».
او قناعت را نهفقط توصیهای اخلاقی، که «راهبردی برای حفظ استقلال و عزت» دانست. در مثالی از بوستان سعدی، به داستان پلنگی اشاره کرد که به خاطر حرص، در دام افتاد: «مگر مینبینی که دد را و دام… نینداخت جز حرص خوردن به دام؟» و هشدار داد که «یوز ایرانی نباید در دام بیافتد و نباید حرص بزند؛ وگرنه دشمنان از دور حلواحلوا میکنند و اصل عزت کشور را میربایند».
دژکام با نگاهی به تاریخ، از عصر قاجار و پهلوی یاد کرد و گفت: «در یک دوره دویست ساله، از شمال، جنوب، شرق و غرب، بخشهایی از کشور را بخشیدند. ایران را نصف کردند و تحویل ما دادند. این بهخاطر نداشتن قناعت و آزادهگی بود».

اما شاید صریحترین هشدار آیتالله دژکام در پایان سخنانش بود؛ آنجا که گفت: «به دین ای فرومایه دنیا مخر…» و تأکید کرد: «دنیا را میخواهد بگیرد و دین را مزاحم میبیند. این از نگاه سعدی، فرومایگی است».
سعدی را بخوانیم، نه فقط برای قافیه
او مردم را به بازخوانی معانی عمیق آثار سعدی فراخواند و گفت: «گاهی تنها اشعار سعدی را میخوانیم، اما باید مفهوم آنها را درک کنیم. ممکن است با اسم سعدی و حافظ ما را فریب دهند، در حالی که این بزرگان، شاگردان مکتب پیامبر (ص) بودند و کلامشان از عطر محمدی لبریز است».
این سخنان، دعوتی بود برای نگاهی تازه به سعدی؛ نهفقط بهعنوان شاعر گل و بلبل، بهمثابه یک معلم اخلاق، یک متفکر اجتماعی، و یک حکیم آزادهپرور که اگر به راستی آثارش فهمیده و زیسته شود، شاید نسخهای برای امروز ایران هم باشد.
نظر شما