به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از ستاد اقامه نماز، حضرت امام خمینی(ره) نماز را بلندترین فریاد دانسته، مى فرمایند: نگویید که ما انقلاب کردیم، حالا باید هى فریاد بزنیم. خیر، نماز بخوانید، از همۀ فریادها بالاتر است.
پیش از آنکه به اهمیت نماز در سیرۀ عملى امام خمینى(ره) بپردازیم، به جاست افق دید آن حضرت را در کلام و نوشتارشان نسبت به نماز ببینیم.
امام خمینى(ره) دربارۀ اهمیت نماز مى فرمایند:
در اسلام از نماز، هیچ فریضه اى بالاتر نیست. چه طور نماز را اینقدر سستى مى کنید در آن؟ از نماز همۀ این مسائل پیدا مى شود. شما پرونده هایى که در دادگسترى ها، در جاهاى دیگر، دادگاهها هست، بروید ببینید. از نمازخوان ها ببینید پرونده هست آنجا؟ از بى نمازها پرونده هست. هرچه پرونده پیدا کنید، پروندۀ بى نمازهاست. نماز پشتوانۀ ملت است. سیدالشهدا در همان ظهر عاشورا، که جنگ بود و آن جنگ بزرگ بود و همه در معرض خطر بودند، وقتى یکى از اصحاب گفت: ظهر شده است، فرمود که «یاد من آوردید، یاد آوردید نماز را و خدا تو را از نمازگزاران حساب کند.» و ایستاد همانجا نماز خواند؛ نگفت که ما مى خواهیم جنگ بکنیم. خیر، جنگ را براى نماز کردند…نماز یک کارخانۀ انسان سازى است. فحشا و منکر را نماز، نماز خوب فحشا و منکر را از یک امّتى بیرون مى کند. اینهایى که در این مراکز فساد کشیده شده اند، اینها، آن بى نمازها هستند. نمازخوان ها در مساجدند و مهیّایند براى خدمت. مسجدها را خالى نکنید، تکلیف است امروز. امروز یک روزى است استثنایى. ما در یک مقطع از عصر واقع شده ایم که استثنایى است. ما با ذکر خدا، با اسم خدا پیش بردیم و نماز بالاترین ذکرخداست.
در این بیانات زیبا، در مورد اهمیت نماز، چند نکته آمده است:
هیچ فریضهایی بالاتر از نماز نیست.
نماز پشتوانۀ ملت است.
امام حسین علیه السلام براى نماز جنگ کردند (تا نماز اقامه شود.)
نماز یک کارخانۀ انسان سازى است.
نماز خوب، فحشا و منکر را از یک امّت بیرون مى کند و عامل فساد، بى نمازى است.
نماز بالاترین ذکر خداست.
حضرت امام(ره) نماز را عامل ترس شیاطین مى دانند و مى فرمایند: شیطانها از نماز مى ترسند، از مسجد مى ترسند.[
ایشان نماز را بلندترین فریاد دانسته، مى فرمایند: نگویید که ما انقلاب کردیم، حالا باید هى فریاد بزنیم. خیر، نماز بخوانید، از همۀ فریادها بالاتر است.
در کتاب هاى امام خمینى(ره) نماز «عروج به مقام قرب و حضور در محضر انس»[ معرفى شده که «سرمایۀ تعیّش آن عالم و سرچشمۀ سعادت آن نشئه» است. «این معجون الهى که با کشف تام محمّدى صلى الله علیه و آله براى درمان تمام دردها و نقص هاى نفوس فراهم آمده»[ دردهاى انسان را درمان مى کند و باعث وصول او به خداوند متعال مى گردد.
اگر کتاب هاى حضرت امام(س) را مطالعه کنیم، خواهیم دید اوصافى دربارۀ نماز بر قلم آن بزرگوار جارى است که نشانگر معرفت ایشان به عمق و کنه این عبادت جامع است.
اهمیت نماز در سیرۀ عملى امام خمینی (ره)
اگر بخواهیم اهمیت نماز را نزد کسى دریابیم، باید به جایگاه نماز در سخنان او توجه کنیم و با مشاهدۀ اعمال و رفتار او نسبت به نماز، پى به عظمت نماز نزد او ببریم. به گفتار حضرت امام(س) در مورد نماز و نیز نوشتار ایشان در این زمینه پرداختیم؛ بجاست در اینجا، نگاهى نیز به زندگى و شیوۀ عملى آن حضرت داشته باشیم.
کسى که به نماز اهمیت مى دهد هرگز آنرا ترک نمى کند، اول وقت آنرا بجاى آورد، با آرامش و حضور قلب نماز مى خواند و…
هر یک از این موارد در جاى خود، داراى اهمیت است و بحثى مستوفا مى طلبد. اما در اینجا، براى نمونه، خوب است بدانیم نماز ایشان در اسارت و بیمارى به چه صورتى بوده است:
دختر حضرت امام(ره) نقل مى کند: امام براى من تعریف مى کردند: [وقتی مأموران ساواک مرا به تهران می بردند]توى راه من گفتم که نماز نخوانده ام، یک جایى نگه دارید که من وضو بگیرم! گفتند: ما اجازه نداریم. گفتم: شما که مسلّح هستید و من که اسلحه اى ندارم. به علاوه، شما همه با هم هستید و من یک نفرم، کارى که نمى توانم بکنم. گفتند: ما اجازه نداریم. فهمیدم که فایده اى ندارد و اینها نگه نمى دارند. گفتم: خوب اقلاًّ نگه دارید تا من تیمّم کنم! این را گوش کردند و ماشین را نگه داشتند، اما اجازۀ پیاده شدن به من ندادند. من همینطور که توى ماشین نشسته بودم، از توى ماشین خم شدم و دست خود را به زمین زدم و تیمّم کردم. نمازى که خواندم پشت به قبله بود؛ چرا که از قم به تهران مى رفتیم و قبله در جنوب بود؛ نماز با تیمّم و پشت به قبله و ماشین در حال حرکت! اینطور نماز صبح خود را خواندم. شاید همین دو رکعت نماز من مورد رضاى خدا واقع شود.
از دوران بیمارى ایشان نقل مى کنند که: امام از یک ساعت قبل از ظهر، هر کس پیش ایشان مى رفت، از او مى پرسیدند: چه قدر به ظهر مانده؟ و هدفشان هم این بود که در نماز اول وقتشان، تأخیرى رخ ندهد ساعت سه و نیم بعدازظهر احساس عجیبى بر همه مستولى شد. کار به جایى رسیده بود که با تلاش بسیارِ پزشکان و پرسنل بیمارستان، همه منتظر وقوع معجزه اى بودیم. هنگام مغرب، پزشکان با توجه به اینکه حساسیت ایشان را به نماز مى دانستند، صدایشان کردند و گفتند: آقا، وقت نماز است. امام، که از ساعت یک و نیم بعدازظهر بى هوش شده بودند، نسبت به این صدا عکس العمل نشان دادند.
همۀ ما شاهد آن بودیم که ایشان در آن حالت بى هوشى با حرکات دست و ابروها، نماز مغرب را به جا آوردند.
وقتى کسى با تذکر به وقت نماز، از حالت بى هوشى خارج مى شود، آیا این را مى توان جز اهمیت به نماز و عشق به آن دانست؟
نظر شما