خطّ امام و ارزشها و وصیّت‌نامه‌ى او را فراموش نکنید

هر کس آنچه را میان او و خداست اصلاح نماید، خداوند آنچه را بین او و مردم است اصلاح کند. و هر کس کار آخرتش را به اصلاح آورد، خداوند کار دنیایش را اصلاح کند.

خبرگزاری شبستان: در خبری که از خبرگزاری شبستان به اطلاع بازدیدکنندگان عزیز رسید، بحثی با عنوان : « ملاک انتخاب اصلح در اندیشه دینی » مطرح شد و به مجموعه بیانات مقام معظم رهبری دام ظله در باب ملاک و معیار کاندیدای اصلح اشاره شد و «اصل : اخلاق انتخاباتی» مطرح شد .در این نوشتار بر انیم دیگر ملاک های لازم برای گزینش کاندیدای اصلح را خدمت بازدیدکنندگان گرامی ارائه کنیم .
مجموعه بیانات رهبری در باب انتخابات :


مربوط به : بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در خطبه‏هاى نماز عید فطر

تاریخ 1374/12/01

اصل دوم :شجاعت و تقوا
ببینید و بفهمید چه کسى را به مجلس مى‌فرستید. آن کسى که به عنوان وکیل این ملتِ انقلابى و مؤمن و شجاع به مجلس مى‌رود، باید انقلابى و مؤمن و شجاع باشد. اگر نگوییم شجاعترین و مؤمن‌ترین و انقلابى‌ترین؛ لااقل در سطح این توده‌ى عظیم مردم که این گونه از خود درخشش نشان مى‌دهند، باشد.آن کسى که اسلام را نمى‌پسندد و مقرّرات اسلامى را قبول نمى‌کند و براى خاطر دل بیگانگان و خوشامد دیگران، به انقلاب و ارزشهاى انقلابى اهانت مى‌کند و یا به خاطر ترس از دیگران، به جاى این‌که به ملت گرایش نشان دهد، به دشمن گرایش نشان مى‌دهد و آن کسى که تقواى لازم را ندارد و اهل معنویّات نیست و اهل دنیاست و فقط براى نام و نشان و استفاده‌ى شخصى، این مسؤولیت را مى‌خواهد، او لایق و شایسته‌ى این کار نیست.دنبال آدمهاى مؤمن و شجاع و انقلابى و کسانى که بتوانند قدرت این ملت را - که در سایه‌ى ارزشهاى انقلابى است - حفظ کنند، باشید. کسانى که وقتى قوانینى مى‌گذارند و موضعى مى‌گیرند و نطقى مى‌کنند، همه در این جهت باشد. این طور آدمى، شایسته‌ى آن است که به عنوان وکیل این ملت، به مجلس شوراى اسلامى برود؛ آن کسى که بفهمد امام چه مى‌گفت، چه مى‌خواست و چرا مى‌خروشید.


مربوط به : بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در خطبه‏هاى نماز عید فطر

تاریخ 1374/12/01
اصل سوم : خطّ امام و ارزشهای امام
خطّ امام و ارزشها و وصیّت‌نامه‌ى او را فراموش نکنید. آنچه را که این ارزشها به شما مى‌آموزد، آنها را در آدمى سراغ کنید و وقتى پیدا کردید؛ قربة الى‌اللَّه و محض رضاى خدا، نام او را در صندوق رأى بیندازید. این، مجلس شوراى اسلامىِ لایق شما و این ملت مى‌شود. کار را این طور دنبال کنید.


مربوط به : بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در خطبه‏هاى نماز عید فطر

تاریخ 1374/12/01

اصل چهارم : پایبندی به اسلام و مقرّرات اسلامى
آن کسى که اسلام را نمى‏پسندد و مقرّرات اسلامى را قبول نمى‏کند و براى خاطر دل بیگانگان و خوشامد دیگران، به انقلاب و ارزشهاى انقلابى اهانت مى‏کند و یا به خاطر ترس از دیگران، به جاى اینکه به ملت گرایش نشان دهد، به دشمن گرایش نشان مى‏دهد و آن کسى که تقواى لازم را ندارد و اهل معنویّات نیست و اهل دنیاست و فقط براى نام و نشان و استفاده‏ى شخصى، این مسئولیت را مى‏خواهد، او لایق و شایسته‏ى این کار نیست.
دنبال آدم‏هاى مؤمن و شجاع و انقلابى و کسانى که بتوانند قدرت این ملت را- که در سایه‏ى ارزشهاى انقلابى است- حفظ کنند، باشید. کسانى که وقتى قوانینى مى‏گذارند و موضعى مى‏گیرند و نطقى مى‏کنند، همه در این جهت باشد. این طور آدمى، شایسته‏ى آن است که به عنوان وکیل این ملت، به مجلس شوراى اسلامى برود؛ آن کسى که بفهمد امام چه مى‏گفت، چه مى‏خواست و چرا مى‏خروشید.


مربوط به : بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار نمایندگان دوره چهارم مجلس شوراى اسلامى‏

تاریخ : 1371/03/20

اصل پنجم : اخلاص
چیزى که مى‌تواند دل مردم را به طرف ما جلب کند - اگر جلب دل مردم لازم باشد؛ که البته لازم هم هست - اخلاص للَّه است. این، راز قضیه است. یکى از حکم قرآنى و یکى از حکم اسلامى، این است. این، خودش حکمت است. حکمت یعنى این‌که «من اصلح ما بینه و بین اللَّه، اصلح اللَّه ما بینه و بین الناس(1).» یعنى من و شما، اگر میانه‌ى خودمان را با خدا درست کنیم، خدا میانه‌ى ما را با مردم، درست خواهد کرد. راه دیگرى وجود ندارد. حکمت، یعنى این! حقیقتى است فراتر از محاسبات مادى و حقیر؛ که «چه ارتباطى دارد ما مخلصانه به این لایحه رأى بدهیم یا مخلصانه رأى ندهیم؟ یا مخلصانه این حرف را بگوییم؟ یا مخلصانه، از گفتن این حرف استنکاف کنیم؟ این امضا را بکنیم، یا این امضاء را نکنیم؟ این، چه ربطى دارد به این‌که مردم به ما علاقه‌مند شوند؟» طبق محاسبات مادى و ظاهرى، گاهى اینها، هیچ ارتباطى با هم ندارد. اما، ماوراى این محاسبات بسیار حقیر و کوته‌بینانه‌ى مادى، محاسباتى حقیقى در عالم وجود، وجود دارد که آن، محاسبات حکمت آمیز الهى است.
مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ وَ مَنْ کَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ کَانَ عَلَیْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ
نهج‌البلاغه قصار 89 وَ قَالَ ( علیه السلام ) :و آن حضرت فرمود: هر کس آنچه را میان او و خداست اصلاح نماید، خداوند آنچه را بین او و مردم است اصلاح کند. و هر کس کار آخرتش را به اصلاح آورد، خداوند کار دنیایش را اصلاح کند. و آن را که از خود بر خود واعظ است از خدا بر او نگهبان است

 

مربوط به : بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار با رئیس جمهور و هیأت وزیران به مناسبت بزرگداشت هفته دولت‌
تاریخ 1374/06/08

اصل ششم: ارتباط صحیح و نزدیک با خدای متعال و مردم
اقتدار ملى که در حقیقت قدرت دولت است، دو پایه دارد: یکى ارتباط واقعى با خدا؛ یعنى کار براى خدا انجام گیرد و هیچ کس براى جهات مادّى و مسائل شخصى آن را انجام ندهد. نمى‌خواهیم بگوییم منظور از «هیچ کس» این است که در سطح کارکنان دولت احدى این گونه نباشد. طبعاً این یک آرزوى دورى است؛ ولى منظور ما مسؤولان و سررشته‌داران امورند که مى‌باید رابطه‌ى خودشان را با خدا خوب کنند. اگر ما دیدیم که اقتدار ملى وجود دارد و دولت توانایى کار دارد، باید کشف کنیم که این امر تأمین شده است. رکن دیگر توجّه مردم است که: «من کان للَّه کان اللَّه له»(1)«من اصلح ما بینه و بین اللَّه اصلح اللَّه ما بینه و بین الناس»(2)؛ اگر انسان رابطه‌ى خود با خدا را درست کرد، خداوند رابطه‌ى او با مردم را درست خواهد کرد. همه‌ى اینها ارتباطها و مکانیسمهاى علمىِ جامعه شناسى و روانشناسى دارد که فعلاً نمى‌خواهیم آنها را تبیین کنیم. آنچه که بیان شرعِ متکفّل است، تبیین علمى این مسائل نیست. آنچه که شرع بیان مى‌کند، حکمت است. حکمت یعنى بیان حقایق. این حقیقتى است که اگر شما خودتان را با خدا مرتبط کردید، رابطه‌ى شما با مردمى که به خدا معتقدند و بنده‌ى او هستند، خوب خواهد شد.

کما ورد من‏ کان‏ لله‏ کان الله له و من أصلح أمر دینه أصلح الله أمر دنیاه و من أصلح ما بینه و بین الله أصلح الله ما بینه و بین الناس‏
هر کس که از برای خدا باشد، خداوند برای اوست، و هر کس امر دینش را اصلاح نماید خداوند امر دنیایش را اصلاح کند و هر کس آنچه را میان او و خداست اصلاح نماید، خداوند آنچه را بین او و مردم است اصلاح کند.
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏79، ص 197 ؛ روضة المتقین ، محمد تقی مجلسی، ج‏13 195؛ الوافی، فیض کاشانی، ج ‏8، ص 784 ؛
 

ادامه دارد

روح الله دارائی

پایان پیام/

کد خبر 97046

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha