خبرگزاری شبستان //گیلان
متاسفانه چهره قهرمانانه امام سجاد(ع) توسط بعضی از دوستان ناآگاه و دشمنان آگاه تحریف شده و از امام به عنوان چهره ای پیوسته بیمار و کنار از مسائل سیاسی!! ساخته اند. بی تردید این تلقی نسبت به ساحت مقدس این امام شجاع وخستگی ناپذیر ظلمی بزرگ است! زنده ترین دلیل مطلب خطبه های افشاگرانه امام سجاد(ع) در کوفه و شام و موضع سازش ناپذیر امام با ستمگران و برخورد خشمگینانه با عالمان درباری است.
با آنکه امام سجاد (ع) فاصله کربلا تا کوفه را در آن شرایط سخت با سکوت گذراند و زبانش به یاد حق، مترنم بود و با کسی جز اهل بیت (ع) حرف نمی زد، اما با ورود به شهر کوفه، زبان به سخن باز کرد و مخصوصا در کاخ ابن زیاد چهره ی پلید یزیدیان را بر ملا کرد.
سخنرانی های افشاگرانه حضرت امام سجاد(ع) و زینب کبری، سبب شد که وجدان های خفته بیدار شده و انگیزه انتقام خواهی و خون خواهی در جان ها زنده شود.قیام توابین با همین انگیزه شروع شد. اولین جرقه های آن بلافاصله بعد از شهادت امام حسین(ع) درگرفت و به صورت علنی در سال 65 ه.ق شروع شد. این قیام انگیزه مقدس انتقام خواهی از خون سالار شهیدان رادنبال می کرد. رهبری این نهضت را سلیمان بن صرد خزاعی به عهده داشت. از چهره هایی که قبل ازفتح مکه مسلمان شده و با پیامبر اکرم همراه بودو بعد هم در رکاب مولی علی(ع)در تمام جنگ های حضرت حضور داشته است.
درباره ارتباط امام سجاد(ع) قیام مختار نیز باید گفت که شواهد و قرائن نشان می دهد که امام از این قیام راضی بوده است: اولا، انقلابی های کوفه نزد محمدبن حنفیه آمدند و به او گفتند مختار قیام کرده است،نمی دانیم آیا این قیام مورد تایید است یا نه ؟ اگر مورد تایید است ماهم واردشویم. او گفت: برخیزید نزد امام من وامامتان علی بن الحسین برویم. وقتی بر حضرت وارد شدند محمدبن حنفیه خدمت امام گزارش داد که اینان باچه هدفی آمده اند».حضرت فرمود: عموجان ! اگر برده سیاهی به حمایت از ما برخاست بر مردم واجب است که او را کمک کنند و من مسئولیت این امر«ورود در قیام مختار را» به تو واگذار کردم هر گونه که خواستی عمل کن.»
از این متن استفاده می شود که محمدبن حنفیه نماینده امام سجاد(ع) در این قیام بوده است. ثانیا، پس از آن که مختار سر ابن زیاد را برای امام سجاد(ع) فرستاد و چشم امام به سر این جنایتکار افتاد حضرت در حق مختار دعا کرد وفرمود: خدا راشکر که خداوند انتقامم را از دشمنان گرفت، خداوند به مختار جزای خیر دهد.»
امام سجاد (ع) با شش خلیفه (یزید بن معاویه، عبدالله بن زبیر، معاویهبن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان، ولیدبن عبدالملک معاصر بود که هیچ یک بااهلبیت (ع) مهر نورزیدند.
بیشترین دوران امامت حضرت سجاد (ع) مصادف بود با دوران خلافت عبدالملک بن مروان که مدت 21 سال طول کشید. با توجه به فضای سیاسی آن زمان که رعب و اختناق شدیدی در جامعه حکم فرما شده بود و با کنترل و تسلط شدیدی که حکومت جبار اموی برقرار ساخته بود، مسلما هر گونه جنبش و حرکت مسلحانه، محکوم به شکست بود و لذا امام سجاد (ع) با تدبیری سنجیده کوشید احساسات سطحی مردم را مهار کند وسعی داشت تا ابتدا مقدمات لازم را فراهم آورد و عناصری صالح را برای آغاز کاری بزرگ (تجدید حیات اسلام و بازآفرینی جامعه ی اسلامی) تأمین کند و جان خود و تعداد بسیار معدود یاران قابل اتکای خود را حراست نماید و میدان را در برابر حریف رها نکند. تا زنده است و تا از چشم جست و جوگر و هراسان دستگاه بنی امیه پنهان است، به مبارزه ای بی امان، ولی پنهان مشغول باشد و آن گاه ادامه ی این راه را که بی گمان به سرمنزل مقصود بسیار نزدیک تر بود، به امام پس از خود بسپارد.
امام چهارم با یک سلسله برنامه های ارشادی و فرهنگی و تربیتی، مبارزات غیر مستقیم خود را آغاز کرد و امامت را به صورت مخفی و با تقیه و در زمانی دشوار عهده دار گردید.
امام سجاد (ع) پس از شهادت پدر، در ایام اسارت و در شرایط اختناق، امامت را به عهده گرفت. این شرایط سخت تا پایان امامت وی ادامه یافت. در چنین مقطع زمانی، امام (ع) نمیتوانست دست به مبارزات سیاسی و فعالیتهای گسترده فرهنگی و اجتماعی بزند.
جو اختناق و کنترل شدیدی که حکومتها پس از شهادت امام حسین(ع) به وجود آورده بودند، این اختناق سبب شد مبارزات سیاسی یا مسلحانه نتیجهای جز هدر رفتن نیروها نداشته باشد. چنان که مبارزات زمان آن حضرت تماماً به شکست انجامید.
شرایط ناسالم فرهنگی آن روزگار، بر اثر فعالیت های ناسالم حکومت های وقت و انگیزههای مختلفی که در آن زمان وجود داشت مردم به طرف بیبند و باری سوق داده شدند و با چنین مردمی هرگز نمیشد کارهای بنیادی انجام داد مگر این که تحولی معنوی در آنان به وجود آید. در این موقعیت، تمام تلاش حضرت سجاد (ع) این بود که شعله معنویت را روشن نگه دارد و این جز از راه دعاها و نیایش ها و تذکارهای مقطعی ممکن نبود که حضرت به خوبی از عهده آن برآمد.
در این موقعیت، امام سجاد (ع) برای تبیین معارف اسلام و برپا داشتن شجره اسلام و زنده نگه داشتن مشعل معنویت، از سلاحدعا استفاده کرد و بذر معنویت پاشید تا در موقعیت مناسب ثمر دهد. یکی از نویسندگان معاصر در باره صحیفه سجادیه که در بردارندهدعاهای امام (ع) است. مینویسد: «... صحیفه سجادیه اساس اندیشه انقلابی را تشکیل داده وامت اسلامی نیز نیاز به تکیه گاهی کامل و انقلابی داشته است. نیاز امت در آن هنگام، سخن و یا اشعار کینه برانگیز و عواطفلحظهای و زود گذر نبود، بلکه به یک نظریه کامل و انقلابی نیازداشته است. امام زین العابدین (ع) این نظریه را تنها درصحیفه سجادیه که چکیده اصول تربیتی امام (ع) است. تبییننکرده، بلکه خود امام زبور ناطق بوده است.»
این نویسنده در مورد تأثیر صحیفه سجادیه در هدایت انقلابیون و حرکتهای اسلامی مینویسد: «من گمان نمیکنم که پس از قرآن کتابی همچون صحیفه سجادیهباشد که این گونه قلب محرومان را تسلی بخشد و خون انقلاب را در رگ های مستضعفان به جوش آورد و دل های مجاهدان را به درخشش خودروشن کند و هدایتگر انقلابیون در راه مبارزه باشد...» عنوان صحیفه، "دعا و نیایش" است ، اما از موضوعات مبارزاتی و سیاسی تهی نیست.
حضرت امام سجاد(ع) در دعای چهل و هشتم صحیفه به صراحت از مسایلی که جنبه سیاسی دارد یاد میکند و می فرماید:مقام خلافت مخصوص خلفا و اصفیای الهی است، مقام خلافت مورد یورش و غصب قرار گرفته است، احکام خدا تبدیل گشته و کتاب خدا مورد غفلت قرار گرفتهاست، واجبات الهی تحریف شده است و سنت پیامبر (ص) متروک گشته است.
امام سجاد (ع) در زمانی که اهلبیت (ع) در فشار به سر میبردند و امیرمومنان (ع) بر فراز منبرها لعن میشد، حضرت در دعای چهلو هفتم (دعای روز عرفه) به مسایل مهمی اشاره میکند: مقام امارت و رهبری از آن اهلبیت (ع) است، ائمه (ع) از هر پلیدی پیراسته و شایستهوساطتبین خالق و خلقاند، دین به وسیله امام منصوب از سوی خداوند تقویت میشود و خدا اطاعت از ائمه را واجب ساخته است.
دعای چهاردهم امام سجاد(ع) دعا سراسر شِکوِه از ستمگران است که در نظر آن حضرت مصداقیجز حکام وقت ندارد و امام زین العابدین(ع) همچنین در دعای بیستم که به دعای مکارم الاخلاق مشهور است از خداوند میخواهد او را از سلطه ستمگراننجات بخشد و پیروزش سازد.
رساله حقوق امام سجاد (ع) نامه بسیار مفصلی است و در آن حقوق افراد و اشخاص بر یکدیگر بیان شده است. در این رساله، علاوه بر حقوق الهی و اعضاء و جوارح و همسایه و خانواده، حقوق متقابل مردم و حاکم اسلامی نیز بدون ایجاد تنش و به صورت آرام و بدون ذکر مبارزه برای ایجاد حکومت اسلامی در آینده، بیان شده است.
باید خاطر نشان کرد که آن حضرت همانند سیره جدش امام علی (ع)، در عین ابراز تنفر از زمامداران متغلب اموی، از هدایت و راهنمایی آنان، به خصوص آنجا که اساس اسلام مطرح بود کوتاهی نمی کرد و در واقع ارائه آموزه های دفاعی و امنیتی در مقابل بیگانگان نامسلمانی که از خارج مرزها چشم طمع به بلاد اسلامی دوخته بودند از این باب بوده و این راه کارها به ویژه در دعای27 صحیفه سجادیه آمده است.
پایان پیام/
نظر شما