نهضت فکری و اجتماعی سیدجمال الدین اسد آبادی

سید جمال الدین اسد آبادی درد های جامعه اسلامی را استبداد حکّام‏، جهالت و بى‏خبرى توده مسلمان و عقب‏ماندن آنها از کاروان علم و تمدن‏،نفوذ عقاید خرافى، جدایى و تفرقه میان مسلمانان و نفوذ استعمار غربى‏ تشخیص داد.

خبرگزاری شبستان : در گزارش قبل معنای اصلاح و رنسانس و موج اسلامی برخی از مصادیق ان به عرض خوانندگان گرامی رسید در این گزارش به برخی از مصادیق تجدد خواهی و رنسانس اسلامی در قرن 19 اشاره میشود :
1- سید جمال‏ الدین
بدون تردید سلسله‏جنبان نهضتهاى اصلاحى صدساله اخیر، سیدجمال‏الدین اسدآبادى معروف به افغانى است.
او بود که بیدارسازى را در کشورهاى اسلامى آغاز کرد، دردهاى اجتماعى مسلمین را با واقع‏بینى خاصى بازگو نمود، راه اصلاح و چاره‏جویى را نشان داد.
با اینکه درباره سید جمال فراوان گفته و نوشته مى‏شود، ولى راجع به تز اصلاحى او کمتر سخن مى‏رود. به هرحال خوب است بدانیم که سید جمال درد جامعه اسلامى را چه تشخیص مى‏داده و راه چاره را چه مى‏دانسته است و چه راههایى براى وصول به هدفهاى اصلاحى خویش انتخاب مى‏کرده است؟
نهضت سید جمال، هم فکرى بود و هم اجتماعى. او مى‏خواست رستاخیزى، هم در اندیشه مسلمانان به وجود آورد و هم در نظامات زندگى آنها. او در یک شهر و یک کشور و حتى در یک قاره توقف نکرد، هرچند وقت در یک کشور بسر مى‏برد. آسیا و اروپا و آفریقا را زیر پا گذاشت. در هر کشور با گروههاى مختلف در تماس بود، همچنان که نوشته‏اند در برخى کشورهاى اسلامى عملًا وارد ارتش شد براى اینکه تا دل سپاهیان نفوذ نماید. مسافرت سید به کشورهاى مختلف اسلامى و بازدید آنها از نزدیک، سبب شد که آن کشورها را از نزدیک بشناسد و ماهیت‏ جریانها و شخصیتهاى این کشورها را به دست آورد، همچنان که جهان‏پیمایى‏اش و مخصوصاً توقف نسبتاً طولانى‏اش در کشورهاى غربى او را به آنچه در جهان پیشرفته مى‏گذشت و به ماهیت تمدن اروپا و نیت سردمداران آن تمدن آشنا ساخت. سیدجمال در نتیجه تحرک و پویایى، هم زمان و جهان خود را شناخت و هم به دردهاى کشورهاى اسلامى که داعیه علاج آنها را داشت دقیقاً آشنا شد.
سید جمال مهمترین و مزمن‏ترین درد جامعه اسلامى را استبداد داخلى و استعمار خارجى تشخیص داد و با ایندو به شدت مبارزه کرد. آخر کار هم جان خود را در همین راه از دست داد. او براى مبارزه با این دو عامل فلج‏کننده، آگاهى سیاسى و شرکت فعالانه مسلمانان را در سیاست واجب و لازم شمرد و براى تحصیل مجد و عظمت از دست رفته مسلمانان و به دست آوردن مقامى در جهان که شایسته آن هستند بازگشت به اسلام نخستین و در حقیقت حلول مجدد روح اسلام واقعى را در کالبد نیمه مرده مسلمانان، فورى و حیاتى مى‏دانست. بدعت‏زدایى و خرافه‏شویى را شرط آن بازگشت مى‏شمرد. اتحاد اسلام را تبلیغ مى‏کرد. دستهاى مرئى و نامرئى استعمارگران را در نفاق‏افکنى‏هاى مذهبى و غیرمذهبى مى‏دید و رو مى‏کرد.
از خصوصیات برجسته سید جمال این است که در اثر آشنایى نزدیک با جامعه شیعه و با جامعه سنى، تفاوت و دوگانگى وضع روحانیت شیعه را با روحانیت سنى به خوبى درک کرده بود. او مى‏دانست که روحانیت سنى یک نهاد مستقل ملى نیست و در مقابل قدرتهاى استبدادى و استعمارى قدرتى به شمار نمى‏رود.
روحانیت سنى وابسته به حکومتهایى است که خود قرنها آن را به عنوان «اولى‏الامر» به جامعه معرفى کرده است. لهذا در جامعه تسنن به سراغ علما نمى‏رفت، مستقیماً به سراغ خود مردم مى‏رفت. از نظر او علماى دینى سنى از جهت اینکه بشود به عنوان پایگاه ضد استبداد و ضد استعمار از آنها بهره جست، امتیاز خاصى ندارند، مانند سایر طبقاتند.
ولى روحانیت شیعه چنین نیست. روحانیت شیعه یک نهاد مستقل است، یک قدرت ملى است، همواره در کنار مردم و در برابر حکمرانان بوده است. از این رو سید جمال در جامعه شیعه، اول به سراغ طبقه علما رفت و به آگاه‏سازى آنها پرداخت، این طبقه را بهترین پایگاه براى مبارزه با استبداد و استعمار تشخیص داد.
سید جمال تشخیص داده بود که در روحانیت شیعه اگر احیاناً افرادى رابطه نزدیک با مستبدان زمان خود داشته‏اند، وابستگى خود را با روحانیت و مردم و دین حفظ کرده‏اند و از آن اصل که در فقه مطرح است یعنى «استفاده از پایگاه دشمن به سود مردم» پیروى کرده‏اند، و اگر احیاناً افرادى هم بوده‏اند- که البته بوده‏اند- که واقعاً وابسته بوده‏اند، جنبه استثنایى داشته‏اند و لهذا مردم شیعه پیوند محکم خود را با روحانیت شیعه در طول تاریخ نگسسته‏اند .
امتیاز دیگر سید جمال این است که با اینکه به اصطلاح مردى تجددگرا بود و مسلمانان را به علوم و فنون جدیده و اقتباس تمدن غربى مى‏خواند و با بى‏سوادى و بى‏خبرى و عجز فنى و صنعتى مسلمانان به پیکار برخاسته بود، متوجه خطرهاى تجددگرایى‏هاى افراطى بود. او مى‏خواست مسلمانان علوم و صنایع غربى را فراگیرند، اما با اینکه اصول تفکر مسلمانان یعنى جهان‏بینى آنها جهان‏بینى غربى گردد و جهان را با همان عینک ببینند که غرب مى‏بیند مخالف بود. او مسلمانان را دعوت مى‏کرد که علوم غربى را بگیرند اما از اینکه به مکتبهاى غربى بپیوندند آنها را برحذر مى‏داشت. سید جمال همان گونه که با استعمار سیاسى غرب پیکار مى‏کرد با استعمار فرهنگى نیز در ستیزه بود. با متجددانى که جهان را و احیاناً قرآن و مفاهیم اسلامى را مى‏خواستند از دیدگاه غربى تفسیر کنند مبارزه مى‏کرد. توجیه و تأویل مفاهیم ماوراءالطبیعى قرآن و تطبیق آنها را به امور حسى و مادى جایز نمى‏شمرد.
سید جمال هنگامى که از مصر به هند رفت و با افکار سِر سید احمدخان هندى- که زمانى قهرمان اسلامى اصلاح در هند به شمار مى‏رفت- آشنا شد و دید او سعى دارد مسائل ماوراءالطبیعى را به نام و بهانه علم، توجیه طبیعى کند و مفاهیم آسمانى قرآن را زمینى کند، سخت ایستادگى کرد.
دردهایى که سید جمال در جامعه اسلامى تشخیص داد عبارت بود از:
1. استبداد حکّام‏
2. جهالت و بى‏خبرى توده مسلمان و عقب‏ماندن آنها از کاروان علم و تمدن‏
3. نفوذ عقاید خرافى در اندیشه مسلمانان و دورافتادن آنها از اسلام نخستین‏
4. جدایى و تفرقه میان مسلمانان، به عناوین مذهبى و غیرمذهبى‏
5. نفوذ استعمار غربى‏.(مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏24)
اگر وضعیت کنونی جهان اسلام را با گذشته مقایسه کنیم هنوز شاهد اینگونه کاستیها هستیم . البته در برخی از کشورهای اسلامی تحولات خوبی صورت گرفته اما در برخی از دول اسلامی انحرافات و کاستی ها با عناوینی دیگر ادامه دارد . استبداد حکام هم چنان مسلمانان را از حرکت باز میدارد . هنوز حکام عربی به جان مسلمین تعرض میکنند . اقدامات بی شرمانه حکام عربی عزت زنان مسلملنان را نشانه رفته است .اندیشهای خرافی با انواع شگردها و تبلیغلات به جامعه اسلامی سرازیر میشود و سعی دارد مردم را از عقلانیت که مولفه انفکاک ناپذیر اسلام است ، دور سازد . اندیشه های خرافی به طور خاص زمانی که در قالب عناوین دینی عرضه میشود این احتمال را قوی میسازد که دستهائی پشت پرده است . حضرت رسول اکرم به مبارزه با خرافات جامعه اسلامی و عربی زمان خود پرداخت حال چه شده است که جامعه اسلامی در دوره ای متمادی با مشکل خرافه پرستی مواجه است . چرا دینی که مدعی عقلانیت و مبارزه با خرافات است باید به واسطه خرافه پرستی دچار ان چنان دردی شود که به تعبیر شهید مطهری ، سید جمال درد جامعه اسلامی را نفوذ عقاید خرافى در اندیشه مسلمانان و دورافتادن آنها از اسلام نخستین بدانند ؟
جدائی و تفرقه هم چنان دامنگیر جامعه اسلامی است . هر روز شاهد شهادت و ازاز و اذیت مسلمین توسط گروهها ی افراطی می باشیم . چرا گروهها افراطی توسط دولی خاص حمایت میشودند . به نظر میرسد سالیان زیادی است که متدی واحد برای مقابله با وحدت اسلامی در دستور کار استبداد قرار گرفته و متاسفانه برخی از حکام مسلمان نیز با انها هم داستان شده اند .
استعمار در گذسته با سپاه خود بر مسلمان غلبه میافت این متد اگر چه هم چنان ادامه دارد اما عناوین دیگر نیز با همین محتوا ، هدف واحدی را دنبال میکنند . واژگانی زیبا و دلربا چون حقوق بشر ، دموکراسی ، و.... در مواردی مثل یک لوله تانک هدف استعمار را تامین میکنند . جنگ نرم و جنگ هوشمند و لوله تانک در جنگ بودن و هدفی که دنبال میکنند واحدند . و حتی میتوان مدعی شد جنگ نرم در دنیای کنونی از بسیاری جهات برتری دارد.
ر.ک : مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏24
ادامه دارد
روح الله دارائی
پایان پیام/
 

کد خبر 104135

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha