شیوه برخورد امیرالمؤمنین (ع) با غارتگران بیت المال

آن حضرت حتی نزدیک ‏ترین دوستان خود را در مورد خیانت در بیت ‏المال تهدید می کرد تا دیگران به حساب خود برسند و بدانند این مسئله بسیار جدی است.

به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از سایت بلیغ نیوز پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در یادداشتی به دیدگاه این مرجع عالیقدر تشیع به شیوه برخورد امیرالمومنین علی (ع) به غارتگان بین الملل پرداخته است که در ذیل می آید:

از دیدگاه اسلام اموال عمومی و سرمایه‏ های معنوی و مادی به جامعه تعلق دارد، نه به شخص خاصی. فلسفه آن نیز روشن است، زیرا اولًا گروهی چنین می ‏پندارند، چون این سرمایه ‏ها تعلق به عموم دارند، آنها آزادند هرگونه می ‏خواهند در آن عمل کنند، و ثانیاً اگر خیانت در اموال عمومی و بیت ‏المال رایج شود، نظام جامعه از هم گسیخته خواهد شد، و چنین جامعه ‏ای هرگز روی سعادت نمی ‏بیند.[۱]

در این میان «نفی ضرر و ضرار» و مبارزه با تجاوز و غصب و تعدی به حقوق دگران و اموال‏ عمومی از جمله دستورها و برنامه ‏های اقتصادی اسلام است که جنبه الزامی دارد.[۲]

برای پی بردن به اهمیت این موضوع کافی است[۳][مسألۀ مبارزه با فساد و غارت بیت المال را در سیرۀ امیر المؤمنین امام علی بن ابی طالب علیه السلام مورد واکاوی قرار دهیم].

حساسیت امیر المؤمنین علیه السلام در حفظ بیت المال

می ‏دانیم دوران حکومت امیرالمومنین علیه السلام بعد از دوران پر مخاطره عثمان بود که با ریخت و پاش گسترده بیت المال و روی آوردن گروهی از سرشناسان جامعه اسلامی به زندگی پر زرق و برق صورت گرفت و امام علیه السلام برای متوقف ساختن این جریان خطرناک همواره در خطبه ‏ها و نامه‏ های نهج ‏البلاغه درباره دنیای مادی و زخارف فریبنده آن هشدار می ‏دهد و خود نیز زندگی بسیار زاهدانه ‏ای را در حالی که در رأس حکومت اسلامی است پیش می گیرد.[۴]

داستان‏ «حدیده مُحْماة» را به خاطر بیاوریم آنجا که عقیل برادر امیرمؤمنان علی علیه السلام تقاضا کرده بود کمی بر سهمیه او از گندم بیت ‏المال بیفزاید، و ضابطه عدالت بین مسلمین را به خاطر رابطه برادری کمی تغییر دهد، علی علیه السلام آهنی را در آتش گذارد، و نزدیک‏ دست او برد، فریاد عقیل بلند شد، و امام با عصبانیت فرمود: «یا عقیل اتَئِنُّ مِنْ حَدِیدَةٍ احْماها انْسانُها لِلَعِبِهِ وَ تَجُرُّنِی الی نارٍ سَجَرَها جَبَّارُها لِغَضَبِهِ؛ ای عقیل از آهن تفتیده ‏ای که انسانی آن را به بازی سرخ کرده - و نزدیک دست تو آورده - ناله می کنی، اما مرا به سوی آتشی می ‏کشانی که خداوند جبار با شعله خشم و غضبش آن را برافروخته؟!». «اتَئِنُّ مِنْ الْاذَی‏ وَ لا ائِنُّ مِنْ لَظَی‏؛ آیا تو از این ناراحتی مختصر می ‏نالی و من از آن آتش سوزان ننالم؟!».[۵]

و در جای دیگر در یک سخن تکان دهنده هنگامی که عطایایی را که عثمان بی‏ حساب و کتاب از بیت ‏المال به اقوام و بستگانش داده بود، به بیت المال باز گردانید فرمود: «وَاللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّساءُ وَ مُلِکَ بِهِ الْاماءُ لَرَدَدْتُهُ، فَانَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً، وَ مَنْ ضاقَ عَلَیهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیهِ اضْیقُ؛ به خدا سوگند اگر آنها را (آنچه از عطایای عثمان) بیهوده از بیت ‏المال مسلمین به این و آن بخشیده شده بیابم، به بیت ‏المال باز می ‏گردانم، هر چند مهر و کابین‏ زنان شده باشد، و یا کنیزانی را با آن در اختیار گرفته باشند، چرا که عدالت سبب گشایش و پیشرفت جامعه است، و آن کس که عدالت بر او گران آید تحمل جور، بر او گران‏ تر است».[۶]

و یا هنگامی که به آن حضرت پیشنهاد کردند برای پیشرفت کار حکومتت - حداقل در آغاز کار - برای افراد صاحب نفوذ امتیازی در عطایای بیت المال قایل باشد، امام از این پیشنهاد خشمگین شد و فرمود: «اتَأْ مُرُونِّی‏ انْ اطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیهِمْ واللَّهِ لا اطُورُ بِهِ ما سَمَرَ سَمِیرٌ وَ ما امَّ نَجْمٌ فِی السَّماءِ نَجْماً، لَوْ کانَ الْمالُ لِی‏ لَسَوَّیتُ بَینَهُمْ فَکَیفَ وَ انَّما الْمالُ مالُ اللَّهِ؛ آیا به من دستور می ‏دهید که برای پیروزی خود از جور و ستم در حق کسانی که بر آنها حکومت می کنم استفاده کنم؟ به خدا سوگند تا زنده ‏ام و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پی هم طلوع و غروب می کنند، هرگز به چنین کاری دست نمی ‏زنم، اگر این اموال از خودم بود، به طور مساوی در میان آن ها تقسیم می کردم - و عدالت را رعایت می ‏نمودم - تا چه رسد به اینکه این اموال، اموال خدا است و متعلق به بیت المال است».[۷]

آن حضرت حتی نزدیک ‏ترین دوستان خود را در مورد خیانت در بیت ‏المال تهدید می کرد تا دیگران به حساب خود برسند، و بدانند این مسئله بسیار جدی است. در همین رابطه می توان به نامه های امیرمؤمنان علی علیه السلام خطاب به بعضی از فرمانداران کشور اسلامی که از آشفته بودن جامعه اسلامی به خاطر بروز پاره ‏ای از جنگ ‏ها سوء استفاده کرده و اموال بیت المال را به غارت برده بودند اشاره کرد.[۸]

بازگرداندن اموال به بیت المال

این مسئله مورد اتفاق همه مورّخان است که عثمان خلیفه سوّم، حاتم بخشی ‏های عجیبی از بیت المال کرد و مبالغ فوق العاده ‏ای از آن را در میان اطرافیان و بستگان و دوستان خود تقسیم نمود و بر خلافت سنّت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم و حتّی بر خلاف روش دو خلیفه پیشین تبعیض های ناروایی در بیت المال مقرّر داشت و همان بود که سبب قیام عمومی بر ضدّ او گردید و به قتل او انجامید.

جالب اینکه این ارقام به طور گسترده در تواریخ با ذکر عدد آمده است: مر حوم علامه امینی در جلد هشتم الغدیر با استفاده از منابع معروف اهل سنّت حاتم ‏بخشی‏ های عثمان را به طور دقیق جمع ‏آوری کرده است که مطالعه اعداد و ارقام آن هر خواننده ‏ای را در تعجّب فرو می ‏برد.

«مسعودی» در «مروج الذهب» ارقام عجیب تری را ارائه می ‏دهد از جمله می گوید در ایام عثمان، جماعتی از صحابه، صاحب املاک مزروعی و خانه‏ ها شدند، از جمله «زبیر» خانه ‏ای در بصره ساخت که قرن ها برقرار بود. «مسعودی» تصریح می کند «زبیر» خانه ‏ای در مصر و دیگری در کوفه و دیگری در اسکندریه که نزد همه کس معروف است، ساخت. این ها همه در حالی است که او در مدینه زندگی می کرد و معلوم نیست با وسایل کندرو آن زمان که پیمودن راه ها به وسیله آن بسیار مشکل بود چه موقع می توانست به قصرهای خود سرکشی کند؟!

فراموش نکنید که همه این ها در عصر عثمان فراهم شد و به یقین راهی به جز حاتم بخشی‏ های عثمان نداشت! «مسعودی» در پایان می ‏افزاید: هنگامی که «زبیر» از دنیا رفت پنجاه هزار دینار و هزار اسب و هزار غلام و کنیز از خود به یادگار گذاشت! در باره «طلحه» و «عبد الرحمن بن عوف» و «سعد بن ابی وقّاص» و بعضی دیگر، اعداد و ارقام عجیبی در باره ثروت آن ها می ‏نویسد که همه آن ها را از «بیت‏ المال‏» و توسط عثمان دریافت داشته ‏اند که انسان وحشت می ‏کند.[۹]

انحرافاتی که بعد از پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم پیدا شد و به تبعیض در بیت‏ المال‏ و غارت اموال مسلمین و سپردن پست های مهم به بازماندگان «عصر جاهلیت» انجامید، نیاز به انقلاب جدیدی داشت که به دست مبارک علی علیه السلام  بنیان نهاده شد.[۱۰]

امام به روشنی این حقیقت را بازگو می ‏کند که مردم در عصر خلیفه سوّم، مخصوصا واپسین روزهای عمر او، با آن حیف و میل های عظیمی که در بیت‏ المال‏ واقع شد و مفاسدی که به خاطر این امر در کلّ جامعه اسلامی پدید آمد، گویی به عصر جاهلیت عرب بازگشته است، باید انقلابی نوین همچون انقلاب پیامبر بر پا کند. انقلابی که مردم را به اسلام «ناب محمدی» صلّی الله علیه وآله وسلّم باز گرداند.

بدیهی است در برابر این انقلاب گروه هایی که منافع نامشروعشان به خطر بیفتد مقاومت خواهند کرد و کوره امتحان داغ می شود و در چنین شرایطی رهبر آگاه و آینده‏ نگری همچون علی علیه السلام باید مردم را تکان دهد و بیدار کند و از خطراتی که در پیش دارند آگاه سازد.

لذا آن حضرت به تمام افرادی که در عصر عثمان اموال بیت‏ المال‏ را غارت کرده بودند یا از طرف خلیفه به آن ها اهدا شده بود هشدار می ‏دهد و به آنها اعلام می کند که باید تمام این اموال را به بیت‏ المال‏ باز گردانند و اگر باز نگردانند با قدرت از آن ها خواهد گرفت و به این ترتیب امام علیه السلام امید طمع‏ورزان را قطع کرد.[۱۱]

در بعضی از روایات که در بخش هایی از خطبه پانزده نهج البلاغه آمده است، چنین می خوانیم: «اَلَا اِنَّ کُلَّ قَطِیعَةٍ اِقْطَعْها عُثْمَانُ وَ کُلَّ مَالٍ اَعْطَاهُ مِن مَالِ اَللَّهِ فَهُوَ مَرْدُودٌ فی بَیتِ المالِ فَانّ الحَقَّ القَدِیم لا یبطِلهُ شَیءٌ؛ آگاه باشید تمام زمین هایی را که عثمان به این و آن بخشیده و همه اموالی را که از بیت المال داده، همه به بیت المال باز می گردد، چرا که هیچ چیز نمی تواند حقوق گذشته را باطل کند».[۱۲]

قابل توجّه اینکه به گفته «کلبی» - مورخ و مفسّر معروف - طبق نقل «ابن ابی الحدید»، علی علیه السلام بعد از ایراد این خطبه دستور داد اموال بیت‏ المال‏ را، از خانه عثمان بیرون آورند ولی دستور فرمود متعرّض اموال شخصی او - که از طریق مشروع حاصل شده بود - نشوند و نیز فرمان داد تمام اموالی که عثمان به عنوان جایزه و بدون استحقاق به افراد داده بود، به بیت‏ المال‏ باز گردانده شود.[۱۳]

لغو تبعیض در بیت المال

آن حضرت بر مبنای تساوی حقوق همه افراد در برابر قانون اسلام و بیت المال، کلّیه امتیازات طبقاتی که از زمان خلیفه دوم شروع شده بود را لغو کرد.[۱۴]

عدالت ‏جویی شگفت ‏انگیز علی علیه السلام ایجاب می ‏کرد که ثروت ‏های کلانی که عمّال بنی ‏امیه در دوران حکومت عثمان به ناحق به چنگ آورده بودند، مصادره کرده و به بیت المال برگرداند.

این بود که آن حضرت در روز دوم حکومت خویش به طور رسمی اعلام کرد: «وَاللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّساءُ وَ مُلِکَ بِهِ الْاماءُ لَرَدَدْتُهُ‏؛ به خدا سوگند! اگر اموال بیت المال را بیابم که مهر زنان شده و یا کنیزانی خریده باشند، آن را به بیت المال بر می گردانم».[۱۵]

هنگامی که این خبر به عمرو بن عاص رسید، بلافاصله به معاویه پیغام داد: «هر کاری از دستت ساخته است، انجام ده. زیرا در غیر این صورت فرزند ابوطالب اموالت را از تو جدا می ‏کند، همان ‏گونه که پوست از عصا جدا می شود!».[۱۶]

روح تساوی ‏طلبی علی علیه السلام و عدم وجود کمترین اثری از انعطاف و نرمش در مقابل توقّع نابجای افراد سرشناسی چون طلحه و زبیر، آنان را پس از گذشت چند ماه از بیعت با علی علیه السلام به این نتیجه رساند که به نقل طبری می گفتند: «ما لَنا مِنْ هَذَا الْأَمْرِ إِلَّا کَلَحْسَةِ الْکَلْبِ أَنْفَهُ‏؛ بهره ما از این کار (حکومت علوی) به اندازه بهره ‏ای است که سگ از لیسیدن بینی ‏اش می ‏برد!».[۱۷]

مقابله با زمین خواران

اشعث‏ بن‏ قیس‏ منشأ بسیاری از اختلافات، تحریکات، خرابکاری‏ ها و توطئه ‏ها در عصر حکومت علی علیه السلام است. این انسانِ منافقِ مطرود،[۱۸] به دروغ می ‏خواست زمین دیگری را تملک کند،[۱۹] پرونده او به دست اسوه عدالت، علی علیه السلام، قرار گرفت.[۲۰] او شبانه ظرفی پر از حلوای لذیذ به در خانه علی علیه السلام آورد و نام آن را هدیه گذاشت‏.[۲۱]

این مرد کور باطن برای پیروزی بر طرف دعوای خود در محکمه عدل علی علیه السلام می ‏خواست از این طریق دل امام علیه السلام را به خود متوجّه کند و رأی او را بخرد؛ ولی امام علیه السلام با چشم ملکوتی ‏اش باطن حلوا را دید؛ باطنی که همچون زهر مار بود، زیرا قصد رشوه در آن نهفته شده بود.

علی علیه السلام برآشفت و فرمود: «سوگواران بر عزایت اشک بریزند، آیا با این عنوان آمده ‏ای که مرا فریب دهی و از آیین حق باز داری؟ ... به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمان های آن ها است به من دهند که پوست جوی را از دهان مورچه ‏ای به ظلم بگیرم هرگز نخواهم کرد، دنیای شما از برگ جویده ‏ای در دهان ملخ برای من کم ارزش تر است علی را با نعمت های فانی و لذت های زود گذر چه کار؟!». [۲۲]

عزل کارگزار خائن

«منذر بن‏ جارود عبدی‏» از طرف امام علیه السلام به فرمانداری بعضی از مناطق ایران منصوب شده بود ولی «منذر» مانند بسیاری از افراد که وقتی به مقامی می رسند خود را گم می کنند، از مسیر حق خارج شد و به هوا و هوس پرداخت و از موقعیت خود غافل شد و اموال بیت المال را بی ‏حساب و کتاب خرج می ‏کرد.[۲۳]

به امام خبر رسید او چهارصد هزار درهم از بیت ‏المال را اختلاس کرده‏[۲۴] امام نامه شدید اللحنی را برای او فرستاد و او را به شدت توبیخ کرد و از مقامش عزل نمود.[۲۵]

آن حضرت فرمود: درستی و پاکی پدرت سبب خوش ‏بینی من به تو شد و گمانم بود که تو پیرو او هستی؛ ولی معلوم شد تابع هوای نفس شده ‏ای و آخرت خود را به دنیا فروخته ‏ای. آن‏ گاه در تعبیری شگفت ‏انگیز می ‏فرماید: اگر اقوالی که درباره تو به من رسیده صحیح باشد، شتر خانواده و بند کفشت از تو با ارزش‏تر است. [۲۶]

سپس امام در ادامه این سخن لیاقت و اهلیت او را برای پنج موضوع مهم نفی می ‏کند و می فرماید: «وَمَنْ کَانَ بِصِفَتِکَ فَلَیسَ بِأَهْلٍ أَنْ یسَدَّ بِهِ ثَغْرٌ، أَوْ ینْفَذَ بِهِ أَمْرٌ، أَوْ یعْلَی لَهُ قَدْرٌ، أَوْ یشْرَکَ فِی أَمَانَةٍ، أَوْ یؤْمَنَ عَلَی جِبَایةٍ؛ کسی که دارای صفات تو باشد نه شایستگی این را دارد که‏ حفظ مرزی را به او بسپارند و نه کار مهمی به وسیله او اجرا شود، نه قدر او را بالا ببرند، نه در حفظ امانت شریکش سازند و نه در جمع ‏آوری حقوق بیت ‏المال به او اعتماد کنند».[۲۷]

در پایان نامه فرمان عزل او را صادر کرده و می ‏فرماید: هنگامی که نامه من به تو رسید به سوی ما بازگرد.[۲۸] (تأکید بر فوریت عزل او و کناره‏ گیری ‏اش از این مقام والاست).[۲۹]

سخت گیری در مصرف بیت المال

مصقلة بن هبیره شیبانی یکی از کارگزاران و فرمانداران امام علیه السلام بر بخش مهمی از فارس بود.[۳۰] به خدمت امام علیه السلام گزارش داده بودند که او اموال بیت ‏المال را بی‏حساب و کتاب به قوم و قبیله خود می ‏دهد. امام علیه السلام او را سخت بر این کار ملامت می ‏کند و نصیحت می ‏فرماید که آخرت خود را به دنیا و دین خود را به دینار نفروشد: «به من در باره تو گزارشی رسیده که اگر درست باشد و این کار را انجام داده باشی پروردگارت را به خشم آورده، و امامت را عصیان کرده ‏ای، (گزارشی رسیده) که تو غنائم مربوط به مسلمانان که بوسیله اسلحه و اسب هایشان بدست آمده، و خون هایشان در این راه ریخته شده، در بین افرادی از بادیه نشینان قبیله ‏ات که خود برگزیده ‏ای تقسیم می کنی... سوگند به کسی که دانه را در زیر خاک شکافت! و روح انسانی را آفرید! اگر این گزارش درست باشد، تو در نزد من خوار خواهی شد، و ارزش و مقدارت کم خواهد بود، حق پروردگارت را سبک مشمار و دنیایت را با نابودی دینت اصلاح مکن که از زیانکارترین افراد خواهی بود! آگاه باش! حق مسلمانانی که نزد من و یا پیش تو هستند در تقسیم این اموال مساوی است، باید همه آن ها به نزد من آیند و سهمیه خود را از من بگیرند.[۳۱]

این سخن را هنگامی «امیر مؤمنان علی علیه السلام» ایراد کرد که «مصقلة بن هبیرة شیبانی» - از تحت فرمان آن حضرت - به سوی معاویه فرار کرد، و این در حالی بود که اسیران «بنی ناجیه» را از کارگزاران حضرت علیه السلام خریداری کرد و آزادشان نمود.

هنگامی که حضرت پرداخت ثمن را به «بیت المال» از او مطالبه کرد امتناع ورزید و به سوی «شام» گریخت![۳۲]

درست است که ظاهر قضیه این بوده است که مصقله از ترس بدهکاری خود به بیت المال به شام فرار کرد، ولی تحمل عدالت علی علیه السلام که اصرار بر گرفتن حق بیت المال می ‏فرمود، برای او گران بود، همان گونه که بر بسیاری دیگر نیز گران بود.

شاهد سخن این است که به یکی از دوستانش به نام «ذهل بن حارث» گفته بود: اگر طلبکار من عثمان یا معاویه بود غمی نداشتم! می ‏دانستم که به آسانی حق بیت المال را به من می ‏بخشند! همان گونه که آلاف الوف به دیگران بخشیدند، ولی از علی علیه السلام نگرانم، چون او در امر بیت المال سختگیر است![۳۳]

این گونه بذل و بخشش از بیت المال پایه‏ های بیت المال را سست‏ می ‏کرد و خاطرات زمان عثمان در نظرها تجدید می ‏شد، در حالی که امام علیه السلام به مردم قول داده بود که آنچه را در زمان عثمان از بیت المال به ناحق به مردم بخشیده ‏اند باز می گرداند.[۳۴]

توبیخ خیانتکار در بیت المال

امیرمؤمنان علی علیه السلام شدیدترین سرزنش ‏ها را[۳۵] نسبت به تخلفات فرماندار خود در بصره ابراز داشته[۳۶] و او را به خیانت در اموال بیت المال و حیف و میل آن وصف می ‏کند.[۳۷] و به باز گرداندن اموال مسلمین فرمان می دهد.[۳۸]

امام علیه السلام می ‏فرماید: «َلَغَنِی أَنَّکَ جَرَّدْتَ الْأَرْضَ فَأَخَذْتَ مَا تَحْتَ قَدَمَیکَ، وَأَکَلْتَ مَا تَحْتَ یدَیکَ؛ به من خبر داده‏ اند که تو زمین‏ های آباد را ویران کرده‏ ای و آنچه از بیت ‏المال در زیر دست تو بوده است را به خیانت برگرفته و خورده ‏ای، زمین را برهنه ساخته ‏ای!».

سپس امام علیه السلام در ادامه این سخن می ‏فرماید: «فَلَمَّا أَمْکَنَتْکَ الشِّدَّةُ فِی خِیانَةِ الْأُمَّةِ أَسْرَعْتَ الْکَرَّةَ، وَعَاجَلْتَ الْوَثْبَةَ، وَاخْتَطَفْتَ مَا قَدَرْتَ عَلَیهِ مِنْ‏ أَمْوَالِهِمُ الْمَصُونَةِ لِأَرَامِلِهِمْ وَأَیتَامِهِمُ اخْتِطَافَ‏ الذِّئْبِ الْأَزَلِ‏ دَامِیةَ الْمِعْزَی الْکَسِیرَةَ ، فَحَمَلْتَهُ إِلَی الْحِجَازِ رَحِیبَ‏ الصَّدْرِ بِحَمْلِهِ غَیرَ مُتَأَثِّمٍ‏ مِنْ أَخْذِهِ، کَأَنَّکَ‏ لَا أَبَا لِغَیرِکَ حَدَرْتَ‏ إِلَی أَهْلِکَ تُرَاثَکَ مِنْ أَبِیکَ وَأُمِّکَ؛ [و آن نیات آلوده سبب شد که] آن زمان که امکان تشدید خیانت نسبت به امت را پیدا کردی به سرعت حمله کردی و با عجله بر بیت ‏المال پریدی و آنچه در قدرت داشتی از اموالشان را که برای زنان بیوه و یتیمان آن ها نگهداری می ‏شد ربودی؛ همانند گرگ چالاکی که بزغاله مجروح و استخوان شکسته ‏ای را برباید، آن ‏گاه آن را با خاطری آسوده به سوی حجاز حمل نمودی بی آنکه در این کار احساس گناه کنی. دشمنت بی ‏پدر باد گویا میراث پدر و مادرت را برای خانواده‏ ات می ‏بردی!».

امام علیه السلام در بخش دیگر از نامه در ادامه سرزنش‏ ها و اعتراضات شدید، به مخاطب خود می ‏فرماید: تمام زندگی تو آمیخته با حرام شده و آب و غذایی که از اموال غصب شده بیت ‏المال به‏دست می ‏آوری، نوشیدن و خوردنش بر تو حرام است و همسرانی که از کنیزان با پول حرام خریداری می ‏کنی و مهریه حرامی که برای زنان آزاد قایل می ‏شوی سبب می ‏شود زندگی خانوادگی تو نیز آلوده به حرام گردد.

سپس امام علیه السلام پس از این سرزنش طولانی چنین نتیجه گرفته و می ‏فرماید: «فَاتَّقِ اللَّهَ وَارْدُدْ إِلَی هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ؛ اکنون از خدا بترس و اموال این گروه (محرومان و مجاهدان) را به آن ها بازگردان».

آن‏ گاه او را شدیداً تهدید می ‏کند و می ‏فرماید: «فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْکَنَنِی اللَّهُ مِنْکَ لَأُعْذِرَنَ‏ إِلَی اللَّهِ فِیکَ، وَلَأَضْرِبَنَّکَ بِسَیفِی الَّذِی مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَداً إِلَّا دَخَلَ‏ النَّارَ؛ و اگر به این دستوری که دادم عمل نکنی و خداوند مرا بر تو مسلّط کند کاری می کنم که عذرم در پیشگاه خدا درباره تو پذیرفته باشد و با این شمشیرم که هیچ کس را با آن نزدم مگر اینکه داخل دوزخ شد ضربه ‏ای بر تو وارد می کنم».

آن‏ گاه امام علیه السلام برای تأکید بیشتر و جدی بودن این تهدید می افزاید: «وَوَاللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَینَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذِی فَعَلْتَ، مَا کَانَتْ لَهُمَا عِنْدِی هَوَادَةٌ، وَلَا ظَفِرَا مِنِّی بِإِرَادَةٍ، حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا، وَأُزِیحَ‏ الْبَاطِلَ‏ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا؛ به خدا سوگند اگر حسن و حسین (فرزندان عزیزم)، کاری همچون کار تو کرده بودند هیچ‏ گونه با آن ها مدارا نمی ‏کردم و اراده مرا [در دفاع از حق بیت ‏المال] تغییر نمی ‏دادند تا زمانی که حق را از آنها بستانم و باطلی را که از ستم‏ های آن ها به‏وجود آمده از میان بردارم».[۳۹]

سخن آخر: (مدارا با دزدان بیت المال، تمسخر عدالت است)

این تعبیرات شدید و سخنان تکان دهنده نشان می ‏دهد علی ‏رغم این که گروهی از مردم خیانت به بیت ‏المال مسلمین را سهل و ساده می ‏شمردند، از بزرگ ترین خیانت ‏ها و کیفر آن از شدیدترین کیفرها است.[۴۰]

بدیهی است اگر مردم ببینند دزدان بیت المال با کمال آزادی در میان جامعه رفت و آمد دارند و به احساسات جریحه‏دار شده مردم عملا لبخند تمسخر می ‏زنند و تنها بحث عدالت از روز معینی آغاز شده، هرگز برای آنها قابل تحمّل نخواهد بود و این کار با هیچ منطقی سازگار نیست که دزدان دیروز آزاد باشند و دزدان امروز در بند! این دو گانگی همه را از اجرای عدالت مأیوس می کند.

در فقه اسلامی نیز چنین است که اموال غصب شده باید به صاحبانش برگردد و فرقی میان دیروز و امروز نیست و مسئله مرور زمان که این روزها مطرح است، گذشته از این که جایگاهی در فقه اسلام ندارد، مربوط به دعاوی است نه اموال غصب شده مسلّم![۴۱]

خدایا به مسؤولین ما توفیق ده که همانند امیر آزادگان، آزاده باشند و همواره «ضوابط» را بر «روابط» مقدّم بدارند.[۴۲]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

منابع:
۱. پیام امام امیر المومنین علیه السلام

۲. اخلاق در قرآن


[۱] اخلاق در قرآن، ج‏۳، ص۱۹۵.

[۲] خطوط اقتصاد اسلامی، ص۵۵.

[۳] اخلاق در قرآن، ج‏۳، ص۱۹۵.

[۴] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏۹، ص۵۴.

[۵] نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴.

[۶] همان، خطبه ۱۵.

[۷] همان، خطبه ۱۲۶.

[۸] اخلاق در قرآن، ج‏۳، ص۱۹۷.

[۹] « مروج الذهب»، ج۲، ص۳۳۲ به بعد؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏۱، ص۵۳۲).

[۱۰] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏۱، ص۵۳۷.

[۱۱] همان، ص۵۲۶.

[۱۲] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۶۹؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏۱، ص۵۳۳).

[۱۳] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏۱، ص۵۲۸.

[۱۴] عاشورا ریشه ‏ها، انگیزه‏ ها، رویدادها، پیامدها، ص۱۴۵.

[۱۵] نهج البلاغه، خطبه ۱۵. مراجعه شود به: پیام امام، ج۱، ص۵۲۵؛ (عاشورا ریشه ‏ها، انگیزه‏ ها، رویدادها، پیامدها، ص۱۴۶).

[۱۶] «ما کُنتَ صانِعاً فَاصْنَع إِذ قَشَرکَ ابْنُ أبی طالِبٍ مِنْ کُلِّ مالٍ تَمْلِکُهُ کَما تُقْشَرُ عَنِ الْعَصا لِحاها». (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۰۲. ذیل خطبه ۱۵).

[۱۷] تاریخ طبری، ج۵، ص۵۳؛ (عاشورا ریشه‏ ها، انگیزه ‏ها، رویدادها، پیامدها، ص۱۴۶).

[۱۸] مثال های زیبای قرآن ، ج‏۱ ، ص۳۶۵.

[۱۹] تفسیر نمونه ، ج‏۲ ، ص۶۲۵.

[۲۰] مثال های زیبای قرآن، ج‏۱، ص۳۶۵.

[۲۱] تفسیر نمونه، ج‏۲، ص۷.

[۲۲] برگزیده تفسیر نمونه، ج‏۱، ص۱۷۰.

[۲۳] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏۱۱، ص۳۷۸.

[۲۴] بحارالانوار، ج۳۴، ص۳۲۳ ؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏۱۱، ص۳۸۰).

[۲۵] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏۱۱، ص۳۷۸.

[۲۶] همان، ص۳۷۶.

[۲۷] همان، ص۳۸۰.

[۲۸] همان، ص۳۷۶

[۲۹] همان ، ص۳۸۱.

[۳۰] شرح نهج‏البلاغه ابن ابی‏الحدید، ج۳، ص۱۲۷؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏۱۰، ص۱۵۰).

[۳۱] ترجمه گویا و شرح فشرده ای بر نهج البلاغه، ‏ج‏۳، ص۱۰۷.

[۳۲] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏۲، ص۴۹۱.

[۳۳] همان، ص۴۹۴.

[۳۴] همان، ص۴۹۶.

[۳۵] همان، ج‏۱۰، ص۱۳۲.

[۳۶] همان، ص۱۱۹.

[۳۷] همان، ص۱۳۲.

[۳۸] همان، ص۱۱۶.

[۳۹] همان، ص۱۲۹.

[۴۰] اخلاق در قرآن، ج‏۳، ص۱۹۸.

[۴۱] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏۱، ص۵۳۳.

[۴۲] والاترین بندگان، ص۱۶۹.

کد خبر 1763604

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha