«علی هاشمی» در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان اصفهان با اشاره به اینکه کتاب «مردی با چفیه سرخ» مجموعه روایتها و یادمانده های پنجاه نفر از دوستان، همرزمان و فرماندهان جنگ پیرامون شهید حاج محمود شهبازی است اظهار داشت: در این اثر که نوعی مستند نگاری از زندگی «شهید سردار حاج محمود شهبازی» است و مستند به آثار مکتوب و غیر مکتوب مرتبط با شهید و مجموعه مصاحبه های موجود با خاطرات دوران کودکی وی تا زمان شهادت ایشان است، همراه خواهیم بود.
نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس ابراز داشت: در آستانه سی و هشتمین سالگرد عملیات غرورآفرین «الی بیتالمقدس» که منجر به آزادسازی خرمشهر شد و همچنین سالروز شهادت حاج محمود شهبازی در تاریخ دوم خرداد، کتاب « مردی با چفیه سرخ» وارد بازار نشر کتاب میشود.
هاشمی افزود: کتاب «مردی با چفیه سرخ» مجموعه روایتهایی مستندی از زندگی سردار شهید حاج محمود شهبازی است و در این کتاب 222 روایت مستند از خاطرات و یادماندههای اقوام، دوستان، همرزمان و فرماندهان جنگ، ما را با زندگی این فرمانده شهید از دوران کودکی تا زمان شهادت همراه میسازد.
وی یادآور شد: این کتاب در هفت فصل و هر فصل با بیتی از یکی از قطعات مولانا در دیوان شمس تبریزی آغاز میشود که سیر تکامل شخصیتی محمود شهبازی را تا زمان شهادتش در آستانه آزاد سازی خرمشهر، برای خواننده روایت میکند.
نویسنده کتاب «مردی با چفیه سرخ» تاکید کرد: استفاده از منابع مکتوب و غیر مکتوب و همچنین بهره گیری از پنجاه راوی که یادماندههای خود را از این شهید روایت کردهاند جنبه پژوهشی اثر را هویدا و بر ارزش استنادی کتاب میافزاید.
هاشمی متذکر شد: «محمود شهبازی» در طول مدت عمر کوتاهش بسیاری از خصلتها و شایستگیهایی را که هر کدام میتوانست برای یک انسان سرمایهای تعیینکننده و سرنوشتساز باشد، یکجا در خود داشت.
وی افزود: او یک دانشآموز تیزهوش، رفیق شفیق، فوتبالیست، دانشآموخته معارف اسلامی، قاری قرآن، مفسر نهجالبلاغه، انقلابی پُرتلاش، مهندس صنایع، اندیشمند ایدئولوگ، دانشجوی پیرو خط امام، مربی عقیدتی، مربی نظامی، محقق و بازرس، فرمانده سپاه استان همدان، فرمانده عملیات جبهه سرپل ذهاب، جانشین فرماندهی تیپ 27 محمد رسول الله و مردی خدایی بود که هنرمندانه عشق را تفسیر کرد، چرا که «شهادت هنر مردان خدا است».
هاشمی ادامه داد: حاج محمود شهبازی همچنان از فرماندهان بی نام و نشان استان اصفهان است و پیکر مطهر این شهید در گلستان شهدای اصفهان آرام گرفته است.
وی اضافه کرد: کتاب «مردی با چفیه سرخ» در 425 صفحه توسط نشر دارخوین به چاپ رسیده و آماده روانه شدن به بازار است.
قسمت هایی از کتاب را در زیر میخوانیم:
«خیلی ساده وسط دو نماز، یکی دوتا از جملات قصار امیرالمؤمنین را میخواند و تفسیر میکرد. استاد نهجالبلاغه بود، وقتی حرف میزد، چشم و گوش که هیچ، گویی تمام سلولهای بدنمان در وجود و کلام این مرد حل میشد! اینطور با کلامش دلها را صید میکرد.
صبح که برای نماز بلند شدیم، حاج محمود بعد از چند بار صدازدن، حسابی عصبانی شد و با لگد به اینها که خوابیده بودند، زد؛ گفتم:« حاجی، چرا عصبانی شدی؟» گفت:« جمشید، چرا اینا برای نماز بلند نمیشند؟ اینا دیگه چه نیروهاییاند، برداشتید آوردید جبهه؟!» گفتم:« من چکار کنم؟ حتماً خوابشون سنگینه. خوب عملیات بوده و خسته شدند» گفت:« بیخود کردند! غلط کردند! نماز شب را که نخوندند ولی نماز صبح را که واجبه، باید بخونند.» به شوخی گفتم:« حاجی، مثل اینکه خستگیت در رفته که داری برای من اینطوری کُرکُری میخونی؟» گفت:« نه! من واقعیت را میگم. مگه اینا مسلمون نیستند!» گفتم:« خُب، من حالا چیکار بکنم؟ یارو را با بیل بلند کنم! آقا بلند نمیشن، چیکارش باید کرد؟»
مدتی گذشت، حاج محمود همینطور غُرولُند میکرد. هیچکدام بلند نشدند که نماز بخوانند و آفتاب صبح در حال طلوع بود. وقتی نور وارد سنگر شد، تازه متوجه شدیم که اینها جنازه عراقیاند و شب را در کنار جنازههای عراقی خوابیده بودیم. بعد از این همه عصبانیت و غُرولُند تازه بساط خندهمان جور شده بود!»
نظر شما