به گزارش خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان هفتم ماه ذی الحجه مصادف است با سالروز شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت حضرت امام محمد باقر( علیه السلام)، نام مبارک امام پنجم محمد بود. لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم است ،بدين جهت که : دريای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت . القاب ديگری مانند شاکر و صابر و هادی نيز برای آن حضرت ذکر کرده اند که هريک باز گوينده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است . آنچه در ادامه می آید گفتگوی ما با دکتر روح الله رجبی پور، پژوهشگر تاریخ اسلام درباره زندگی امام باقر علیه السلام از بعد هویت بخشی علمی به تشیع است.
با توجه به شرایط، زمانه و جامعه ای که ما در آن قرار گرفته ایم فکر می کنید از چه بعدی می توان به حیات مبارک امام باقر علیه السلام نگریست؟
شما از جامعه سخن می گویید و می دانید که جامعه ابعاد مختلفی دارد. از بعد اجتماعی بگیرید تا ابعاد سیاسی و اقتصادی اما در نهایت آنچه تعیین کننده است و به عنوان یک ثقل مرکزی عمل می کند بُعد فکری و اندیشه ای آن جامعه است. در واقع حتی اگر به ابعاد سیاسی و اقتصادی هم توجه کنیم می بینیم که آن ها هم تابعی از آن بعد فکری و اندیشه ای هستند به خاطر این که اگر علم و دانش مناسبی در یک جامعه وجود نداشته باشد آن بناهای سیاست و اقتصاد هم سست خواهد شد و پایه محکمی نخواهد داشت بنابراین جامعه ای که علم صحیح نداشته باشد اقتصاد قدرتمندی هم در آن وجود نخواهد داشت.
در واقع شما به این موضوع می خواهید اشاره کنید که زندگی امام باقر (ع) تجلی همین اهمیت علم و دانش است؟
بله نکته این جاست که شیعه قبل از وجود مبارک امام باقر علیه السلام بیشتر به جنبه های سیاسی پرداخته بود. می دانیم که شیعه علی و شیعه عثمان از زمان پیامبر (ص) بود. مثلا می گفتند علی (ع) و شیعیان او یعنی کسانی که در مسایل امامت پیرو او هسند. این هویت سیاسی از زمان امام علی (ع) آغاز شد و در زمان امام حسین و امام حسن و امام سجاد علیهم السلام ادامه پیدا کرد یعنی شیعه بیشتر خاستگاه سیاسی داشت اما امام باقر علیه السلام کار مهمی که انجام داد هویت بخشی علمی به تشیع بود. پیش از آن شیعه در حقیقت یک هویت سیاسی داشت.
روایتی از امام صادق علیه السلام وجود دارد که ایشان می فرماید تا قبل از پدرم امام باقر، شیعیان ما در مسایل علمی به دیگران مراجعه می کردند و محتاج دیگران بودند اما پدر من امام باقر (ع) کاری کردند که شیعیان ما به گروه های دیگر محتاج نشوند بلکه آن ها در مسایل علمی به شیعیان مراجعه کنند.
آیا اسناد تاریخی درباره این موضوع وجود دارد؟
بله مثلا ابوحنیفه مساله علمی خود را از چه کسی می پرسد؟ از محمد ابن مسلم که از شاگران امام باقر علیه السلام است. بنابراین اگر ما بخواهیم به مهم ترین کار امام باقر در دوره حیات شان نگاه کنیم هویت بخشی علمی به تشیع است یعنی کاری می کنند که شیعه در مسایل فقهی، حج، حلال و حرام و نظایر آن به یک استقلال فکری می رسد و در بین امامان این حرکت مختص امام باقر علیه السلام است.
شاید این پرسش برای بسیاری مطرح شود که چرا دیگر امامان معصوم ما این گونه نبودند یا دست کم به این شکل در این حوزه با برجستگی عمل نکردند؟ ما می دانیم که ائمه اطهار از نور واحد هستند اگر این گونه باشد دیگر نمی توانیم بگوییم مثلا استعداد و ان درک و دریافت امام باقر علیه السلام در این زمینه بهتر عمل می کرده است. پرسش این است که چرا این هویت بخشی علمی در امام باقر (ع) به منصه ظهور می رسد؟
علم امامان ما علم لدنی است و تمام ائمه ما علم فراوانی داشتند و از این جهت هیچ اختلافی میان ائمه ما وجود ندارد که مثلا بگوییم امام حسین علیه السلام آن مقام علمی را نداشند. اما نکته ای که وجود دارد این است که شرایط و موقعیت این تحول برای امام باقر علیه السلام به وجود آمده بود. امام باقر (ع) در یک شرایط خاصی زندگی می کردند. بعد از بین رفتن خاندان آل زبیر و جنگ های داخلی، قدرت در جهان اسلام یک کاسه شد و در حقیقت بعد از سال های نود، یک فضای آرام سیاسی در جهان اسلام مستقر شد. خب ما قبل از آن یعنی در دهه شصت و هفتاد هجری قیام مختار و درگیری های آل زبیر را داریم اما بعد از جریان مختار و سقوط آل زبیر از دهه هشتاد و نود به بعد جهان اسلام به یک آرامش نسبی می رسد و همین فضا باعث اوج گیری مباحث علمی در جامعه مسلمانان می شود. این است که در عصر امام باقر علیه السلام فقهای سبعه در مدینه حضور دارند و یک موقعیت استثنایی برای ترویج علم به وجود آمده است. در واقع امام باقر از این موقعیت به بهترین نحو استفاده می کند در حالی که در زمان ائمه دیگر مثلا زمان امام حسین (ع) جهان اسلام درگیر جنگ های داخلی است بنابراین برای اولین بار امام باقر علیه السلام می فرماید اگر شیعیان، امام را در زمان حج ملاقات نکنند در واقع سفر حج آن ها ناتمام است.
چرا امام باقر (ع) چنین شرطی را پیش پای شیعیان می گذارد؟
خب آن زمان امام در مدینه مستقر بودند و بسیاری از شیعیان در عراق و کوفه و زمان حج بهترین فرصت برای ملاقات با شیعیان و تبیین همان موضوعات علمی و گره گشا از کار شیعه بود بنابراین امام به این وسیله می خواهد از فرصت پیش آمده برای ترویج علم و بیان روایت ها استفاده کند و نکته جالب این جاست که مثلا فردی می گوید من 40 سال است که در حج نزد امام باقر و امام صادق علیهما السلام می روم اما هنوز مباحث زیادی وجود دارد و مسایل علمی و دینی است که باید بیاموزم.
شاید برای برخی این سوال پیش آید که مباحث علمی حضرت چه سبقه ای داشته است؟ ایا مثلا معطوف به فقه و بیان احکام بوده است یا نه حوزه های مختلفی را در برمی گرفته است؟
روایت هایی که از امام باقر علیه السلام به دست ما رسیده نشان می دهد که حضرت در حوزه های مختلف علم از حوزه فقهی و کلامی بگیرید تا حوزه تفسیر و ... ورود کرده اند. مثلا ما این روایت را از امام باقر علیه السلام داریم که "اولین چیزی که خدا خلق کرد عقل بود و خداوند هر کسی را به مقدار عقلی که به او داده مواخذه می کند." خب این ها برای شیعیان بسیار تازگی دارد یا مثلا امام باقر علیه السلام دست به تفسیر قرآن می زند و طبیعتا این تفسیر بسیار تازه و راهگشاست یا مثلا امام باقر علیه السلام روش های مناظره کردن را به اصحاب و یاران و حتی اهل سنت یاد می دهند یا ابوالجارود را داریم که در واقع کتاب تفسیری از امام باقر علیه السلام را گردآوری می کند بنابراین وقتی نگاه می کنیم می بینیم این روایت ها در شاخه ها و عرصه های مختلف بوده است.
نظر شما