خبرگزاری شبستان_ رشت، مهری شیرمحمدی؛ نامش در سایت «مرکز پژوهشهای مجلس» موجود است، بهعنوان نماینده دوره هفدهم مجلس شورای ملی در سال ۱۳۳۱ خورشیدی، از حوزه انتخابیه لاهیجان و لنگرود. اما مردم املش « شمس الدین علمی غروی» را نیکوکار و مصلحی میدانند که نه تنها هکتارها باغ چای و کارخانه چای خشککنی خود را وقف امور خیریه کرد بلکه با تشکیل سندیکای کارخانجات چای شمال کشور، در سال ۱۳۴۱ کمک بزرگی برای حفظ صنعت چای کرد.
«شمس الدین علمی غروی» تنها فرزند پسر «آیت الله حاج شیخ اسحاق علمی غروی» از مبارزان انقلاب مشروطه بود. پدربزرگش، آیتالله «حاج میرزا حبیب الله املشی» از مراجع تقلید شیعیان در دوران قاجار بود. مردم روستای «شبخوسلات» و «یوسف آباد»، پس از ۲۹ سال از درگذشت شمس الدین غروی، نیکنامیهای وی را فراموش نمیکنند، آن هم به خاطر باقیات و صالحاتی که برای خود گذاشت.
«شمسالدین علمی غروی» اگرچه فرزندی نداشت، اما فرخی نامی که از نوجوانی در کارخانهاش کار میکرد، به نوعی اولاد ذکورش بود که تولیت باغ و کارخانه را به وی سپرد و نمایندهای را هم بر نحوه هزینه کرد موقوفات انتخاب کرد.
۲۸شهریور ماه سال گذشته بود که مهمان «علی فرخی» در روستای «یوسف آباد» بودم. در میانه باغِ چای شمسالدین علمی غروی که به آبادانی گذشته نبود و همسر فرخی که با وجود کسالت جسمی، به رسم مهماننوازی گیلهزنان سفرهای رنگین برایمان گسترد مزین به «باقلا خورش» و «پنیر بُرشته» و عطر «گوجه تُرش» و «زیتون پروده» که زینتبخش دیگر مخلفات بود و پیرمرد بیآنکه بداند پیشهام چیست، از مشکلات باغ و کارخانه چای غروی گفت و مکاتبات، اسناد و دست خطهایی که از مرحوم به یادگار داشت، به من نشان داد.
در میان این اسناد، دستخط هایی بود از «میرزا اسحاق» و «میرزا حبیب الله رشتی» پدر و پدربزرگ شمسالدین علمی غروی و این اسناد که خوانشی میخواست از یک کارشناس اسناد. برخی از آنها که توانستم بخوانم، محتوایش این بود؛ سئوالات شرعی درباره پیوستن به نهضت مشروطه و کمک به مجاهدان آزادیخواه، اسنادی از اجاره کارخانه چای، اسنادی از نام بلوکات و روستاهایی که وقف شده است و....
اگرچه آن زمان از من قول گرفت که درد و دلهایش را جای دیگری واگویه نکنم، اما امروز به رسم ادب نان و نمکی که خوردم، بر آن شدم که همزمان با برداشت برگهای سبز بهاره، یادی از مرحوم «شمس الدین غروی» و موقوفات وی داشته باشم و حل مشکلات باغ را به متولیانش بسپارم.
«فرخی» مرا به دفتر موقوفات غروی برد. در بخشی از باغ، ساختمانی دو طبقه و قدیمی خودنمایی میکرد، از پلهها که بالا رفتیم، تابلوی زنگار بسته «دفتر موقوفات شادروان غروی» بر دیوار خودنمایی میکرد. دیواری که جابجا ترک خورده است.
بر دیوار طبقه فوقانی، تصویر صاحب موقوفات دیده میشد و میزی فلزی و قدیمی که لوازم اداری دهه ۱۳۶۰ را به یاد میآورد و زونکنها و دفترهای قدیمی که فرخی با حوصله به من نشان میداد نظیر؛ دفترچه تحویل برگ سبز چای به کارخانه چایسازی موقوفه شادوران غروی و زونکنی که شامل سرفصل هزینهها و درآمدهای موقوفات بود.
مشاهده برخی از این سرفصلها برایم جالب بود؛« هزینه تامین اجتماعی، هزینه امور خیریه، مساعده کارگران کارخانه، هزینه روضهخوانی، بیمه فرخی و سوخت گازوئیل و...» از فرخی در مورد هزینه روضهخوانی سوال کردم و توضیح داد: « ۱۰شب ماه محرم، به نیابت از مرحوم غروی مجلس روضه خوانی در محلات برگزار میشد و با پخت غذای نذری، مستمندان اطعام میشدند.»
فرخی همچنین از زوجه مرحوم غروی گفت که از خاندان صوفی املش بود و اکنون از خانوادهاش فردی نایب موقوفات است و بر هزینه کرد موقوفات نظارت دارد.
«مزدک صوفی» به بهانه دوازدهمین سالگرد درگذشت شادوران «شمس الدین علمی غروی» در مورد فعالیتهای آن مرحوم برای حفظ صنعت چای کشور اینگونه مینویسد: «در زمان نمایندگی مجلس شورای ملی از جمله فعالیت های نامبرده، بررسی و حل مشکلات مربوط به چایکاران بود و تقریبا و در اکثر جلسات مجلس موضوع چای توسط ایشان دنبال می شد.»
صوفی متن یکی از نامههای وی خطاب به محمد مصدق در مورد مشکلات کشاورزان چای را اینگونه یادآور میشود:« با توجه به این که اکثریت کشاورزان چای کار گیلانی در باغات چای مشغول به کار هستند و با اینکه مصرف سه سال چای کشور تامین شده است با تعقیب قاچاقچیان چای خارجه به کشور باعث شوید که کشاورزان زحمتکش نسبت به سرنوشت خود نگران نبوده و چایهای داخلی که از لحاظ طبخ و طعم بالاتر از چای خارجی است مورد مصرف قرار گیرد و برای آنکه بازرگانان ارز از کشور خارج نکنند واردات چای ممنوع و چای ساخت ایران مصرف شود. جناب آقای دکتر مصدق راضی کردن چند تجار وارد کننده که بیش از ۵۰ سال رمق ملت را مکیده و باعث عقب ماندگی بودهاند دشمنی مسلم با حیات تمامی کشاورزان چایکار شمال کشور است. از دولت ملی شما بذل توجه به حقوق کشاورزان چایکار ملت محروم را دارم».
از دیگر موضعگیری غروی در مورد تجارت بازرگانان جنوب ایران است: « بازرگانان جنوب ایران در پرتو سعی و مجاهدت کشاورزان گیلانی به ثروت و معروفیت رسیدند. این بازرگانان اقدام به صادر کردن انواع برنج، توتون، ماهی، ابریشم، غلات، فندق، کنف، مرکبات و چای کردند و با این کار وزنه اقتصادی کشور را در دست گرفتند و این مجاهدت و فعالیت کشاورز گیلانی است که در یک منطقه با خاک کوچک که شاید کمتر از نصف لارستان در جنوب ایران باشد و با فعالیت خستگیناپذیر در مدت کوتاهی توانستند علاوه بر ۲۰۰کارخانه بزرگ برنجکوبی، چایسازی، ابریشم، توتون، کنف، روغنکشی، هزاران کارخانه کوچک دیگر را دائر کنند. آقایان بازرگانان جنوب اگر نوبتی هم باشد پنجاه سال شما از یک ممر غیرشرعی چای خارجه را وارد و ارز و طلا و سرمایه کشور را به خارج فرستاده و استفاده سرشار کردید. بگذارید پنج سال هم کشاورزان شمال با استفاده از چای بنیه ضعیف اقتصادی خود را تقویت کنند و خدمتی بزرگ به جامعه کشاورزان چایکار شمال ایران ایجاد شود»
به گفته صوفی، سندیکای کارخانجات چای شمال تنها تشکل صنفی کارخانجات چایسازی ایران در سال ۱۳۴۱ به وسیله «شمس الدین علمی غروی» تاسیس شد. ایجاد طرح بنیادی چایسازی، پیگیری حقوق کسبی و مشروع چایکاران، جلوگیری از انعقاد و قراردادهای تحمیلی به کارخانجات چای، پیگیری مصوبه شورای اقتصاد در مورد اجرت چای خشک در سال ۱۳۶۵، پیگیری موضوع اخذ عوارض از کارخانجات خارج از محدوده شهر، موضوع پرداخت سه درصد عوارض به شهرداریها جهت عمران و آبادی شهر، موضوع واگذاری کارخانجات شرکت سهامی به سازمان چای، پیگیری موضوع خارج شدن صنعت چای از دایره شمول لایحه مشمول کمک و مساعدت دولت به کارگاههای صنعتی، پیگیری ردیف بودجه در مورد کارخانجات چای با سازمان برنامه و بودجه، پیگیری ازدیاد نرخ ساخت چای، و همچنین مکاتبات اداری مستمر به نخست وزیری وزرای بازرگانی، استاندار و تمامی افراد ذیصلاح اداری و... تنها بخشی از فعالیتهای غروی در ارتباط با صنعت چای بوده است.
نظر شما