خبرگزاری شبستان – اردبیل:
از ایام الله مهم، تاثیرگذار و ارزشمند مکتب اسلام جریان مباهله پیامبر اسلام در اواخر زندگی ایشان با مسیحیان نجران است. بخش نجران با هفتاد دهکده تابع خود در منطقه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است در آغاز پیدایش اسلام این نقطه تنها نقطه مسیحی نشین حجاز بود که مردم آن از بت پرستی دست کشیده و به آئین مسیحیت گرویده بودند.
پیامبر اسلام با ارسال نامه ای به اسقف نجران او را به پذیرفتن ولایت الهی و دین مبین اسلام دعوت کرد و تاکید داشت که اگر نپذیرند بایستی به حکومت اسلامی جزیه (مالیات) بپردازند و در غیر اینصورت خطرات احتمالی را در نظر بگیرند.
اسقف نجران با شماری از بزرگان آن منطقه جلسه مشورتی تشکیل داده و با بررسی موضوع تصمیم گرفتند تا گروهی از بزرگان نجران را به محضر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) اعزام نمایند تا با ایشان مذاکره و احتجاج نمایند و حقانیت مکتب خود را به پیامبر نشان دهند.
پس از اقدامات صورت گرفته و برگزاری جلسات بحث و مناظره ایشان با پیامبر اسلام، بزرگان نجران گفتگو با پیامبر اسلام را قانع کننده ندانستند و باز هم در حقانیت اسلام ابراز تردید کردند در این شرایط پیک وحی نازل شده و آیه 61 سوره مبارکه آل عمران «فَمَن حاجَّكَ فيهِ مِن بَعدِ ما جاءَكَ مِنَ العِلمِ فَقُل تَعالَوا نَدعُ أَبناءَنا وَأَبناءَكُم وَنِساءَنا وَنِساءَكُم وَأَنفُسَنا وَأَنفُسَكُم ثُمَّ نَبتَهِل فَنَجعَل لَعنَتَ اللَّهِ عَلَى الكاذِبينَ» «هر گاه بعد از علم و دانشی که به رسیده است باز کسی درباره عیسی به ستیز و محاجه با تو برخیزد. بگو: بیایید ما پسران خود را دعوت کنیم شما نیز پسران خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم شما نیز زنان خود را، ما خودمان را و کسی را که همچون جان ماست را دعوت کنیم شما نیز جان خودتان را، سپس به (درگاه خدا) مباهله و زاری کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» را آورد و پیامبر مامور به مباهله شد و ایشان برای اثبات حقانیت مکتب اسلام پیشنهاد برگزاری مباهله را داد تا با نفرین کردن دروغگو زمینه هلاکت وی را از درگاه پروردگار متعال بنمایند پس از مطرح شدن این پیشنهاد مسیحیان نجران مهلت خواستند تا در این باره فکر و مشورت کنند بزرگ نصارا به آنها گفت: پیشنهاد را بپذیرید و اگر دیدید که پیامبر با جمعیتی انبوه برای نفرین می آید بدانید که خبری نیست و مباهله را انجام دهید ولی اگر با افراد معدودی و با فرزندان و نزدیکان خود به میدان آمد از انجام مباهله صرف نظر کنید.
مرحوم شیخ عباس قمی (ره) صاحب کتاب ارزشمند منتهی الآمال چنین روایت می کند «که در روز موعود بامداد حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به خانه حضرت امیر المومنین (علیه السلام) آمد و دست امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) را گرفت و حضرت امیر المومنین (علیه السلام) در پیش روی آن حضرت روان شد و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از عقب سر آن حضرت حرکت می کرد و از مدینه برای مباهله بیرون شدند چون نصارا آن بزرگواران را مشاهده کردند ابوحارثه از بزرگان نصارا پرسید که اینها کیستند که با او همراهند؟ گفتند آنکه پیش روی اوست پسر عّم او است و شوهر دختر او و محبوبترین خلق است نزد او که آن دو طفل فرزندان اویند از دختر او و آن زن فاطمه دختر او است که عزیزترین خلق است نزد او.
پس حضرت به دو زانو نشست برای مباهله پس سید و عاقب پسران خود را برداشتند برای مباهله، ابوحارثه بزرگ نصارا گفت: به خدا سوگند که چنان نشسته است که پیغمبران می نشستند برای مباهله و برگشت.
سید گفت به کجا می روی؟ گفت اگر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بر حق نمی بود چنین جرات نمی کرد بر مباهله و اگر با ما مباهله کند پیش از آنکه سال بر ما بگذرد یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند، او گفت من چهره هایی را می بینم که اگر نفرین کنند یک نفر مسیحی روی زمین باقی نمی ماند لذا از مباهله انصراف داده، حاضر به مصالحه شدند و به خدمت پیامبر آمدند و گفتند: ای ابوالقاسم در گذر از مباهله با ما و با ما مصالحه کن بر چیزی که قدرت بر ادای آن داشته باشیم.
پس پیامبر با ایشان مصالحه کرد که هر سال دو هزار حلّه (دو هزار جامه نفیس) و هزار مثقال طلا بدهند که قیمت هر حله چهل درهم باشد و بر آنکه اگر جنگی روی دهد سی زره و سی نیزه و سی اسب به عاریه بدهند و حضرت نامه صلح برای ایشان نوشتند و برگشتند. پس از آن حضرت فرمود که سوگند یاد می کنم به آن خداوندی که جانم در قبضه قدرت اوست که هلاک نزدیک شده بود به اهل نجران و اگر با من مباهله می کردند هر آینه همه میمون و خوک می شدند و هر آینه تمام این وادی بر ایشان آتش می شد و می سوختند و حق تعالی جمیع اهل نجران را مستاصل می کرد حتی آنکه مرغ بر سر درختان ایشان نمی ماند و همه نصارا پیش از سال می مردند چون سید و عاقب برگشتند بعد از اندک زمانی به خدمت حضرت معاودت کردند و مسلمان شدند.
در جریان مباهله پیامبر درس های بسیار آموزنده و مهمی نهفته است؛ نخست اهمیت عبارات آیه 61 سوره آل عمران است که مراد «ابناءنا و ابناءکم» امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) فرزندان حضرت علی (علیه السلام) و مراد از «نساءنا و نساءکم» حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و همسر حضرت امیر المومنین (علیه السلام) و از همه مهمتر عبارت «انفسنا و انفسکم» که مراد از آن حضرت علی (علیه السلام) است که طبق تصریح آیه جان پیامبر مطرح شده است و در حقیقت مباهله سند فضیلت و حقانیت اهل بیت (علیهم السلام) است و اهل بیت حضرت امیر المومنین (علیه السلام) در میان سایر اصحاب و انصار پیامبر دارای مقام مستجاب الدعوه و مورد وثوق و اعتماد و دارای شان حجت الهی و عصمت و طهارت و ایمان هستند.
البته باید اذعان کرد گر چه پیامبر می توانست خود شخصا در مباهله شرکت و نفرین کند ولی پیامبر اسلام با این عمل به همه فهماند که این افراد، یاران و شریکان او در دعوت به حق و هدف او هستند و همراه او آماده استقبال از هر خطر بوده و تداوم گر حرکت او هستند.
دوم شیوه و منش پیامبر در مقابل مخالفین مکتب اسلام است. ایشان در هیچ شرایطی از اعتدال و تلاش برای اقناع افراد بر نداشته اند و در تمام دوران پیامبری از هر فرصتی برای گفتگو و مباحثه بهره بردند تا انسان ها از طریق گره گشایی ذهنی و شنیدن سخن حق ایمان آورده و مسلمان شوند.
افراط و تفریط در منش و سبک زندگی پیامبر حضور نداشت جان و فکر و کرامت انسان ها برای ایشان محترم و ارزشمند بود و این نوع رفتار باید برای مسلمانان به عنوان یک اسلوب و منش جاوید مورد توجه قرار گیرد البته دریغ که در بعضی فرقه های به ظاهر مسلمان همچون وهابیت و داعش با مطمح نظر قرار دادن ظاهر برخی آیات این سیره و روش پیامبر را از یاد برده اند و زیبایی های اسلامی و مکتب پیامبر را با زشتی و پلشتی و رفتارهای ناهنجار و به دور از آداب اسلامی به پستی و دنائت مبدل ساخته اند که جز ایجاد نگرش خوف انگیز و غیر انسانی از اسلام سودی نداشته و نخواهند داشت و دستاویزی برای مخالفین اسلام فراهم کرده اند که این دین سراسر مهر، محبت، صلح و کرامت را به دین زور، قتل، غارت و چپاول معرفی نمایند که این امر ظلمی بزرگ در حق دین و پیامبر اسلام است.
حسن مهدوی
معاون فرهنگی هنری ستاد هماهنگی کانون های مساجد استان اردبیل
نظر شما