به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، آنچه در ادامه می آید بخش دوم گفتگوی ما با دکتر شریف لک زایی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی درباره تاثیرات ظهور پدیده کرونا در آزادسازی ظرفیت های سنتی و مرزبندی آن با خرافه گرایی، نسخه پیچی اسلام و سیره اهل بیت علیهم السلام در مقابله با بحران های بزرگ و دسته جمعی و وضعیت دینداری در فضای پس از کروناست.
در همین دوران کرونا ما شاهد ظهور برخی چهره ها و جریان هایی بودیم که از طب سنتی و اسلامی و تاثیر آن در مقابله یا حتی درمان بیماری سخن می گفتند. در مقابل جریانی هم این شاخه ها و گرایش ها را ترویج نوعی خرافه گرایی می دانست. مرز میان این دو کجاست و رویکرد درست در این باره چه می تواند باشد؟
ببینید ما ظرفیت هایی در سنت و فرهنگ اسلامی مان داریم. حالا فرق نمی کند مثلا از آن به عنوان طب سنتی یاد کنیم یا طب اسلامی، این ظرفیت ها در دوره هایی پاسخ داده اند و در برابر نیازها جوابگو بوده اند. طبیعتا در این مواقع بحرانی که موضوعی حاد پیش می آید افراد به هر چیزی چنگ می زنند تا با آن مساله مقابله کنند، نیاز خود را مرتفع سازند و بحران را از سر بگذرانند. ما ظرفیتی به اسم طب سنتی داریم و می توانیم از این ظرفیت در جای خود استفاده کنیم. در واقع توان و انرژی ما نباید مصروف منازعات و کشمکش های بیهوده بر سر تقابل طب مدرن با طب سنتی باشد. کما این که ما در همین موضوع شاهد بودیم که در کشور چین، بخش قابل توجهی از رویکرد درمانی در توجه به طب سنتی و داشته های فرهنگی شان بود. منطقی نیست که ما خود را از ظرفیت های موجود خود محروم کنیم بنابراین رویکرد درست این بود که به جای منازعه، دعوا و اتهام زنی به همدیگر از همان ابتدا برنامه ریزی می شد که طب روز در کنار طب سنتی، راهکارهایی برای عبور از این بحران پیشنهاد بدهند و در کنار هم قرار بگیرند. به ویژه این که باید به این موضوع هم توجه کنیم که طب جدید در برابر این بیماری هنوز راهکار قابل دفاع و مستندی ارائه نکرده است با این که حدود شش هفت ماه از این اپیدمی گذشته و البته تلاش هایی برای تولید واکسن و پروسه های درمانی صورت گرفته اما هنوز نتیجه بخش نبوده است بنابراین ما می توانیم از ظرفیت هایمان در این حوزه هم استفاده کنیم و منافاتی ندارد که از هر دو طب در جایگاه خود بهره ببریم. البته نکته ای که در این میان وجود دارد و اشاره شد مدیریت این موضوعات توأم با ظرایفی است که باید به آن توجه شود چون اگر این نیازها به درستی مدیریت نشود ممکن است به ترویج خرافه هم منجر شود.
نسخه هایی که در دین اسلام و سیره ائمه اطهار علیهم السلام در مواجهه با بلاها – به ویژه بلایایی که ممکن است تا مدت زیادی خارج از اراده و کنترل انسان ها باشد – پیچیده می شود چیست؟ اساسا کارکرد دعا و مناجات در شرایط بحران، اضطرار و بلا چه می تواند باشد؟
کارکرد روشن دعا تقویت بُعد و جنبه روحی انسان در مواقعی است که خود را تنها، بی پناه و شکننده احساس می کند. در این مواقع است که حرکت به سمت معبود لایزال می تواند در انسان اوج بگیرد و معنایی تازه به خود بگیرد. به تعبیر امام موسی صدر برخی در مواجهه با این موقعیت ها می گویند که ما فقط بنشینیم و دعا کنیم. برخی نیز معتقدند که در برخورد با بلا و مصیبت باید دعا را کنار گذاشت و دست به کار شد کما این که در روزهایی که گذشت برخی می گفتند اساسا دعا چیست؟ ما باید تلاش کنیم و این پدیده را مدیریت کنیم. تلاش کنیم که واکسن این بیماری تولید شود. اما راهکاری که اسلام و بزرگان دینی، ما را به آن توصیه می کنند توجه به هر دو بُعد و جنبه است یعنی هم از یک سو باید جانب دعا و نیایش را فرو نگذاریم و رو به درگاه باریتعالی بیاوریم و تضرع کنیم و هم از آن سو تلاش های خود را در جهت مهار این بلا به کار بگیریم. امام موسی صدر در این باره می گویند ما مثل سکولارها نیستیم که فکر کنیم هیچ کاری از دعا برنمی آید و هرچه هست به واسطه تلاش هایمان است. بله البته که تلاش و کوشش و مدیریت به جای خود اما انسان مومن و معتقد در مقابله با بحران ها و دشواری ها آن جنبه روحی و معنوی را هم تقویت می کند و نادیده اش نمی گیرد.
کیفیت این نیایش ها از نگاه شما چگونه باید باشد؟ آیا حتما باید درخواستی از خداوند صورت گیرد؟
این پرسش مرا یاد آن فرمایش حضرت علی علیه السلام می اندازد که به ما توصیه می کنند عبادت ها و نیایش هایمان از روی کاسبی نباشد بلکه اگر رو به جانب حق می کنیم از روی عشق باشد و فقط او را طلب کنیم و به دنبال کسب رضایت آن معبود برتر و ازلی باشیم. اگر این کیفیت در نیایش های ما باشد عالی خواهد بود اما ممکن است ما به این مرحله نرسیده باشیم و در مواجهه با یک چالش بزرگ همگانی خود را بی پناه ببینیم بنابراین از خداوند بخواهیم و درخواست کنیم که ما را به سلامت از این مرحله عبور بدهد. طبیعتا این دعاها و نیایش ها هم پذیرفتنی هستند چون ما به هر حال رو به جانب حق کرده ایم و با او سخن می گوییم و معترف به عجز و ناتوانی خود هستیم.
در درون پساکرونا آیا رویکردها و عرصه های جدیدی در دینداری خواهیم داشت؟ آیا مواجهه انسان ها با دین معنا، عمق، وسعت و رنگ و بوی جدیدی به خود خواهد گرفت؟ آیا باید منتظر تحول شگرفی در این باره باشیم؟
بله ممکن است اتفاقات تازه ای در این حوزه روی دهد و ما به سمت و سوهای جدیدی در دین ورزی و سبک زندگی دیندارانه حرکت کنیم. البته سخن گفتن در این باره نیازبه مشاهده، تامل و گذر زمان دارد که ببینیم سبک مناسکی ما تا چه اندازه متاثر از این رخدادها خواهد بود. برخی از این سبک های امروزی که ما با آن ها زیست می کنیم طبیعتا نمی تواند ادامه پیدا کند و برخی تابع دستورالعمل هایی خواهد بود که امروز به عینه می بینیم یعنی مناسک جمعی تابع یک سری مقررات و محدودیت هایی شده است.
برخی به ضرس قاطع در این باره سخن می گویند و پیش گویانه دست به داوری می زنند. آیا قطعیتی در این باره وجود دارد؟
واقعیت این است که ما تصویر دقیق و روشنی در این باره نداریم و باید دید در آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد. ممکن است آن وجهه فردی و شخصی در دینداری تقویت شود اما از آن سو عشق و اردت مردم ما به مناسک جمعی و حضور در حرم های مطهر و مساجد غیر قابل کتمان است. البته چنین بلاهایی می تواند تا اندازه ای در تصحیح برخی رویکردهای عوامانه و خرافه گری در دینداری نیز موثر بیفتد و ما شاهد معرفت افزایی و تعمیق باورهای دینی در جامعه مان باشیم.
نظر شما