خبرگزاری شبستان؛ گروه دین و اندیشه: دانش حکمرانی در ایران، بهعنوان یک نظام پیچیده، نیازمند بازنگری و تحول در ساختارهای نظری و عملی خود است. با توجه به پیچیدگیهای روزافزون در جهان، دانش حکمرانی باید بهصورت انعطافپذیر و پاسخگو به چالشهای نوظهور باشد. خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری شبستان در راستای بررسی رویکردهای نوین و پیشنهادهای راهبردی برای آینده دانش حکمرانی در ایران به گفت و گو با دکتر محمد اسماعیل عبداللهی، پژوهشگر برگزیده ملی ایران و نویسنده کتاب «نور ایمان و عقل در حکمرانی» پرداخته است که مشروح این گفت و گو در ادامه آمده است.
مهمترین آسیبهای کنونی دانش حکمرانی در ایران را چه میدانید؟
به نظر من، چهار آسیب کلان در دانش حکمرانی کشور وجود دارد. فقدان فهم زنجیرهای و ساختارمند از علم حکمرانی: فهم بدون عوامل زمینهای، عناصر سازماندهی و پیامدهای فرآیندی، فهم ناقص است. در وضعیت فعلی، علم حکمرانی در برخی از مراکز علمی بدون توجه به این اصول دنبال میشود.
نظریههای استوار و منسجم در حوزه حکمرانی: ما فاقد نظریههای دارای استحکام درونی هستیم که میتواند بنیانگذار گفتمان حکمرانی بومی و آیندهنگر باشد.
فقدان عقلانیت جامع: در وضعیت فعلی، دانش حکمرانی از نبود عقلانیتی جامع رنج میبرد. اگر این عقلانیت بر حکمرانی حاکم باشد، میتوان ادعا کرد که حکمرانی ما علمی، عقلمحور و اخلاقمدار است.
عدم توازن در سازه های بنیادین حکمرانی: در ایران کنونی، توسعه سازه های بنیادین حکمرانی نامتوازن بوده است و این مسئله مانع دستیابی دانش حکمرانی به فلسفه وجودی آن شده است. حکمرانی دارای وجوه مختلف نظری، مهارتی، تجربی، تاریخی و تمدنی است که باید به صورت متوازن در حکمرانی کشور لحاظ شود.
با توجه به آسیبهایی که برشمردید، چه پیشنهادهایی برای آیندهای حکمرانی در ایران دارید؟
برای برون رفت از این آسیبها، پیشنهادهای راهبردی را در ادامه مطرح میکنم. همگرایی علوم در مهندسی دانش: ساختار مهندسی علم در ایران باید به سمت همگرایی بین علوم و نیازهای انسانی پیش رود. پرهیز از شبهعلم در حوزهی حکمرانی: باید از قرائتهای بدون انسجام علمی و شبهعلم در حکمرانی پرهیز کرد و برای مقابله با این روندها ایجاد شود. تدوین منشور راهبردی دانش حکمرانی: پیشنهاد میشود فرهنگستان علوم با همکاری دانشکده حکمرانی و انجمن مدیریت دولتی ایران، منشور راهبردی دانش حکمرانی را تدوین کرد. طراحی نظام جامع رشتههای دانشآموزی: باید یک نظام جامع آموزشی برای دانشآموزان در افق نیمقرنی آینده طراحی شود که بهطور مداوم بهروز شود. اصلاح قوانین آموزش حکمرانی: آموزش حکمرانی با قوانین و مقررات فعلی آموزش عالی امکان پذیر نیست و نیاز به اصلاح اساسی دارد. طراحی مدل بهینهای حکمرانی بر اساس زیستبوم ایران: برای اینکه ایران در حوزه علم و جایگاه جایگاه برتری پیدا کند، روندهای آینده جهان را در این حوزهها شناسایی کرده و مدلهای حکمرانی خود را با زیست بوم کشور طراحی کنند.
با توجه به چالشهای موجود در ترکیب علوم محاسبات و معقولات، چگونه میتوان یک مدل کارآمد برای همگرایی در علوم حوزه حکمرانی یافت؟
سوال بسیار مهمی را مطرح کرد. همگرایی علوم در حوزه حکمرانی یکی از پیچیدهترین چالشهای پیش روی ماست. همان طور که اشاره کردید، ما با دو دسته علوم روبرو هستیم؛ علوم محسوساتی که بر تجربه و مشاهده هستند و ذاتاً تغییر پذیرند، و علوم معقولاتی که ثابت و تغییرناپذیرند.
برای دستیابی به یک مدل کارآمد، ما باید یک چندلایهای را پیدا کنیم. طبقه بندی سطوح مختلف حکمرانی: ابتدا باید حکمرانی را به سطوح مختلف تقسیم کنیم. سطح اول، اصول و ارزشهای بنیادین است که از علوم معقولات میگیرند. سطح دوم است،های نظری که ترکیبی از علوم معقولات و محسوسات است. مرحله سوم، روشها و ابزارهای اجرایی است که از علوم محسوسات بهره میبرد.
ایجاد یک مدل همتکاملی: همانطور که پروفسور الوانی در جلسه نقد کتاب«نور ایمان و عقل در حکمرانی» اشاره فرمودند، ما باید از مدل همتکاملی استفاده کنیم. در این مدل، علوم مختلف در کنار هم رشد میکنند و میتوانند تقویت کنند، بدون اینکه خودشان مستقل باشند.
تعریف نقاط: باید نقاط بین علوم مختلف را بهدقت تعریف کنیم. برای مثال، در بحث اخلاق حکمرانی، علوم معقولات میتوانند اصول کلی را تعیین کنند، در حالی که علوم محسوسات راهکارهای عملی را برای پیادهسازی این اصول ارائه میدهند.
ایجاد زبان های مشترک: یکی از چالش های اصلی در همگرایی علوم، تفاوت در زبان و مفاهیم است. ما یک زبان مشترک ایجاد کنیم که باید علوم مختلف را بهدرستی منتقل کرد.
توسعه متدولوژیهای ترکیبی: ما نیاز به توسعه روشهای تحقیق و تجزیه و تحلیل داریم که میتوان از علوم مختلف با هم ترکیب کرد.
این فرآیند، یک کار بلندمدت و نیازمند همکاری متخصصان حوزههای مختلف است. ما یک گفتمان مستمر بین متخصصان علوم اسلامی، فلسفه، علوم اجتماعی، اقتصاد و سایر رشتههای مرتبط ایجاد کنیم تا بتوانیم به یک مدل جامع و کارآمد برای حکمرانی دست یابیم.
با توجه به این نکته، آیا میتوان گفت که دانشکدههای دورهای باید ساختاری متفاوت از دانشکدههای سنتی داشته باشند؟ و اگر چنین است، این ساختار چگونه باید باشد؟
بله، دقیقاً. دانشکده های حکمرانی باید ساختاری متفاوت و نوآورانه داشته باشند تا پاسخگوی نیازهای پیچیده و چندبعدی حکمرانی در عصر حاضر باشند. من معتقدم که ساختار این دانشکده بر اساس اصول زیر طراحی شود.
ساختار ماتریسی: دانشکدههای حکمرانی باید از یک ساختار ماتریسی بهره ببرند که در آن، گروههای تخصصی مختلف (سیاستهای اقتصادی، اقتصاد، جامعهشناسی، فلسفه و اخلاق) در کنار موضوعات مرتبط (مانند تاریخی شهری، حکمرانی زیستمحیطی، حکمرانی دیجیتال) قرار میگیرند. این ساختار امکان همکاری را بینرشتهای فراهم میکند.
مراکز تحقیقاتی چندرشتهای: در کنار گروههای آموزشی، مراکز تحقیقاتی چند رشتهای ایجاد میکنند که روی مسائل پیچیدهی ترکیبی کار میکنند. این مراکز میتوانند محل تلاقی علوم مختلف و تولید دانش جدید باشند.
برنامههای آموزشی طراحیپذیر: دانشجویان باید بتوانند مسیر تحصیلی خود را داشته باشند. برای مثال، یک دانشجو میتواند ترکیبی از دروس فلسفه سیاسی، اقتصاد توسعه و مدیریت عمومی را انتخاب کند.
آزمایشگاههای سیاستگذاری: همانطور که در کتابم اشاره کرده ام، ایجاد «آزمایشگاههای سیاستگذاری» یا به عبارت بهتر «مراکز ارزیابی و توسعه سیاستهای عمومی» ضروری است. این مراکز فضایی برای آزمون ایدههای جدید در محیطی کنترلشده باید فراهم شوند.
مستمر با جامعه و دولت: دانشکدههای حکمرانی باید نزدیکی با نهادهای دولتی، بخش خصوصی و سازمانهای ارتباط مردمنهاد داشته باشند. این ارتباط میتواند از طریق پروژههای مشترک، دورههای کارآموزی و سمینارهای تنظیم شود.
پلتفرمهای دیجیتال برای بازاریابی و همکاری: با توجه به فناوریهای دیجیتالی مدرن، این دانشکده باید از پلتفرمهای دیجیتال پیشرفته برای استفاده و استفاده از آن استفاده کند.
برنامههای بینالمللی: با توجه به ماهیت جهانی از چالشهای دانشکدههای حکمرانی، این برنامهها باید برنامههای تبادل دانشجو و استاد، و همچنین پروژههای تحقیقاتی مشترک با دانشگاههای معتبر جهان باشند.
این ساختار جدید به ما امکان میدهد که دانش حکمرانی را به شکلی جامع و کاربردی توسعه دهد و تربیت دانشجویانی را که با چالشهای پیچیدهای در قرن ۲۱ را داشته باشد، تجربه کند.
این ایدهها بسیار جالب هستند. اما با توجه به ساختارهای سنتی و بوروکراتیک موجود در نظام آموزش عالی ایران، چگونه میتوان این تغییرات را اعمال کرد؟ آیا پیشنهادی برای عبور از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب دارید؟
بله، اصول سنتی و بوروکراتیک یکی از چالشهای اصلی در مسیر تحول نظام آموزش عالی، بهویژه در حوزه حکمرانی است. اما من معتقدم که با یک گامبهگام و هوشمندانه میتوان این تغییرات را اعمال کرد. پیشنهادات من برای این سفر به شرح زیر است.
ایجاد کارگروه ملی تحول آموزش حکمرانی: در گام اول، باید یک کارگروه ملی متشکل از نمایندگان وزارت علوم، دانشگاههای برتر، انجمنهای مرتبط و نهادهای حاکمیتی تشکیل شود. این کارگروه وظیفه تدوین نقشه راه تحول آموزش حکمرانی را بر خواهد داشت.
اجرای پایلوت در دانشگاههای منتخب: پیشنهاد میکنم که ابتدا این مدل جدید در دو یا سه دانشگاه برتر کشور به صورت پایلوت اجرا شود. این امر ارزیابی و اصلاح مدل را قبل از اجرای فراهم میکند.
بازنگری در آییننامههای آموزشی: باید آییننامههای موجود در وزارت علوم بازنگری قرار گیرند تا برنامههای درسی را پذیرفته و بینرشتههای ارائه کنند. این امر نیازمند همکاری نزدیک با شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
استادان توانمندسازی: باید برنامههای ویژهای برای استادان توانمندسازی در زمینه روشهای تدریس نوین، پژوهش بینرشتهای و استفاده از فناوریهای جدید آموزشی طراحی و اجرا شود.
جذب مشارکت بخش خصوصی و نهادهای عمومی: برای ایجاد ارتباط قویتر با دنیای واقعی، باید از ظرفیتهای بخش خصوصی و نهادهای عمومی استفاده کرد. این میتواند شامل صندوقهای حمایت از پژوهشهای کاربردی در حوزه حکمرانی باشد.
ایجاد شبکه ملی دانشکدههای حکمرانی: برای تبادل تجربیات و همکاریهای علمی، پیشنهاد میکنم یک شبکه ملی متشکل از تمام دانشکدهها و مراکز آموزشی فعال در حوزههای اجتماعی ایجاد شود.
تدوین استانداردهای ملی آموزش حکمرانی: با همکاری انجمنهای علمی و نهادهای ذیربط، باید استانداردهای ملی برای آموزش حکمرانی تدوین شود. این استانداردها باید شامل سرفصلهای دروس، مهارتهای مورد نیاز فارغالتحصیلان و معیارهای ارزیابی کیفیت برنامههای آموزشی باشد.
توسعهی همکاریهای بینالمللی: با توجه به تجربیات سایر کشورها در زمینه آموزش حکمرانی، باید همکاریهای بینالمللی را در این زمینه گسترش داد. این میتواند شامل تبادل دانشجو و استاد، برگزاری دورههای آموزشی مشترک و انجام پروژههای تحقیقاتی مشترک باشد.
ایجاد سازوکار ارزیابی و بازخورد مستمر: باید یک سازوکار ارزیابی و بازخورد مستمر ایجاد شود تا بتوان بهطور مداوم کیفیت آموزش حکمرانی را ارزیابی و بهبود بخشید. این سازوکار میتواند شامل نظرسنجی از دانشجویان، فارغالتحصیلان و کارفرمایان باشد.
فرهنگسازی و آگاهیبخشی: برای ایجاد یک جریان فکری و فرهنگی در جامعه، باید در مورد اهمیت حکمرانی و نقش آن در توسعه کشور آگاهیبخشی کرد. این میتواند از طریق رسانهها، برگزاری همایشها و سمینارها و انتشار مقالات علمی و ترویجی انجام شود.
با اجرای این پیشنهادات، میتوان امیدوار بود که نظام آموزش عالی ایران بتواند به تدریج از ساختارهای سنتی و بوروکراتیک فاصله گرفته و به یک نظام نوآورانه و کارآمد در حوزه حکمرانی تبدیل شود.
با توجه به اهمیت نقش نخبگان و فارغالتحصیلان دانشکدههای حکمرانی در آینده کشور، چه راهکارهایی برای جذب و نگهداشت نخبگان در این حوزه پیشنهاد میکنید؟
جذب و نگهداشت نخبگان یکی از مهمترین چالشهای پیش روی هر کشوری است، بهویژه در حوزههایی مانند حکمرانی که نیازمند دانش، تخصص و تعهد بالاست. برای جذب و نگهداشت نخبگان در حوزه حکمرانی، راهکارهای زیر را پیشنهاد میکنم:
ایجاد فرصتهای شغلی جذاب: باید فرصتهای شغلی جذابی برای فارغالتحصیلان دانشکدههای حکمرانی در نهادهای دولتی، سازمانهای مردمنهاد و بخش خصوصی ایجاد شود. این فرصتها باید شامل حقوق و مزایای مناسب، امکان پیشرفت شغلی و فرصت مشارکت در تصمیمگیریهای مهم باشد.
توسعهی برنامههای بورسیه و حمایت مالی: باید برنامههای بورسیه و حمایت مالی ویژهای برای دانشجویان نخبه در رشتههای مرتبط با حکمرانی طراحی و اجرا شود. این برنامهها باید شامل پرداخت شهریه، هزینه زندگی و فرصتهای مطالعاتی در داخل و خارج از کشور باشد.
ایجاد شبکههای ارتباطی و حمایتی: باید شبکههای ارتباطی و حمایتی قوی برای نخبگان در حوزه حکمرانی ایجاد شود. این شبکهها میتوانند شامل انجمنهای فارغالتحصیلان، گروههای تخصصی و منتورینگ توسط افراد با تجربه باشد.
فراهم کردن محیط کار خلاق و نوآورانه: محیط کار برای نخبگان باید خلاق، نوآورانه و چالشبرانگیز باشد. این محیط باید امکان تبادل ایده، انجام پروژههای تحقیقاتی و مشارکت در تصمیمگیریهای مهم را فراهم کند.
ارتقای منزلت اجتماعی و حرفهای: باید منزلت اجتماعی و حرفهای نخبگان در حوزه حکمرانی ارتقا یابد. این میتواند از طریق تقدیر از افراد برجسته، معرفی دستاوردهای آنها در رسانهها و ایجاد فرصتهایی برای مشارکت در مجامع علمی و تخصصی انجام شود.
ایجاد فرصتهای مشارکت در سیاستگذاری: نخبگان باید فرصت مشارکت در فرآیند سیاستگذاری را داشته باشند. این میتواند از طریق عضویت در کمیتههای مشورتی، شرکت در جلسات استماع و ارائه پیشنهادهای سیاستی به مسئولان و سیاستگذاران انجام شود.
حمایت از کارآفرینی اجتماعی: باید از کارآفرینی اجتماعی در حوزه حکمرانی حمایت شود. نخبگان باید تشویق شوند تا با ایجاد سازمانهای مردمنهاد و شرکتهای اجتماعی، به حل مسائل اجتماعی و بهبود حکمرانی کمک کنند.
ایجاد فرصتهای بینالمللی: نخبگان باید فرصتهای بینالمللی برای تبادل دانش و تجربه با سایر کشورها داشته باشند. این میتواند از طریق شرکت در کنفرانسهای بینالمللی، دورههای آموزشی و پروژههای تحقیقاتی مشترک انجام شود.
با اجرای این راهکارها، میتوان امیدوار بود که نخبگان بیشتری به حوزه حکمرانی جذب شده و در این حوزه باقی بمانند و به توسعه و پیشرفت کشور کمک کنند.
نظر شما