فرازی از زندگینامه شهید علی اکرامی

شهید سرافراز علی اکرامی در تاریخ 25/11/1349 در خانواده ای مذهبی و متدین در بندرعباس به دنیا آمد.

به گزارش خبرگزاری شبستان از هرمزگان، از کودکی آموخت که قدم های کوچکش را به سوی مسجد زین العابدین در محله شان بردارد.
 

 

او در محله نایبند جنوبی به دنیا آمد و با این مسجد، انس و الفت دیرینه داشت.
 

تحصیلات خود را تا سال تحصیلی 64-65 در پایه سوم راهنمایی در مدرسه شهید قاسمی ادامه داد و همان سال عازم جبهه شد.
 

او در تاریخ 4/10/65 در سن 16 سالگی در عملیات کربلای 4 در منطقه عملیاتی ام الرصاص به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بندر عباس در سال 19/11/1375 به خاک سپرده شد .

 

بخش های از دست نوشته های شهید :
ضمن عرض سلام، سلامتی همه شما را از خداوند متعال خواهان وخواستارم وامیدوارم که در مبارزه با نفس پیروز باشید .
 

غرض از نوشتن این مطالب تصویه حساب با دنیاست؛ چون انسان هر زمان و هر آن، در معرض خطر سقوط و صعود مورد تهدید است وخطر صعود این است که شیطان بیشتر سعی در نابودیش می کند وبرای انسان خطر محسوب می شود .
مادرم هرگز آن صداقت همیشگی تان را وا ژه مکن.
 

برادرم هرگز از خدمت در راه اسلام خستگی به خود راه مده، مانند قبل و حال سعی کن دیانت داشته باشی.
 

خواهران هرگز آن ساده پوشی و ساده زیستی را از یاد مبرید، چون تجملات انسان را از یاد خدا دور می کند.
 

از شما می خواهم که این خواهران وبرادرانم مهدی و مجتبی واعظم را مطابق با میل اسلام که خواهان تربیت صحیح فرزندان است، تربیت کنید و به آنها راه و رسم مسلمان بودن را بیاموزید.
 

و همان طوری که شما را سفارش به ساده پوشی کردم به آنها نیز بیاموزید که ساده پوش، دور اندیش، با خدا و با ایمان شدن باشند.
 

آن ایمانی که اسلام خواهان آن است و فرزندان خود را چنین بار بیاورید تا به محض احساس خطر اسلام آنها پیش قدم باشند و با دشمنان دین بجنگند.
 

و شما را سفارش به اطاعت از امام و دستورات قرآن می کنم، قرآن بخوانید و از آن پیروی کنید.
 

هیچ گاه ادعای خون دادن در راه اسلام را نداشته باشید، چون اسلام از این بیشتر خون می خواهد؛ از این حرف ها گذشته، اهل بیت عصمت(ع) را ببینید چگونه خون دادند ولی هیچگاه داعیه خون دادن نکردند واگر هم داعیه داشتند بی مورد نبوده وبرای احیای دین و بیدار کردن مردم خفته در ظلمت بود.
 

ظلمتی که 1400 سال بر مردم سایه افکند تا اینکه انقلاب شد و بر ما تکلیف شد که از کیان انقلاب دفاع کنیم.
 

و در پایان شما را دعوت به اجتناب از گناه و اطاعت از خدا می کنم، از محرمات اجتناب کنید و ایمانتان را قوی سازید.
 

در پایان موفقیت شما را در راه جهاد با نفس از خداوند متعال مسئلت دارم.
 

فقط چند چیز از شما می خواهم که آن را حتمی انجام دهید.
1- دوسال نماز قضا و 2- دوماه روزه و یک ماه روزه نظری
 

چون من نمی دانم چقدر بدهکارم و شاید در زمان گذشته پولی از کسی به عنوان قرض گرفته باشم.
 

از این بابت مبلغ پنج هزار تومان به اضافه پول روزه و نماز قضا وحتماُ پول آن را به روحانی و یا کسی دیگر بدهید و من راضی نیستم که مادرم با آن حال ناتوانی انجام دهد و شما به خودتان فشار بیاورید.
 

پایان پیام/

 

کد خبر 98188

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha