خطبه‌خوانی، هنری منحصر به واقعه غدیر خُم است

مرشد ابوالفضل ورمزیار گفت: خطبه‌خوانی یکی از قالب‌های هنر سخنوری و نقالی است که تنها به روایت واقعه غدیر خُم می‌پردازد.

به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، مرشد ابوالفضل ورمزیار یکی از اساتید هنر نقالی و پرده‌خوانی است که نگاه تخصصی و ویژه‌ای به کار خود داشته و همچنان در پی افزایش توانایی‌ها و دانش خود است. مرشد ورمزیار که تاکید بسیاری بر افزایش مطالعه دیگر نقالان به‌خصوص جوانان در امور کاری خود و متون کهن دارد در آستانه عید غدیر خُم ما را به «خطبه‌خوانی» آشنا می‌کند. هنری که در محدوده هنر سخنوری است و به واقعه غدیر خُم اختصاص دارد.

ورمزیار عنوان کرد:  آنچه از غدیر خُم در ذهن مردم باقی‌ و زنده مانده است مربوط به آدم‌هایی می‌شود که سرنوشتشان به واسطه واقعه غدیر تغییر کرد. آدم‌هایی که واقعه غدیر را به تایید و یا به نفی، آن را برای مردم هر کجای سرزمین خود روایت می‌کردند. سلمان فارسی یکی از تاییدکنندگان واقعه غدیر بود که آن را کوی به کوی نقل می‌کرد. بخشی از روایت واقعه غدیر منسوب به سلمان فارسی است. وقتی می‌گوییم منسوب است یعنی در ادبیات عامه پذیرفته شده است و استناد خیلی محکمی ندارد. اما از آنجایی که مردم به آن روایت علاقه‌ دارند و از نقلش لذت می‌برند تا به امروز تداوم داشته است.

وی ادامه داد: اما یکی از مخالفان ولایت امیرالمومنین مولا علی علیه السلام در واقعه غدیر «حارث بن نعمان» است. در مورد این شخص و سرنوشتش در قرآن نیز اشاره‌ای شده است. آیه 1 الی 3 سوره معارج قرآن کریم به این موضوع پرداخته است. چرا که «حارث بن نعمان» در واقعه غدیر با اعلام ولایت امام علی(ع) از سوی رسول اکرم(ص) مخالفت می کند و از ایشان سوالی می‌پرسد.

ورمزیار در همین راستا تصریح کرد: سوره مَعارِج هفتادمین سوره و از سوره‌های مَکّی قرآن که در جزء ۲۹ قرآن جای گرفته است. معارج یعنی «درجات»، این سوره را به این دلیل مَعارج می‌نامند که این کلمه در آیه ۳ این سوره آمده است. سوره معارج با نقل داستان کسی آغاز می‌شود که از خدا برای خود عذاب خواست. سپس خصوصیات قیامت و برخی از اوصاف و احوال مؤمنان و وضعیت کافران را بیان می‌کند و در آخر به مشرکان و کافران بیم می‌دهد و از قیامت می‌گوید. در شأن نزول آیات ۱ تا۳ سوره معارج آمده است، این آیات مربوط به واقعه غدیر و فردی است که ولایت امام علی(ع) را نپذیرفت.

وی افزود: «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ لِّلْكَافِرِ‌ينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ» آیات 1 الی 3 سوره معارج است که درباره واقعه غدیر نازل شده است. ترجمه این آیه به معنای «درخواست‌كننده‏‌اى عذابى را كه واقع‌شدنى است درخواست كرد، عذابى كه‏ ويژه كافران است، و آن را بازدارنده‏‌اى نيست» است.

ورمزیار با اشاره به این آیه گفت: پس از آنکه پیامبر(ص) مسئله ولایت علی(ع) را به مردم اعلام کرد، شخصی به نام «نعمان بن حارث فهری» نزد ایشان آمد و با حالت اعتراض به پیامبر گفت: «ما را به توحید و قبول رسالتت و انجام جهاد و حج و روزه و نماز و زکات امر کردی. ما هم قبول کردیم. اما به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این جوان را منصوب کردی و او را ولی ما قرار دادی. آیا این اعلام ولایت از ناحیه خودت بوده، یا از سوی خدا؟» وقتی حضرت به او فرمود که از ناحیه خداوند است، با حالت انکار از خداوند خواست که اگر این حکم از جانب اوست، سنگی از آسمان بر سرش فرود آید. در این هنگام سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را درجا کشت و این آیه نازل شد.

این هنرمند و پژوهشگر ادبیات نمایشی و ادبیات کهن فارسی بیان کرد: سنگی که از آسمان بر سر «نعمان بن حارث فهری» فرود آمد به تفسیر انصاری، همان سنگ به جای مانده و گرو مانده از واقعه اصحاب فیل و حمله ابابیل‌ها با سجیل‌های کشنده خود است. اصحاب فیل سپاهی به فرماندهی ابرهه بود که برای تخریب کعبه از یمن به سمت مکه حرکت کردند و خداوند با فرستادن پرندگانی کوچک به نام ابابیل آن‌ها را نابود کرد. اما یکی از این ابابیل‌ها سنگ خود را بر سر سپاه ابرهه روانه نمی‌کند و آن را به امانت پیش خود نگه می‌دارد تا روز مناسب از آن استفاده کند.

ورمزیار عنوان کرد: آن خداوندی که برای حفاظت از یک چهارگوش کعبه سنگی، یک لشکر ابابیل و هزاران سجیل را بسیج کرد بی‌شک برای حقانیت فرزند همین کعبه یعنی علی (ع) یک ابابیل و یک سجیل کافی بود.

وی خاطر نشان کرد: اینکه یک پرنده یک سجیل را 60 سال پیش خود نگه دارد شاید امکانش نباشد. اما در خاطر عامه مردم این داستان دوست‌داشتنی  و پذیرفتنی است. پس ما نقالان تا جایی را که سندیت دارد نقل می‌کنیم. هنگامی که به جایی می‌رسیم که سندیت و حقیقت ندارد از واژه «گوییا» استفاده می‌کنیم. به عنوان مثال در ادامه نقل این واقعه می‌گوییم «گوییا این عذاب چنین بوده است.» این عذاب قطعا وجود داشته است اما چگونگی و نوع این عذاب به تعبیر ادبیات عامه است. هنگامی که در نثر «گوییا» می‌آوریم تعبیری است که قطعی نیست و نقل عامه محسوب می‌شود.

کد خبر 958280

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha