به گزارش خبرگزاری شبستان، تحمل زمستان و سرما از تحمل گرما و تابستان سخت تر است و همیشه با آمدن پاییز دلم به حال تمامی آدم های بی خانمان و کارتون خواب های دنیا می سوزد.
سرما و سوزش آن لحظه هایی که سردی هوا باعث می شود که احساس کنیم هر قطره آب همچون تیغی بر بدنت فرو می رود را نمی شود فراموش کرد.
دیوار مهربانی سنت زیبایی بود که زمستان سال ۹۴ در اکثر شهرستان های آذربایجان غربی پایه گذاری شد اما به دلیل اتفاقاتی که در پای این دیوارها افتاد، متاسفانه به مرور زمان برچیده شد؛ اما اقدام خیرخواهانه صنف شیشه و آینه فروشان مهاباد بسیار قابل ستایش است آنها با کمک یکدیگر این بار دیوار مهربانی از جنس شیشه و آینه ساختند تا به این ترتیب شیشه های دست دوم و شیشه هایی که پس از برش به اندازه غیر اقتصادی تبدیل می شود به صورت رایگان در اختیار نیازمندان قرار دهند تا پنجره ی هیچ خانه ای در این روزهای سرد پاییزی و زمستانی بی شیشه نباشد.
دیوارمهربانی شیشهای شهرستان مهاباد در محله زمینهای شهرداری خیابان «صارم بیگ» در مقابل یک باب مغازه شیشه و آینه فروشی به نام «برادران بایزیدی» واقع شده است.
آنجا که نزدیک میشوی با تعداد بسیاری از شیشه و آینه های دست دوم در اندازه های مختلف روبرو می شوید که توسط خیران و استادکاران شیشه و آینه فروشی های سطح شهر جمع آوری شده و در این محل قرار دادند تا در اختیار افراد نیازمند قرار بگیرد.
«یونس بایزیدی» شیشه بری که ۱۲ سال سابقه کار در زمینه فروش شیشه و آینه دارد در گفتگو با خبرنگار شبستان می گوید: این ایده را در بین همکاران شیشه و آینه فروشی های مهاباد مطرح کردم که بسیار مورد استقبال آنها قرار گرفت و بدین ترتیب این محل مکانی برای محل اهداء شیشه ها و آینه های اهدایی شهر تعیین شد.
وی اضافه کرد: خانواده های نیازمند اگر به شیشه نیاز داشته باشند بدون هیچ هزینه ای می توانند اندازه شیشه مورد نظر خود را استادکاران حاضر در مغازه گفته و بدون پرداخت هزینه آن را برش داده و با خود ببرند.
وی در ادامه می گوید: این شیشه ها شبانه روز در مقابل مغازه است ولی در طول روز استادکاران حاضر در مغازه در اندازههای که توسط مشتریان مطرح می شود برش داده می شود.
خوشبحال انسان هایی که درهای قلبشان را برای نیکی ها باز می کنند.
پیرمردی که دست دختر بچه ای را گرفته است نزدیک مغازه می شود و کاغذ پاراه ای را به دست جوانی که مقابل ایستاده میدهد.
جوان با احترام صندلی برای آن پیرمرد می آورد و از میان شیشه ها اندازه های نوشته شده روی کاغذ را برش داده و تحویل دختر بچه می دهد.
هنوز چند قدم دور نشده اند که صدایشان می کند برایشان تاکسی میگیرد وکرایه اش را هم حساب می کند.
اگر دلمان به حال هم میسوخت دنیا چه جای قشنگی برای زندگی کردن می شد.
نیکی کردن جنس و اندازه ندارد، گاه می شود با ظرفی آب برای یک بچه گربه نیکی کرد و گاه با چتری برای در باران مانده و گاهی هم با شیشه ای برای پنجره ای تنها....
این روزها برای همه سخت است باید دست یاری به سوی هم دراز کنیم تا شاید بتوانیم دردی از درد ها این مردم بکاهیم.
نظر شما