خبرگزاری شبستان_ رشت، مهری شیرمحمدی؛ «سده» روستایی از توابع بخش کوچصفهان و در جنوبی ترین بخش دهستان «بلسبنه» قرار دارد. روستایی شکل گرفته در مصب رودخانه سپید رود که برداشتهای بیرویه شن و ماسه با وجود سه کارخانه در این محدوده موجب شده، زمینهای نزدیک به ساحل سپیدرود تبدیل به گودالهای عمیق و یا استخرهایی پوشیده از نیزار شود.
آخرین خوشههای برنج بجارهای(مزارع) روستای سده در نیمه شهریور ماه برداشت شده و ماشینهای برداشت، آخرین خوشه ها را از ساقه جدا کرده و به کارخانههای برنجکوبی میفرستند. شهریور ماه ۱۳۹۷، کارخانه برنجکوبی تمام مکانیزه «سده» توسط بخش خصوصی در منطقه به بهرهبرداری رسید و کشاورزان از این حیث کمتر در نوبت دهی شالیکوبی میمانند.
این روزها اگر از روستاهای دهستان بلسبنه عبور کنید، بجارها همگی به اِشکِل(حلقههای کشتزار) رسیده و گاوهای اهالی در بجارها مشغول نشخوار کردن ساقههای خشک بجارها هستند. حال که شالیزارها به خشکی نشسته و کشاورزان اندکی از کار و تلاش فراغت یافتهاند، به تفریح سنتی نیاکان خود رو آورده اند؛« ورزا جنگ» یا جنگ میان دو گاو نر آن هم گاوهای بومی کوتاه قد کوهاندار که سنتی دیرینه دارد. اگر از تماشای ورزا جنگ از سوی مظفرالدین شاه قاجار از بالای عمارت باغ محتشم بگذریم، از ریشههای قداست و اهمیت گاو برای یک کشاورز گیلانی نمیتوان گذشت. «ابوریحان بیرونی» هم اشاراتی دارد از رسم «کاگیل گاو» در گیلان که طی یک مراسم خاص، گاو نری را رها کرده و تیر میزدند. اگرچه این رسم یادآور گاوکشی میترا در آئین میترائیسم است، اما شاید بتوان تغییر این آیین را در مراسم ورزا جنگ دید. (نک، از ورزا جنگ تا جنگ فریدون/ علل قداست گاو در گیلان و پیدایش ورزا جنگ)
اگرچه« ورزا جنگ» مراسمی است که به شکل تفریح درآمده و به لحاظ حیوان آزاری دلخراش است ولی، با وجود ممانعتهای اخلاقی، هنوز هم در روستاهای کوچصفهان پس از برداشت برنج، مسابقه ورزا جنگ توسط جوانان برگزار میشود.
برای چندمین بار که از دهستان «بلسبنه» عبور میکردم، دیدن ورزاهای تازه بالغ که کوهان آنها را تزئین کرده بودند، باز هم برایم جذابیت داشت. نوجوانی را در روستای «کدوسرا» دیدم که لافند(ریسمان) پیچیده شده به دور گردن ورزا را به دست گرفته و در شالیزار وسیعی، ورزا را به تاختن واداشته بود. ورزا حالت جنگی به خود گرفته بود و من در این اندیشه که تفریحی هیجان انگیزتر از خشم گاو بینوا این نوجوان را سرخوش نمیکرد و پس از وقفه کوتاهی نوجوان ریسمان ورزا را به درخت تنومند آزادی بست تا نفسی تازه کند و میگفت: ورزا جنگ خیلی کیف دارد مخصوصا اگر گاوت برنده شود.
کنار جاده اصلی سنگر به سمت کوچصفهان، ۲عدد تابلوی راهنما نصب شده، یکی به سمت بقعه سید زکی و دیگری که به طرف ساحل زیبای سپیدرود و روستای سده میرود. یکی از اهالی سده در علت وجه تسمیه نام روستا میگوید: دو روایت برای نام این روستا ذکر شده. میگویند در گذشته زمینهای روستا خیلی بزرگ بود ولی تنها سه باب خانه وجود داشت و همین سه خانوار، موجب شد نام روستا سده شود.
«علی کشاورز» همچنین میگوید: علت دیگر، نزدیک آن به روستای چهارده است وعدد سه مقابل چهار نامگذاری شده است.
پایین تر از بقعه سید زکی، جاده آسفالته به سمت یکی از کارخانههای تولید شن و ماسه میرود. با پایان یافتن جاده آسفالته، راه فرعی خاکی را در پیش گرفتیم، راهی که بیشتر مالرو میمانست و جادهای باریک که در دو سوی آن بوتههای خاردار تمشک وحشی زبانه کشیده است و اهالی روستا که با چیدن تمشکها برای خود منبع درآمد کوچکی ایجاد کردهاند.
اما در تمام مسیر، تالاب ها و ماندابهای عظیمی ایجاد شده است. جابهجا مردمانی در گوشه تالابها ایستاده و مشغول ماهیگیریاند. یکی از اهالی در حاشیه مرداب ایجاد شده ایستاده و قلاب ماهیگیریاش را در آب پرتاب میکند، با سکون آبتک در وسط مرداب، گفتگوی ما هم آغاز شد. وی میگوید: این گودالها بر اثر برداشت شن و ماسه ایجاد شده است و با ریزش نزولات جوی و پیشروی آب سپیدرود در فصول بارندگی، گودالها پرآب میشود.
با نزدیک شدن به مصب سپیدرود، بر تعداد ماهگیران نیز افزوده می شود و مردانی که تا نیمه در آب رفته و قلاب خود را در آب سپیدرود که به آرامی جریان زندگی را طی می کند؛ نگه داشته اند و گاوهایی که در حاشیه رود مشغول چرا هستند و یکی که تن به آب میزند، بقیه نیز با نظم خاصی پشت سر او داخل آب رفته و عرض رودخانه را طی میکنند.
دهیار سده با بیان اینکه سده ۷۰۰ خانوار دارد، میگوید: این روستا ۲ هزار نفر جمعیت دارد و به دلیل نزدیک به مصب سپیدرود، بیشترین حجم برداشت شن و ماسه را دارد. در حال حاضر سه معدن و کارخانه شن و ماسه در منطقه است که یکی متعلق به شهرداری است و فعلا فعال نیست و معدن دیگری با ۲۰سال سابقه فعالیت در کدوسرا و معدنی هم متعلق به بخش خصوصی است.
«حسین فتحی» عمدهترین مشکل سده را فقدان راه روستایی مناسب میداند و میگوید: کامیون های بارگیری و حمل شن و ماسه مرتب به منطقه می آیند و همین امر زیرسازی جاده ها و بخش آسفالت شده را زودتر مستهلک می کند و جاده باریک روستا هم بیش از این کشش ماشین های سنگین را ندارد. برای رفع این مشکل چندین بار هم به اداره کل صنعت و معدن مراجعه کردیم ولی نتیجه ای نداشته است.
مشکلات حقوقی مالکیت زمین ها دیگر مشکلی است که دهیار سده به آن اشاره دارد و می گوید: بعد از تقسیم اراضی، بخشی از زمین های پاییندست به خوشنشینها واگذار شد ولی آب منطقهای مدعی این املاک است.
فتحی با اشاره به اینکه طرح گردشگری ساحلی از سوی دهیاری تدوین شده است، اظهار کرد: بهرهمندی از استخرهای ایجاد شده در سده از سوی دهیاری پیش بینی شده ولی به دلیل همین مشکلات حقوقی مالکیت زمینها، امکان اجرای طرحهای ساحلی وجود ندارد و انتظار داریم اداره آب منطقهای با دهیاری همکاری کند.
سرقت کابلهای سیم تلفن مشکل عدیدهای است که نه تنها سده بلکه بیشتر روستاهای دهستان بلسبنه با آن درگیرند و دهیار سده میگوید: یک سال است که با دزدیده شدن کابلهای تلفن، تلفن منطقه قطع شده و اداره مخابرات هم میگوید بودجه برای حفاری و رفع نقص ندارد. با این حال اهالی حدود ۴۰ کیلومتر از محل کابلها را شخصا حفاری کردهاند ولی دهیاری بودجه لازم برای هزینه کابلکشی مجدد را ندارد و انتظار داریم اداره مخابرات بهعنوان متولی رفع مشکل کند.
گلایه از نامناسب بودن آب شرب منطقه هم حرف بسیاری از اهالی است و حسین فتحی در این باره، میگوید: لولههای آب شرب بیش از ۲۰سال قدمت دارد و اکثرا پوسیده شده و جرم لولهها و شن و ماسه داخل لولهها همراه آب بیرون میزند.افت برق منطقه و قطعی مدوام آن نیز مستلزم ایجاد ترانس فشار قوی دیگری است که با وجود مراجعه مکرر به اداره برق هنوز ایجاد نشده است.
خورشید آخرین شعلههای سرخش را بر سپیدی سیپدرود میپراکند و ماهیگیران با تاریک شدن هوا، پرهها و قلابهای ماهیگیری خود را جمع میکردند و دغدغه من این بود که این راه پرسنگلاخ را چگونه میتوان از میان تمشکهای خاردار وحشی به سلامتی بازگشت.
نظر شما