جدال با کرونا / آنچه در قرنطینه بر ما گذشت

شاید طولانی شدن ایام قرنطینه پیامدهای مثبت و منفی بسیاری داشته و خانواده‌ها و کسب و کارهای بسیاری آسیب دیده باشند اما به نظر نمی آید کووید ۱۹ چمدانش را بسته و رفته باشد تا بتوان با خیالی آسوده از کرونا پا به خیابان ها گذاشت.

خبرگزاری شبستان- رشت، زندگیمان شده تکرار تا چهار صبح بیدار بودن و تا ۱۲ ظهر خوابیدن و پس از بیداری چک کردن صفحات مجازی و مرور اخبار کرونایی در شبکه‌های خبری ایران و جهان و خواندن پیام‌های گروه‌های خانوادگی و دوستانه و ....

چرا راه دوری می‌رویم، همین گروه‌های خانوادگی، خود انعکاسی از جامعه ماست، جامعه‌ای متشکل از قشرها و طبقات مختلف آسیب‌دیده از شرایط پیش آمده.

این گزارش نگاهی دارد به آنچه در ایام قرنطینه بر برخی از ما گذشته است و شاید تجربه مشترک اکثر ما.   

«گلوریا بهبودی» که نتوانسته تعطیلات نوروز را در کنار خانواده خود بگذراند از روزهای تلخی که پشت سر گذاشته به شبستان چنین گفت: روز سوم اسفند مثل یک کابوس بود، روزی‌که اعلام شد کلیه مدارس و مهدکودک‌ها باید تعطیل شوند، من ماندم و کوهی از مشکلات و استرس، طی هشت سال فعالیتم هر روز به عشق دیدن بچه‌ها، صبح زود در مهد کودک حاضر می‌شدم.

این گیلانی ساکن زاهدان و مدیر مهد کودک شادی‌آفرین افزود: تاکنون هیچ بیماری نتوانسته بود مرا از بچه‌ها دور کند حتی اگر شرایط جسمانی مساعدی هم نداشتم به هر زحمتی که شده در مهد حاضر بودم، سال‌ها با این کودکان زندگی کرده‌ام، نوزادانی که الان به سن مدرسه رسیده‌اند.

وی تاکید کرد: بیستم اسفندماه در آستانه سال نو برای کودکانی که همواره به بیماری‌ها و مشکلات خانوادگی‌شان رسیدگی می‌کردم، جشنی تدارک دیدم که هرگز برگزار نشد.

بهبودی افزود: با بسته‌شدن مهدکودک‌ها من و خیلی‌های دیگر خانه‌نشین شدیم و هزینه‌ها برسرمان آوار شد، در حالیکه استرس‌ها هر روز بیشتر و بیشتر می‌شد نگران یاسین پسرم بودم که آسم فصلی داشت.

وی گفت: گرچه تعطیلی مدارس و مهدهای کودک موجب خوشحالی فرزندانم بود اما مرا با مشکل درس نخواندن آنان روبرو کرد، آموزش‌های مجازی و شبکه آموزش نیز نمی‌توانست آنها را پای کتاب و درس بنشاند.

بهبودی با بیان اینکه هرروز اخبار بدی از گیلان می‌شنیدم و با بدتر شدن وضعیت استانم، در زاهدان قرنطینه خانگی‌ام را همپای با عزیزانم در شمال شروع کردم ادامه داد: در این ایام خریدها را همسرم انجام می‌داد و هنگام بازگشت لباس‌ها را پشت پرده در ورودی تعویض می‌کرد و پس از استحمام وارد خانه می‌شد.

او که روزهای اول شیوع کرونا، الکل نایاب شد به دلیل استفاده بی‌رویه از وایتکس دچار مشکل تنفسی شد اما به علت آلودگی محیط بیمارستان از مراجعه به مراکز درمانی اجتناب کرد و طی این مدت بارها با مشکل سرماخوردگی و حساسیت فصلی روبرو شد، سرانجام تصمیم گرفت از دنبال کردن اخبار بد و منفی کرونایی از کانال‌های مختلف دست بردارد و روزهای قرنطینه‌اش را به پختن انواع کیک و شیرنی و نان، شرکت در مکالمات گروه‌های خانوادگی، برقراری ارتباط تصویری با خانواده‌اش در گیلان بگذراند.

می‌گوید امسال عید تجربه تلخی برایمان بود چرا که ما به ندیدن عزیزانمان عادت نداریم.

«ساهره تحویلداری» می‌گوید: در این ایام توانستم چند تابلو نقاشی رنگ روغن را به اتمام برسانم تا تحمل چهاردیواری خانه را قابل تحمل‌تر کنم.

این هنرمند ساکن رشت این روزها را فرصت مغتنمی برای رسیدگی به کارهای ناتمام دانست و مانند یک شهروند فهیم از سوم اسفند ماه درخانه ماند و ارتباط خود را به برقراری ارتباطات تلفنی و تصویری با خانواده محدود کرد.  

وی که با سپردن وظایف مختلف به فرزندانش آنها را در کارهای منزل مشارکت داد تا فکر بیرون رفتن از خانه به سرشان نزند می‌افزاید: سعی کردم تعداد مراجعات برای خرید مایحتاج روزانه را به حداقل برسانم و در این ایام چهار مرتبه برای خرید میوه با ماشین شخصی بیرون رفتم.

وی تاکید می‌کند: پلاستیک خرید را در دست فروشنده با الکل ضدعفونی می‌کنم و مواد خریداری شده را در تشت بزرگی که در صندوق عقب ماشین قرار دادم، خالی کرده و پلاستیک‌ها را دور می‌ریزم و سپس با سرکه و مایع ظرفشویی ضدعفونی می‌کنم.

تحویلداری که دو نفر از پسر عموهای همسرش را به خاطر کرونا از دست داده است درباره نحوه ابتلای آنان گفت: این دو که برادر بودند به علت بی اطلاعی از انتقال سریع این ویروس از برادر کوچکتر خود در بیمارستان به نوبت پرستاری می‌کردند و پس از بهبودی برادر کوچکترشان متاسفانه خود در فاصله‌ای کمتر از یک ماه جانشان را از دست دادند.

وی تاثیر این مرگ را بر روی روحیه خانواده و بستگان بسیار بد و ناگوار عنوان کرد .

همچنین «شبنم قاسمی خواه» در رابطه با تلخکامی‌ها و شیرینی‌های دوران قرنطینه خود گفت: برخی روزها به سختی گذشت اما بودند روزهایی که در کنار فرزندانم لذت‌بخش بودند، گرچه باید بگویم سرگرم کردن دو بچه در خانه کار دشواری است.

این فعال صنعت بیمه که برای مدتی همراه خواهرش پرستاری از پدر و مادرش را به علت سرماخوردگی بر عهده گرفته بود پس از اطمینان از سلامتی آنان و بهتر شدن شرایط روحی والدینش مدتی را همراه کودکانش در آنجا گذراند گفت: همانند اکثر بانوان سرزمینم علاوه بر پختن غذاهای متنوع به پختن نان در خانه پرداختم.

فیروز بهرامی یکی از بازاری‌های خوش نام از روزهای پراسترس دوران قرنطینه خود اینطور روایت می‌کند که شهریور ماه ۹۸ جراحی قلب باز داشتم و در روزهای اولیه اعلام شیوع این بیماری قرنطینه خانگی را آغاز کردم، همسرم نیز به دلیل ریسک بالای من در خانه ماند و به دورکاری پرداخت.

وی افزود: در همان روزهای اولیه یکی از پزشکانی که به او مراجعه می‌کردم مشکوک به کرونا اعلام شد و مدتی در بیمارستان بستری بود، اوضاع آشفته ما تا طی شدن ۱۴ روز (دوران کمون بیماری ) قابل وصف نیست.

او تاکید کرد: روزها و شب‌ها به سختی گذشت، شاید شرایط اکنون از روزهای اوج خود فاصله گرفته باشد اما برای کسانی که بیماری خاص دارند اوضاع به خطرناکی روزهای اول است.

برطبق اطلاعیه‌ها و ابلاغیه‌ها از شنبه( ۲۳ فروردین) شرایط برای برخی مشاغل کم ریسک، آغاز شد اما این پرسش مطرح است که آیا می‌توان با خیالی آسوده از کرونا پا به خیابان‌ها گذاشت؟

به نظر نمی‌آید کووید ۱۹ چمدانش را بسته و از ایران رفته باشد چون براساس تجربیات این دوران که هیچ چیز نتوانست عده‌ای را از مسافرت باز دارد این بیماری با خروج افراد از خانه دوباره به روزهای پیک باز می‌گردد.

شاید طولانی شدن ایام قرنطینه پیامدهای مثبت و منفی بسیاری داشته و خانواده‌های بسیاری را تحت شعاع خود قرار داده و کسب و کارهای بسیاری آسیب دیده باشند اما نباید از نظر دور داشت که اولویت با سلامت افراد جامعه است.

کد خبر 914590

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha