به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از فارس در دل کوچهپسکوچههای شیراز، جایی که هر آجر و نقش، ردپایی از تاریخ و معنویت را بر دوش میکشد، مساجدی قد علم کردهاند که شاهکارهایی بیبدیل از هنر، اندیشه و زیباییشناسی ایرانیاسلامیاند. مساجدی که از یکسو روح را به آسمان میبرند و از سوی دیگر، نگاه را به ظرافت بیپایان معماری سنتی میدوزند.
در میان تمام عناصر خیرهکنندهای که این بناها را از سایر سازههای تاریخی متمایز میسازد، ستونهای مارپیچ، بیتردید جایگاهی ویژه دارند؛ ستونهایی که ایستادهاند اما در دل خود حرکتی نهفته دارند. آنها ساکتاند اما سخن میگویند؛ از راز عروج، از مفهومی که در قالب فرم متجلی شده است. پیچش این ستونها نه صرفاً ترفندی هنری، که جلوهای از تلفیق عقلانیت مهندسی، زیباییشناسی بصری و روحگرایی معنوی است.
به راستی چرا معماران ایرانی، بهویژه در دوران زندیه، در اوج شکوه فرهنگی شیراز، به چنین طراحی خاصی روی آوردند؟ چه معناهایی پشت این پیچشها نهفته است و چه کارکردهایی فراتر از زیبایی در دل آنها جای گرفته؟ اگر نیک بنگریم، در هر پیچ این ستونها، روایتی نهفته است؛ روایتی از عبور، از صعود، از تلاش انسان برای پیوند زمین و آسمان.
در این گزارش، به بهانه تماشای ستونهای پیچخورده مساجد تاریخی شیراز، سفری خواهیم داشت به دنیای معماری سنتی ایران؛ جایی که زیبایی، عقل، عرفان و معنا در کنار هم ایستادهاند و هنوز هم، پس از قرنها، چشمها را مسحور و دلها را آرام میکنند.

میراثی از شرق دور تا دل شیراز
به گفته کارشناسان معماری، این ستونهای پیچخورده که در مساجد نامآشنایی همچون مسجد وکیل و مسجد نصیرالملک جلوهگری میکنند، ریشه در معماری بودایی هند دارند و در دوران نادرشاه به ایران راه یافتند. اما نقطه اوج حضور و شکوفایی این عناصر چشمنواز، در دوران زندیه رقم خورد؛ دورهای که شیراز در کانون توجه فرهنگی و مذهبی قرار گرفت و شاهکارهایی ماندگار در پیکرهی شهر تنیده شد.
به گفته کارشناسان معماری، این ستونهای پیچخورده که در مساجد نامآشنایی همچون مسجد وکیل و مسجد نصیرالملک جلوهگری میکنند، ریشه در معماری بودایی هند دارند و در دوران نادرشاه به ایران راه یافتند.
رازهایی در دل پیچوخم سنگها
این ستونها، فراتر از تزئینی صرف، سه ویژگی کلیدی دارند که آنها را از ستونهای معمولی متمایز میکند.
نخستین ویژگی، خاصیت ارتجاعی ستونهاست؛ انحنای مارپیچی آنها موجب میشود نیروهای وارده، بهویژه در برابر لرزشهای محیطی، به شکلی متعادل پخش شوند. این طراحی هوشمندانه، استواری و دوام بیشتری برای بنا فراهم میآورد و نشان از شناخت دقیق مهندسان سنتی نسبت به اصول فیزیکی سازه دارد؛ آمیختگی نابی از کاربرد و زیبایی.

اما این پیچش تنها به کارکرد فنی محدود نمیشود. از نگاه نمادگرایانه، پیچش مارپیچ این ستونها بهمثابه نمادی از عروج معنوی انسان از زمین به آسمان، از ماده به معنا و از فرش تا عرش است. مفهومی که با کارکرد روحانی مساجد همراستا بوده و به فضای عبادی، معنایی عمیقتر میبخشد.
در نگاهی کلانتر، میتوان گفت این ستونهای پیچخورده، ترکیبی منحصربهفرد از مهندسی پیشرفته، زیباییشناسی ایرانی و معنویت اسلامیاند؛ عناصری که معماری سنتی را از صرف سازهسازی، به عرصهای برای بیان مفاهیم بلند و جاودانه ارتقا دادهاند.
سومین ویژگی، تأثیر بصری خیرهکننده این ستونهاست. بازی نور و سایه بر انحنای مارپیچ آنها فضایی زنده و متغیر میآفریند که در طول روز، بسته به تابش نور خورشید، جلوههایی متفاوت خلق میکند. این پویایی، تجربهای روحانی و هنری برای مردم فراهم میسازد و مسجد را به گالریی از هنر نور و سنگ تبدیل میکند.
جادوی معماری
در نگاهی کلانتر، میتوان گفت این ستونهای پیچخورده، ترکیبی منحصربهفرد از مهندسی پیشرفته، زیباییشناسی ایرانی و معنویت اسلامیاند؛ عناصری که معماری سنتی را از صرف سازهسازی، به عرصهای برای بیان مفاهیم بلند و جاودانه ارتقا دادهاند.

در مسجد وکیل، این ستونها از سنگ تراشیده شدهاند؛ مستحکم، عظیم و با نقوشی که گویی داستانهایی از گذشته را روایت میکنند. در مسجد نصیرالملک نیز که به "مسجد صورتی" معروف است، ستونهای سنگی مارپیچ، در کنار شیشههای رنگی، تصویری از وحدت هنر و ایمان را به نمایش میگذارند.
در روزگاری که معماری شهری اغلب از اصالت تهی شده، بازخوانی چنین عناصر معماری اصیل و معناگرا میتواند درسی دوباره از هویت، زیبایی و روحانیت به ما بیاموزد.
نظر شما