به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان، عموقصه گو از این روستا به آن روستا می رود تا قصه بگویید. برای کودکانی که تنها دلخوشی آن ها این قصه هاست. بزرگترهای روستا او را با نام جوان قصه گو می شناسند و کودکان عمو قصه گو. هفته ای یکبار به روستاهای دور افتاده می آید و بچه ها را دور خود جمع می کند و قصه می گوید. «فرهاد معززی نیک» جوان طلبه دهه هشتادی است. جوانی هدف دار و آینده دار. او از سنین نوجوانی فعالیت فرهنگی می کند تا بتواند اوقات فراغت کودکان روستایی را غنی سازد.
درباره فعالیت های فرهنگی این جوان قصه گو به گفتگو پرداختیم که در ادامه می خوانید:
درباره خودتان بگویید؟
فرهاد معززی هستم. متولد 25 فروردین 1380. اهل دیشموکِ کهکلویه بویر احمد.
حوزه علیمه درس می خوانم از سال دیگر هم می خواهم در رشته روانشناسی کودک درس بخوانم.در حال حاضر هم برای کودکان قصه می گویم.
قصه گویی از چه زمانی شروع کردید در این باره هم بگویید؟
حدود پنج سال است که برای کودکان در روستاها که اغلب دانش آموز هستند قصه می گویند.از سن ۱۴ سالگی شروع به قصه گویی کردم.در دیشموک حتی پارکی هم وجود ندارد. زمانی فکر کردم برای پر کردن اوقات این کودکان چه باید کرد، چون خودم قصه خوانی را دوست داشتم به این نتیجه رسیدم تا قصه گویی کنم.
تاکنون برای چه تعداد کودک قصه گویی کرده اید؟ بیشتر از چه مکان هایی برای قصه گویی استفاده می کنید؟
در ۱۰۵ روستا قصه گویی می کنم.تاکنون برای حدود ۱۵ هزار کودک قصه گفته ایم. هر هفته هفت روستا میروم.زیر درختان بلوط قصه گویی می کنم و گاهی در مدارس و مساجد این کار انجام می شود. در مساجد امام جماعت هماهنگ می کندوو بعد از نماز جماعت برای کودکان قصه می گویم. در روستاهای ما به دلیل اینکه از شهر دور هستند از کرونا خبری نیست.
استقبال کودکان از قصه گویی چگونه است؟
خیلی خوب است. گاهی من نتوانم بروم می بینم خود بچه ها این دورهمی قصه گویی را برگزار کرده اند.یک خاطره تعریف کنم یک روز به روستایی برای قصه گویی رفتم برای چند کودک قصه گفتم هفته بعد که به آن روستا رفتم تعداد کودکان ۵۰ نفر شده بود و خانواده ها فرزندانشان را تشویق کرده بودند تا در این کلاس شرکت کنند.
قصه چه تاثیری بر روی کودکان داشته است؟
کودکانی که دچار استرس و اضطراب بودند با قصه خوانی این استرس و اضطرابشان رفع شده است. تاکنون ۱۰ کودک که لکنت زبان داشتند با قصه درمانی درمان شده اند. آن ها فکر می کردند لکنت دارند و جلوی دیگران خجالت می کشیدن قصه بخوانند. من به صورت انفرادی با آن ها قصه گویی را کار کردم و می گفتم برای من قصه بخوانند پس مدتی توانستند بدون لکنت جلوی دیگران هم قصه بخوانند.
الگو شما برای قصه خوانی چه کسی بود؟
استاد بنده که او هم برای کودکان روستایی قصه گویی می کند آقای اسماعیل آذری نژاد است. بنده هم از او یهد گرفتم و قصه گویی می کنم.
از فعالیت شما حمایتی هم می شود؟
خیر. بارها به کانون فکری و پرورشی و کتابخانه ملی برای ارسال کتاب داستان نامه زدم اما هیچ حمایتی نکردند. در حالی که ایرانیان مقیم کانادا در شهر تورنتو از فعالیت هایم حمایت می کنند و از بنده درخواست دارند که به آنجا بروم و این کار را برای کودکان ایرانی انجام دهم.
درخواست شما چیست؟
دوست دارم از این فعالیت فرهنگی حمایت شود. مناطق روستایی و محروم نیاز به حمایت های فرهنگی دارند. برخی از خیرین کمک های مالی و معیشتی می کنند و گاهی از این کمک ها عکس می گیرند و ننتشر می کنند که عزت نفس آن خانواده را پایین می آورند. این کمک ها خوب است اما باید در مسیر توانمندسازی کودکان نیز کمک کنند چون آن ها آینده درخشانی دارند. کمک های فرهنگی و فراهم کردن امکانات رفاهی برای کودکان که در روستاها هیچ سرگرمی ندارند خیلی اهمیت دارد.
کتاب قصه دنیای کودکان را بزرگ می کند. به مدارس مناطق محروم ما کتاب ارسال کنند.
شما اخیرا به طرح آجر به آجر وزارت آموزش و پرورش پیوستید در این باره توضیح دهید؟
بله. رئیس سازمان نوسازی مدارس فعالیت های بنده را در شبکه اجتماعی اینستاگرام دیدند و ما دیداری داشتیم طرح آجر به آجر را پسندیدم که هر کسی با هر حداقل هزینه ای می تواند در ساخت مدرسه مشارکت داشته باشند. تصمیم گرفتم در هر روستایی درباره فرهنگ مدرسه سازی صحبت کنم تا دانش آموزان در آینده خیر مدرسه ساز شوند.
نظر شما