خبرگزاری شبستان - مهدی رحمانیان| جهرم، سرزمین آفتاب و مرکبات، نه تنها با نخلستانهای پرصلابتش که با درختان خوشعطر نارنجش هم شناخته میشود؛ شهری که عطر نارنج، هویت کوچهها و خیابانها را شکل داده و شاید کمتر کسی بداند که قصهی این درخت معطر، از دل یک مسجد آغاز شده است.
روایت از قرنی پیش آغاز میشود؛ در دل محلهای قدیمی و مسجدی که به نام امام زینالعابدین(ع) شهرت داشت، نخستین درخت نارنج جهرم در خاک نشست. شاید کسی آن روز نمیدانست که این درخت کوچک، قرار است نسلی از درختان خوشعطر را به دنیا بیاورد و شهری را با رایحه خود امضا کند.
درختان نارنج، یکییکی در حیاط مسجد قد کشیدند و همانجا بود که مردم، نام جدیدی برای آن پیدا کردند: «مسجد نارنجی».
«مسجد نارنجی» نامی است که مردم به یکی از قدیمیترین مساجد این شهر دادهاند؛ جایی که نخستین درخت نارنج جهرم در آن کاشته شد و به مرور، این درخت به نماد معطر شهر تبدیل شد.
درختی که حالا نهفقط سایهاش، که عطرش هم در جان شهر مانده. «مسجد نارنجی» نامی است که در حافظه جهرمیها با ترکیبی از عبادت، طبیعت، خاطره و فرهنگ گره خورده؛ مسجدی کوچک، اما با ردپایی بلند در تاریخ این شهر جنوبی.

نقطه آغاز در حیاط مسجد
بنای اولیهی مسجد به نام امام زینالعابدین(ع) ساخته شده است. مسجدی با معماری ساده، بیگنبدهای طلایی و منارههای بلند، اما دلچسب برای دلهای اهل دعا. آنچه این مسجد را از دیگر عبادتگاهها متمایز میکرد، حیاطی بود که در آن خاک و درخت دیده میشد؛ خاکی که اولین نهال نارنج در آن کاشته شد.
نخستین درخت نارنج جهرم در همین مسجد کاشته شده و از همینجا، این درخت خوشعطر بهتدریج در کوچهپسکوچههای شهر گسترش یافته است.
مجیدرضا جهانمهین، مدیر سابق مرکز جهرمشناسی، معتقد است که نخستین درخت نارنج جهرم در همین مسجد کاشته شده و از همینجا، این درخت خوشعطر بهتدریج در کوچهپسکوچههای شهر گسترش یافته است. به همین دلیل، مسجدی که نامش از یک امام بود، لقبش را از یک درخت گرفت؛ و شد «مسجد نارنجی».
وقتی مسجد، باغ شد
در روزگاری نهچندان دور، حیاط مسجد نارنجی به باغی شبیه بود. درختهای نارنج، لیمو و نخل به شکلی طبیعی و بیتکلف در کنار هم رشد کرده بودند. چاهی در گوشهای از حیاط حفر شده بود و آب آن با تلمبه برقی بالا کشیده میشد تا حوض مسجد را پر کند و جویهای باریکی را به سمت ریشهها روانه سازد.

تصورش را بکن نشستهای بر فرش نماز، گوشسپرده به آوای مؤذن، در حالی که نسیمی از شکوفههای نارنج، فضای مسجد را پر کرده و صدای آرامآرام آب در جوی، پسزمینه آرامشی است که کمتر جایی میتوان یافت.
مأمن گنجشکها
تصورش را بکن نشستهای بر فرش نماز، گوشسپرده به آوای مؤذن، در حالی که نسیمی از شکوفههای نارنج، فضای مسجد را پر کرده و صدای آرامآرام آب در جوی، پسزمینه آرامشی است که کمتر جایی میتوان یافت.
اما این مسجد یک ویژگی منحصر بهفرد دیگر هم داشت؛ چیزی شبیه یک آیین پنهان در دل طبیعت. با غروب آفتاب، گنجشکها دستهدسته از گوشه و کنار شهر پر میزدند و روی شاخههای نارنج مسجد مینشستند.
انگار که اینجا، نهفقط مأمن آدمها، که پناهگاه پرندگان هم بود. شب، شاخهها پر میشد از پرندههای خفته و سحرگاه، همگی پرواز میکردند به دل آسمان. این رفتوآمد، بخشی از نظم نانوشته زندگی در جهرم شده بود؛ منظرهای که اهالی به آن عادت کرده بودند و بچهها با هیجان تماشا میکردند.
مسیر عطرها
قدیمیترها هنوز به خاطر دارند که ورودی مسجد نارنجی با ردیفی از درختان بلند و خوشعطر احاطه شده بود؛ مسیر سبزی که حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ متر طول داشت. این راه گذرگاهی میان رایحهها و خاطرهها بود. بسیاری از جهرمیها، از دوران کودکی تا پیری، از این مسیر عبور کردهاند و هنوز بوی آن راه را در ذهن دارند.

نارنج، امضای جهرم
نارنج در جهرم یک نماد است. نماد حافظهی بومی، پیوند انسان و طبیعت، و طراوتی که در دل تابستان داغ جنوب جان میدهد. مسجد نارنجی، با آنکه حالا شاید کمتر به یادها بیاید، اما بهنوعی «مهد نارنج» جهرم بهحساب میآید. گویی آنچه امروز در خانهها، کوچهها و باغها میبینیم، روزی در دل همان حیاط کوچک مسجد ریشه دوانده است.
مسجد نارنجی نماد تلفیق دین و طبیعت است؛ جایی که نماز با نسیم نارنج آمیخته شد و عبادت با آوای پرندهها همنفس. شاید به همین دلیل است که هنوز هم کسانی که خاطرهای از این مسجد دارند، با لبخند و حسرت از آن یاد میکنند. این مسجد قطعهای از طبیعت در دل شهر بود؛ تکهای از هویت جهرم.
نظر شما