«در جیبش یک جلد کتاب «سیدور» (نیایشنامه آیین یهود) است، نام پرورگار را زیر لب زمزمه میکند و با لباس نظامی و اسلحهای در دست؛ در کنار دیگر هموطنان مسلمانش برای حراست از خاک میهن به جبهه جنگ میرود، شهادت را به جان میخرد و برای حفظ خاک کشورش ایران با تمام جان مایه میگذارد، او یک رزمنده کلیمی است»
آنچه گفته شد تصویری آشنا برای رزمندگان یهودی ایران در هشت سال دفاع مقدس است، دفاع مقدس دین و آئین خاصی را نمی طلبید، همه افراد از هر کیش و آئینی برای دفاع از مام وطن آماده شده بودند، رزمندگانی که همواره با شهامت تمام همگام با دیگر ایرانیان دلیرانه و بیپروا وجب به وجب خاک ایرانزمین را از گزند ارتش بعث عراق حفظ کردند.
دفتر فرهنگ و مطالعات ادبیات پایداری وابسته به حوزه هنری فارس در نظر دارد، مجموعهای از خاطرات رزمندگان یهودی شیراز را روانه بازار چاپ و نشر کتاب کند، از این رو با «سعید دهقانی»، پژوهشگر مطالعات فرهنگی و خبرنگار شیرازی گردآورنده کتاب «خاطرات رزمندگان کلیمی فارس» گفتگویی کرده ایم که به مشروح آن را در ادامه می خوانید.
در ابتدای سخن در رابطه با خودتان توضیح دهید؟
من در اسفندماه سال 1370 در شیراز متولد شدم، از کودکی شیفته هنر بودم و این علاقه تا دوران نوجوانی به همراه من بود، پس از دوران دبیرستان و خدمت سربازی به صورت خودآموز شروع به تحقیق و پژوهش بر روی مسائل فرهنگی و هنری کردم، شاید بتوانم بگویم خوشبختانه هیچگاه پایم به دانشگاه باز نشد، در حقیقت وقتی بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاه را میدیدم که مدرک گرفتهاند اما سواد کافی در رشتهشان را ندارند، اعتقادی به دانشگاه برای باسواد شدن نداشتم، در عوض وقتم را صرف خواندن کتاب و پژوهش میکردم، سیستم آکادمیک لزوما بر دانش آدم نمیافزاید و این چیزی بود که سبب شد من بسیاری از کتب دانشگاهی و غیردانشگاهی تا سطوح مختلف علمی، را در خانه بخوانم و خودم استاد خودم باشم.
مطالعات تخصصی من بیشتر به هنر مربوط میشد، مثل تاریخ و فلسفه هنر، سینما، ادبیات و هنرهای تجسمی، یکی دیگر از علاقههای من هم مطالعه در مورد ادیان و مذاهب بوده است، از سال 1388 حضور من در محافل فرهنگی و هنری شیراز پررنگ شد، تقریبا همان سال بود که فعالیت در مطبوعات را آغاز کردم، بعدها و در سالهای آتی در برخی از رسانهها به عنوان خبرنگار فرهنگی مشغول به فعالیت شدم، روزنامه «همشهری» و خبرگزاری های «فارس» و «مهر» از آن جملهاند.
در خصوص نگارش کتاب پیرامون رزمندگان یهودی شیراز در هشت سال دفاع مقدس، توضیح دهید؟
من از یک دهه پیش به دلیل علاقه به فلسفه ادیان آسمانی مطالعاتی در مورد آیین یهودی داشتم، حتی کتب دینی آیین یهود را هم مطالعه کردهام و با زبان عبری آشنایی دارم، اواسط سال 98 بود که این ایده به ذهنم رسید که میتوانم خاطرات رزمندگان یهودی شهر شیراز را گردآوری کنم، علاقهام به این موضوع از آنجا نشات دارد که همیشه سرشت انسان را به گونهای میبینم که خالصترین باورهایش را در بحرانها تجربه میکند، اساسا سرشت بشر این گونه است، ارتباطی به این که کدام دین را داشته باشیم، ندارد؛ در حقیقت این پروژه یک بخش از انسانشناسی است که برای درک آن به فلسفه رجوع کرد، در هر حال ایده جمعآوری خاطرات رزمندگان کلیمی شیراز را با دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری فارس درمیان گذاشتم و دکتر «عبدالرضا قیصری» رئیس این دفتر که معاونت حوزه هنری فارس را هم بر عهده دارند این طرح را پذیرفت، پس از آن شروع به مصاحبه با رزمندگان کلیمی ساکن شیراز کردم. خاطرات آنها را جمعآوری و پیادهسازی شد، خوشبختانه این مراحل به خوبی انجام شد و با تلاشهای بیوقفه و دلگرمیهای حوزه هنری فارس توانستم مصاحبههایم را بگیرم، هماکنون هم در حال پیادهسازی برخی از مصاحبهها هستم، این مصاحبهها را در مرحله بعد تدوین خواهم کرد و برای چاپ به ناشرتحویل خواهد شد.
در مورد شهدای کلیمی مدفون در شیراز توضیح دهید؟
2 شهید کلیمی به نامهای «فریبرز موریم» و «اسحاق تیزآبی» در شیراز مدفون هستند، زندگی پرفراز و نشیب این 2 شهید مملو از اتفاقات جالب بوده است.
چگونه سوژههای مورد مصاحبهتان را پیدا میکردید؟
حقیقتا این مرحله سختترین جای کار بود اما به هر روی و خوشبختانه با تلاش خودم توانستم تعداد زیادی از رزمندگان کلیمی شیراز را پیدا کنم و با آنها مصاحبه کنم، اسامی این رزمندگان را به انجمن کلیمیان شیراز میدادم و رئیس هیئت مدیره این انجمن با آنها هماهنگ میکرد، جا دارد در این جا از آقای «امیر سالاری»، رئیس هیئت مدیره انجمن کلیمیان شیراز تشکر کنم.
نحوه ارتباط با رزمندگان کلیمی چگونه بود؟
روز اولی که این طرح را با تنی چند از اعضای انجمن کلیمیان شیراز در میان گذاشتم، به من گفته شد که رزمندگان کلیمی را به جز چندنفر نمیشناسند، به هر حال من سالها در مورد تاریخ معاصر یهودیان مطالعه و تحقیق داشتم و میدانستم که یهودیان بسیاری از شهر شیراز در دفاع مقدس شرکت داشتهاند، به همین خاطر با تحقیقات میدانی خودم به شخصه وارد میدان شدم و یک لیست از اسامی رزمندگان کلیمی شیراز تهیه کردم، البته بخشی از این رزمندگان پس از جنگ به خارج مهاجرت کردهاند و بخشی نیز به رحمت خداوند رفتهاند، اما در مجموع میتوانم بگویم سختی کار من در گردآوری این اسامی بود.
عزیزان دیگری مثل خانواده زندهیاد «میرزا قیام» نیز با من همکاری میکردند، به ویژه فرزندان آن مرحوم، «روبن» و «پیمان»، صمیمانه از آنها ممنونم، من برای تکمیل پروژهام دلگرم به وجود آنها بودم، زندهیاد دکتر «قیام» یکی از مفاخر این شهر بود و انساندوستی او زبانزد خاص و عام است، حالا این میراث معنوی به فرزندان آن مرحوم به ارث رسیده است، اگر بخواهم از منظر یک پژوهشگر مطالعات فرهنگی که بی طرفانه مسائل اجتماعی می کند تحلیلی نسبت به وضعیت کلی یهودیان در ایران ارائه دهم باید عرض کنم که بسیاری از چالش های پیش پای روی جامعه کلیمیان ایران می تواند با خردورزی های نخبگانی مانند پیمان قیام حل شوند، من با مسائل کلی جامعه کلیمیان ایران آشنا هستم و می دانم که نخبه گرایی چه در سطح انجمن ها و چه در سطح نماینده مجلس چه تاثیر شگرفی بر تعاملات اجتماعی جامعه کلیمیان ایران می تواند داشته باشد، به باور من باید پیمان قیام را نماد نخبه گرایی در جامعه کلیمیان شیراز دانست، چیزی که به دلیل پاره ای مسائل در میان خود جامعه کلیمیان نیز به آن توجه نمی شود و همین امر سبب پایین آمدن دانش روابط عمومی در انجمن ها شده است که این امر اولین اثرش را بر منافع کلی جامعه کلیمیان شیراز می گذارد.
در مجموع باید گفت که جامعه کلیمیان شیراز همیشه و همواره انساندوستی خود را به همگان نشان دادهاند، من به یاد دارم در سیل سال گذشته در شیراز یکی از اولین گروههایی که یک سالن در اختیار سیل زدگان قرار دادند همین انجمن کلیمیان شیراز بود، این تنها یک مثال ساده بود، در زمان جنگ هم همینطور بود، از جان و مال خود گذشتند تا کشورشان آسیبی نبیند.
ثمرهاش نیز وجود چندین جانباز مثل «جاوید خانداداش» است که حتی به دنبال کارهای جانبازی خود هم نرفته است، امثال او فروتنانه دوست ندارند مطرح بشوند و این از روح بزرگشان است، به باور من میهنپرستی همین است، من گرچه کلیمی نیستم اما یک پژوهشگر تاریخ شفاهی هستم، سر و کارم با گفتهها و شنیدهها و تحلیل آنهاست، با حقیقت سروکار دارم؛ به جرات میتوانم اذعان کنم که درخشانترین دوره انجمن کلیمیان شیراز در سالهای پس از انقلاب دورهای بوده که «جاوید خانداداش» ریاست آن را بر عهده داشته است.
البته نباید فراموش کنیم که در میان کلیمیان شیراز افراد دیگری هم زندگی میکنند که به حق نماد ازجانگذشتگی هستند؛ مثلا شخصی به نام «خسرو افراهیم» در زمان جنگ تحمیلی و در دل بمبارانها میان دود و آتش سینه سپر میکرد و پالایشگاههای ما را که از نقاط استراتژیک کشور محسوب میشدند، تعمیر میکرد، همچنین رزمندگانی مثل «سعید شادرو»، «کرامت دوستکام» یا پزشکانی مثل «داود کهن مصلح» در سالهای جنگ تحمیلی ایثارهای بزرگی از خود نشان دادند، تعجب میکنم که چرا نسل جوان کلیمیان و حتی همه ایرانیان این دلیرمردان را نمیشناسند؟
شما به این نکته اشاره کردید که مطالعاتی هم در مورد زندگی معاصر یهودیان ایران داشتهاید، به نظر شما زندگی ایرانیان کلیمی در سالهای پس از انقلاب عمدتا از چه کیفیتی برخوردار بوده است؟
این پرسش جای بحث زیادی دارد، ایرانیان یهودی درست همانند دیگر هموطنان شان شرایط سیاسی و اقتصادی را تجربه میکنند، در حقیقت تمام شئونات زیست جمعی آنها با شرایط حاکم بر کشور گره خورده است، در سالهای منتهی به دهه 1940 در کشورهای عراق و سوریه انقلابهایی شکل گرفت که گرچه رنگوبوی ناسیونالیستی داشتند، اما یهودیان آن کشورها مورد آزار و اذیت قرار گرفتند، وقتی که انقلاب سال 57 در ایران پیروز شد، برخی از یهودیان نگران از این که سرنوشت مشابهی با یهودیان عراقی و سوری داشته باشند از کشور خود مهاجرت کردند، این موضوع یکی از عمدهترین دلایل مهاجرت یهودیان بوده است، با این حال وقتی انقلاب اسلامی به ثمر نشست نه تنها وضعیت کلی یهودیان در ایران با بحران مواجه نشد بلکه آیین یهودی در متون قانونی به عنوان یکی از ادیان رسمی کشور پذیرفته شد، البته دلایل دیگری نیز برای این مسئله میتوان برشمرد که استاد «هارون یشایایی» در کتاب «گزارش یک دوران» به تفصیل در رابطه با آن توضیح داده است، هماکنون یهودیان ایران در نظام جمهوری اسلامی ایران به راحتی زندگی میکنند؛ همواره برای پیشرفت ارزشهای ملی کوشیدهاند و در مجموع مثل سایر ایرانیها به زیست اجتماعی خود به راحتی ادامه میدهند، حتی مراجع قانونی نظام جمهوری اسلامی ایران هم این اختیار را به پیروان همه ادیان توحیدی داده است تا مطابق احوال شخصی و مسائل دینی خودشان قضاوتهای حقوقی شان را انجام دهند و اختلافات شان را برطرف کنند، به باور من آنچه برای تمامی ایرانیان مهم است تاکید بر امر فرهنگی در حوزه ادیان و مذاهب توحیدی است.
به عنوان سخن پایانی مایل هستید چه موضوعی را با خوانندگان این مصاحبه به اشتراک بگذارید؟
من با عنایت به پروردگار یکتا نوشتن این کتاب را آغاز کردم، روزهای سختی را از سر گذراندم، اما توکلم را از دست ندادم، دوست دارم که نهادهای فرهنگی کشور به ایدهها و خلاقیتهای من اهمیت به مراتب بیشتری بدهند، لازم میدانم از ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس و همچنین حوزه هنری فارس هم تشکر کنم، همچنین از صمیم قلب از «سید مجتبی میردهقان»، رئیس پیشین دفتر امور ادیان توحیدی در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس تشکر میکنم که از چندین سال پیش تا کنون همیشه دست محبتشان بر سر من بوده است.
کتاب «خاطرات رزمندگان کلیمی فارس»، نشانگر همبستگی ملی ایرانیان برای حراست از ارزش های فرهنگی کشورشان است، چه بسا همین ارزش های فرهنگی بوده است که مفهوم ایثار را در خود گنجانده است تا حتی یک وجب از خاک سرزمینمان هم از گزند دشمنان دور باشد.
به عنوان سخن پایانی مایل هستم که یک گذاره را که در عمق باورهای من جای دارد با شما به اشتراک بگذارم و آن این است که مفهوم «فرهنگ» یک معنای به غایت پیچیده دارد، وقتی ما از فرهنگ ایرانی صحبت می کنیم باید بدانیم که همه ایرانیان فارغ از دین و آیین خود در بستر این فرهنگ رشد و نمو پیدا کرده اند، ایثار برای میهن، معنویت و مهرورزی مختص به همه ایرانیان با هر دین و آیین توحیدی است، امیدوارم انتشار این کتاب بتواند به درک درست تر مفهوم فرهنگ ایرانی کمک کند.
نظر شما