به گزارش خبرنگار گروه زنان و خانواده خبرگزاری شبستان: از پیامبر اکرم(ص) نقل است که فرمودند: «اِذا اَرادَ اللّهُ بِاَهْلِ بَیْتٍ خَیْرا فَقَّهَهُمْ فِی الدّینِ وَ وَقَّرَ صَغیرُهُمْ کَبیرَهُمْوَ رَزَقَهُمُ الرِّفْقَ فی مَعیشَتِهِمْ وَ الْقَصْدَ فی نَفَقاتِهِم وَ بَصَّرَهُمْ عُیُوبَهُمْ فَیَتُوبُوا مِنْها وَاِذا اَرادَ بِهِمْ غَیْرَ ذلِکَ تَرَکَهُمْ هَمَلاً» (هرگاه خداوند برای خانوادهای خیر بخواهد، آنان را در دین دانا میکند، کوچکترها، بزرگترهایشان را احترام مینمایند، مدارا در زندگی و میانهروی در خرج کردن را روزیشان مینماید و به عیوبشان آگاهشان میسازد، تا آنها را برطرف کنند و اگر برای آنان جز این بخواهد، بهخودشان واگذارشان مینماید).
این حدیث تنها یک مورد از بیشمار احادیث و روایاتی به شمار میآید که از رسول خدا(ص) و اهلبیت عصمت و طهارت(ع) در مورد اهمیت خانواده و جایگاه ادب و احترام به این جایگاه رفیع بیان شده اما سوال این است که برای حفظ کیان مقدس خانواده در روزگاری که هجمههای مختلف فرهنگ؛ جامعه ایرانی اسلامی ما را هدف قرار داده است باید چه اقداماتی انجام دهیم؟

قطعا یکی از موثرترین راهکارها در روزگاری که جهان با انواع و اقسام فرهنگهای ساختگی بلاگرها در حوزه سبک زندگی مواجه شده است؛ تولیدات رسانهای منسجم و متناسب با فرهنگ بومی هر کشور و منطقه به مثابه یک درمان کارساز خواهد بود چراکه در این آشفتهبازاری که افراد غیرمتخصص محتواهای رنگارنگ از روزمره خود را به نامِ زندگی مدرن در فضای مجازی به خورد ذهن و فکر مخاطب میدهند، هیچچیز جز واقعیتِ اصیل زندگیِ بومی و ملی نمیتواند روح مخاطب را با آنچه که ماهیتا از کودکی با آن خو گرفته و آشناست آشتی دهد.
در این چنین شرایطی بود که رسانه ملی با زیرکی توانست سریال پربیننده و مخاطبپسند «پایتخت» را از سال ۱۳۹۰ مهمان خانههای ایرانی کند و با جذابیتهای متنوع از شخصیتها گرفته تا لهجه و انتخاب مناطق سرسبز و طبیعی برای فیلمبرداری، میلیونها نفر را به قول معروف پای تلویزیون میخکوب کند و در چند فصل همچنان پرطرفدار بماند؛ اما در بررسی عوامل محبوبیت سریال پایتخت صرفا نمی توان به این موارد بسنده کرد؛ واقعیت آن است که پایتخت به دل خانواده ایرانی پل زد.
سریال پایتخت روایتگر سادگیها، روز و شب گذرا، سفره صبحانه و ناهار و شامِ بیتکلف و روابط زن و شوهر و فرزندان، بزرگترها و سایر اقوام، دوستیها و فراز و فرودهای یک خانواده ایرانی است؛ گویا از همان ابتدای ساخت این سریال بنا بر این اصل مهم قرار گرفت که از هر تصنع و تجملی و بیگانهنمایی در معرفی خانواده ایرانی دوری شود و قطعا همین امر منجر به ارتباط گرفتن مخاطب با این مجموعه شد و به بیان بهتر از پیر و جوانِ جامعه توانستند به نوعی خود را در این سریال بازنمایی کرده و همزادپنداری کنند.
از سوی دیگر از نکات بسیار کلیدی در سریال پایتخت روابط گرم میان اعضای خانواده است. هر اتفاقی که در خانواده «معمولی» رخ دهد هرگز ریسمان همبستگی میان آنها پاره نمیشود؛ در بدترین حالت حتی اگر مشاجرهای بین اعضای خانواده و کمی آن طرف تر اعضای فامیل هم ایجاد شود این ضربالمثل در مورد این خانواده صدق خواهد کرد که: «گوشت هم را میخورند اما استخوان هم را دور نمیاندازند»! یعنی در هر حال هوای یکدیگر را دارند و بالاخره دستگیر هم میشوند و در نهایت سایه حمایتشان بر سَر دیگری است.

این مسایل را در بخشهای مختلفی از فیلم میتوان مشاهده کرد؛ از همان زمان که نقی به عنوان شخصیت اصلی سریال؛ خانهاش را از دست داد و خانهنشین شد؛ وقتی با بهبود سر ناسازگاری گذاشت؛ وقتی با «هما» همسرش دچار اختلاف شد و موارد متعدد دیگر اما همواره به نحوی این مسایل با همراهی خانواده رفع شد؛ در واقع سریال علاوه بر نمایش حمایت اعضای خانواده از یکدیگر؛ ارزش صبر کردن و کنار هم بودن را به نمایش میگذارد؛ از سوی دیگر فضایل و رذایل اخلاقی بسیاری از همین شخصیتها که شاید هر روز از کنار ما عبور کنند و بگذرند را به ما نشان میدهد در دل طنز گذشت از اشتباهات برای حفظ کانون گرم خانواده را نشان می دهد ... بنابراین مجموعه تلویزیونی پایتخت، ریزموضوعات اخلاقی را در دل یک خانواده ایرانی بیان کرده که برگرفته از بسیاری از مسائل اجتماعی است.
نکته دیگری که می توان در مورد این سریال ارج نهاد، حفظ حرمت و جایگاه والدین است که امروزه حتی در جامعه سنتی ما در میان برخی افراد رنگ باخته است. بابا پنجعلی (پدر نقی) در هر شرایطی که باشد؛ چه آن زمان که حواساش سر جایش بود و چه آن زمان که مبتلا به فراموشی شد؛ تاج سَر خانواده بود از فرزندش نقی گرفته تا عروساش (هما) و سایرین. این احترام به والدین که از اهمیت ویژه ای در دین اسلام و فرهنگ ایرانی برخوردار است، قطعه گمشده جامعه امروز ماست که از سوی برخی مورد غفلت واقع می شود. سریال پایتخت تلاش کرد تا در دوره های مختلف این مساله و اهمیت آن را گوشزد کند که اگر صفا و صمیمتی در خانوادهها وجود دارد به واسطه حضور پربرکت همین بزرگترها است که جوانی خود را برای ما گذاشتند.
رویکرد و نقطه نظر قابل توجه دیگر در مورد سریال پایتخت؛ روابط فامیلی است که اوج آن در ارتباط میان نقی معمولی و ارسطو عامل (دو پسرخانه) مشهود است؛ این دو بگو و مگوهای فراوانی با یکدیگر دارند؛ گاهی حتی شاهد سایهای تلخ از حسادتی کمرنگ از سوی نقی نسبت به ارسطو که از نظر سنی از او کوچکتر است هستیم؛ اما باز هم رعایت و حفظ حرمت خانواده؛ گذشت کردن و صبوری باعث می شود تا همه این اختلافات تبدیل به دوستی دوباره شوند.
قطعا اگر بخواهیم سریال پایتخت را در یک جمله خلاصه کنیم، مهمترین ویژگی آن پیوند دوباره خانواده ایرانی با سبک زندگی اصیل و بی آلایش بومی است.
نظر شما