زنانی از جنس انقلاب جنگل/ قطار فشنگی که «شاه طلا» به خود می بست

زنان در جنبش جنگل نقش موثری در کنار دیگر مجاهدان داشتند، ولی، حضور آنها کمتر مکتوب شده است. «بلور خانم ، بتول خانم، شاه طلا و عظمت خانم» تنها برخی از زنانی هستند که نام و اثرشان در خاطرات مبارزان نهضت جنگل ذکر شده است.

خبرگزاری شبستان _ رشت، مهری شیرمحمدی؛ نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچک جنگلی، هفت سال از ۱۲۹۳ تا۱۱آذرماه ۱۳۰۰ خورشیدی در بخش‌های وسیعی از گیلان ادامه داشت. اگر از تهیه خوراک و پوشاک برای خیل عظیم مجاهدانی که در جنگل مبارزه می‌کردند، توسط زنان بگذریم، لابه لای خاطرات و اسناد به‌جامانده، می‌توان حضور مستقیم زنان و رویارویی با متجاوزان روس و انگلیس و قزاق‌های وطنی را جستجو کرد.

 

«فاطمه تهیدست» به نقل از نوه «غلامعلی باباماسوله»، یکی از شخصیت‌های اولیه جنبش جنگل خاطره ای را از قول مادربزرگش اینگونه نقل می‌کند: «زنان ماسوله، هنگام جنگ، پشت سنگرها، تفنگ‌های جنگلی‌ها را پر می‌کردند و مهمات و اسلحه به آنان می‌رساندند و هنگامی که مردها برای کمک به میرزا می‌رفتند، عده‌ای از زنان به مرزداری مشغول می‌شدند. آنان که اسلحه به دست می‌گرفتند با آمدن روس‌ها بقیه زنان را به طرف جنگل و پناهگاهی که در دل کوه‌ها نشان کرده بودند، هدایت می‌کردند و مواقعی هم با آنان درگیر و کشته می‌شدند.» (ماهنامه فرهنگ گیلان، شماره ۲۱)

«صادق مهرنوش» یکی از سرداران نهضت جنگل نیز در کتاب خاطرات خود که سال ۱۳۳۴ منتشر شده، از دو شیرزن «عمارلویی» نام می‌برد که مابین شهرهای« لوشان و منجیل»، اغلب در کمین نشسته و مهمات و آذوقه انگلیسی‌ها را غارت می‌کردند. «بلور خانم و بتول خانم، دو خواهر بودند و در ناحیه عمارلو به راهزنی پارتیزانی اکتفا داشتند و محل تاخت و تازهای آنان، مابین لوشان و منجیل بوده است. این دو خواهر، اغلب مهمات و آذوقه انگلیسی ها را به غارت می‌بردند. قشون هند و کورک، از دستِ دست‌درازی این دو زن خواب و آرام نداشتند. کار به جایی رسیده بود که ژنرال دنسترویل، این موضوع را حتی به جزیره انگلیس نیز گزارش کرده بود. هرچه در جنگل، تفنگ ۱۰ تیر انگلیسی به چشم می‌خورد، به‌وسیله این دو خواهر غارت و به جنگل انتقال داده می‌شد. حتی میرزا کوچک، یک قبضه ۱۰ تیر انگلیسی را از میان اسلحه و مهمات ارسالی این دو خواهر، انتخاب کرده و همیشه با خود داشت. بر سینه بلورخانم دو رشته قطار فشنگ جلب توجه می‌کرد و ژنرال دنسترویل، به سالار نصره، فشار می ‌ورد که این دو خواهر رشید را دستگیر و تحویل نماید. سالار نصره، قطع نظر از این که به این سفارش تمکین نمی‌کرد، روزی صراحتا چنین جواب داد: آقای ژنرال! به شکارچی محل شکار را نشان می‌دهند. هرگز معمول نیست که شکار را بگیرند و دو دستی تسلیم شکارچی نمایند.»

 

«شاه طلا» بانوی دیگری است که نامش در میان مبارزان جنگل ثبت شده است. وی همسر «خالو قربان هرسینی» بود. «صادق مهرنوش» در خاطراتش می‌نویسد که شاه طلا «همیشه با قطار فشنگ و ماژور دسته طلا حرکت می کرد. چون به طلا خیلی علاقه داشت، ده مناتی و استریال، از لباس و چارقد او آویخته شده و در موقع حرکت، صدای اصطکاک روح پرور طلا به گوش می‌رسید و افراد به همین مناسبت این خانم جنگجو را «شاه طلا» خطاب می‌کردند. »

 

«عظمت خانم»، دیگر بانویی است که با ارسال نامه ای به دکتر «ابراهیم حشمت»، سوگند وفاداری به جنگلیان می خورد و خانواده اش را با سلاح، به جنگل می فرستد. «میرزا محمدعلی گیلک» که در زمان جنبش جنگل، پست کمیسر وزارت فواید عامه را برعهده داشت و از یاران بسیار نزدیک میرزا کوچک بود، در خاطراتش درباره «عظمت خانم» می‌نویسد:«عظمت خانم، خواهر رشیدالملک از تیره شاطرانلو بود و در خلخال اقتداری شاهانه داشت. فرزندان خود را به همراه نماینده‌ای به نزد دکتر حشمت فرستاد که ما مسلمان و ایرانی هستیم. برادر من، دلبستگان ما، ناگزیر به فرمان دولت گردن نهاده و به شما حمله کرده‌اند، تمنای عفو داریم. حاضریم با شما متحد و هم قدم شویم. دکتر حشمت پیشنهاد عظمت خانم را پذیرفت و نوشت که ما آن زمان، درستی سوگند و گفتار شما را باور داریم که اشجع الدوله و برادر شما امیر عشایر حاضر شوند به جنگل بیایند و عده‌ای از قوای محلی شما برای خدمت به وطن، ضد قوای روسیه، دوشادوش ما بجنگند. عظمت خانم با دریافت نامه دکتر حشمت، پسران و برادرزاده‌ها و اشجع‌الدوله و عده‌ای از سواران خود را، همراه با سوگند نامه وفاداری و مقداری سلاح جنگی به جنگل فرستاد.»

 

کد خبر 995987

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha