خبرگزاری شبستان_ ارومیه: شمس الدین محمد بن ملک داد تبریزی از شگرف ترین ستاره های آسمان عرفان و ادب فارسی است که در سال 582 هجری قمری دیده به جهان گشود.
شمس تبریزی عاشق سفر بود و می توان گفت که بیشتر عمر خود را در سیر و سفر به سر می برد و به گفته تاریخ نویسان آرام و قرار نداشت و در یکجا مقیم نمی شد.
شمس در تاریخ به دو دلیل عمده ماندگار و با اهمیت است؛ نخست بدلیل اقوالی که به او منتسب است و در کتاب مستطاب مقالات شمس گرد آمده و دیگر به سبب آنکه، او بود که توانست ازمدرس، فقیه ، واعظ، سجاده نشین با وقاقونیه یعنی مولوی، عارفی شیفته و شاعر رطلب اللسان بسازد که زیباترین منظومه عرفانی ایران را بیافریند.
شمس که در پی معرفت و شناخت بیشتر از جهان پیرامون خود بود و از عوام الناس گلایه و انتظار نداشت بلکه آنچه که جان و روان اورا آزار می داد رفتار و کردار علمای دین و پیشوایان بی خبر از حقیقت دین بود ه است.
در اسناد و مدارک تاریخی چنین آمده است: شمس تبریزی در 26 جمادیالاخر 642 به قونیه رسید و با مولوی ملاقات کرد و با شخصیت نیرومندی که داشت مولانا را تحت تاثیر قرار داد، این دیدار باعث عوض شدن دید مولانا به دنیای اطراف شد و درس و وعظ را یکسو نهاد و اهل وجد و سماع و شاعری شد.
برای مردم قونیه مخصوصاً پیروان مولانا تغییر احوال او و رابطهٔ میان او و شمس تبریزی غیر قابل تحمل بود و عوام و خواص به خشم آمدند، مریدان شوریدند، و همگان کمر به کین او بستند.
اما جالب این است که شمس تبریزی بعد از شانزده ماه در 21 شوال 643 بیخبر قونیه را ترک کرد و اندوه و ملال مولوی در آن ایام بیکرانه بود.
گفتنی است، در باره مقصد سفر واپسین شمس تبریزی از قونیه در منابع موجود چیزی نیامده است، اما از اینکه در منابع قدیمی مزار او را در شهر خوی(یکی از شهرستان های آذربایجان غربی) نشان دادهاند معلوم میشود که مستقیماً یا بهطور غیر مستقیم به خوی رفته است و این شاید آخرین مکانی بود که شمس تبریزی با پای خود قدم نهاد.
شمس از همان آغاز کودکی به فرا گرفتن اصول دین و حقایق دین محمدی (ص) پرداخت. عشق به فراگیری اصول دین و سخنان روح بخش کلام الهی و عشق به سیرت محمدی او رابه مجالس وعظ و خطابه ومحافل دینی و علمی آن زمان کشیدو کام او را سیراب کرد.
از جمله استادان شمس تبریزی می توان به شیخ ابوبکر تبریزی، رکن الدین سجاسی، باباکمال خجندی و شیخ اوحد الدین کرمانی اشاره کرد.
اما با گذشت قرنها آرامگاه شمس تبریزی ویران شد و از آن منار آجری به نام شمس تبریز بر جای مانده بود.
با توجه به اینکه خیلی ها بر سر مقبره شمس تبریزی در حال بحث و جدل هستن اما اسناد مدارک حاکی از آن است که آرماگاه شمس تبریزی در آذربایجان غربی واقع در شهرستان خوی و در محله ای به نام شمس و در جوار مناره ای باستانی به نام "منار شمس تبریزی واقع است.
اما مثل همیشه حواث تاریخی از قبیل سیل و زلزله و مهمترین آنها زلزله شدید خوی و سلماس در گذشته دور بود و باعث تخریب این آرمگاه شد و بعد با گذشت زمان و کم لطفی مردم منطقه از آرمگاه شمس تبریزی از 3 مناره موجود فقط یک منار باقی ماند.
."جیمز موریه" جهانگردی که در 1813 میلادی از این منطقه دیدن کرده در کتاب سفرنامه خود می نویسد: "در انتهای شمالی شهر خوی مقبره ای وجود دارد که متعلق به ملایی بنام شمس تبریزی است که مردی اهل شعر و دانش و استاد مولوی شاعر بزرگ ایرانی بوده است. به دیدن منارهای آن رفتم که به فرمان شاه اسماعیل صفوی با شاخ شکارهایی که در یک روز انجام داده بوده تزیین شده است...".
"مجمل فصیحی" نیز قدیمی ترین منبع معتبری است که به سال 845 ه.ق. نگاشته شده و از وجود قبر شمس تبریزی در خوی دو بار صحبت به میان آورده است.
وجود این مطلب و مطالب مشابه از جهانگردان دیگر می تواندیکی از برترین اسناد در راستای اثبات قرار داشتن آرامگاه شمس تبریزی در خوی است.
مقبره شمس تبریزی با تلاش و پیری مسئولان مربوطه در دهه اخیر مورد توجه و بازسازی دوباره قرار گرفت.
همان طور که اشاره شد در کنار مقبره شمس تبریزی، مناره ای آراسته به شاخ های قوچ های وحشی همورا با جمجمه حیوانات دیده می شود که 3متر و 40 سانتی متر قطر داشته و با 11 متر مساحت و ارتفاع 17 متر با توجه به گذر زمان همچنان با قدرت ایستاده است.
ساختمان منار برج استوانهای شکل است و به سبب عدم شناسایی و مطالعات لازم تاکنون هیچگونه نشان و اثری از وجود بقایای ساختمانی که به احتمال قوی این اثر در رابطه با آنها(مقبره شمس تبریزی یا کاخ شاه اسماعیل اول) ساخته شده به دست نیامده، منار به صورت مجوف ده و پلکان مارپیچی از ورودی منار که در قسمت پایین آن قرار دارد به انتهای منار و به قسمت مؤذن آن، که روی به قبله دارد منتهی میشود.
پی و حدود 50 سانتیمتر از بنای قسمت تحتانی با سنگ ساخته شده است. البته با در نظر گرفتن اینکه مقداری از پی آن توسط رسوبات سیل و غیره زیر خاک مانده است، از این قسمت به بعد تمام منار از آجر میباشد که در وسط آجرها کلههای قوچ گذاشته شده و از نظر فرم به سه دسته تقسیم شده، قسمت تحتانی و انتهای آن که کوچکتر از بخش میانی است خالی، ولی قسمت میانی را با شاخ قوچ وحشی آرایش دادهاند، که فلسفة وجود منار نیز وجود این تزئینات میباشد که به عنوان یادبود ساخته شده است. به قولی هدف از آن به احتمال زیاد نمایش قدرت پادشاه بوده که در یک روز توانسته به قدری قوچ وحشی شکار کند که از شاخ آنها تمامی سطح خارجی منار را تزئین نماید.
گفتنی است، منار شمس تبریزی به شماره 996 در ردیف آثار ملی و به قدمت سدة ششم هجری قمری به ثبت رسیده است.
پایان پیام/
نظر شما