به گزارش خبرگزاری شبستان از ارومیه، کووید 19 یا همان کرونا ویروس، این موجود که تنها با میکروسکوپ های قوی قابل مشاهده است این روز ها شده بلای جان اشرف مخلوقات آن هم در سراسر این کرده خاکی.
این ویروس که از پادشاه شب ( خفاش ) در سرزمین اژده های قرمز (چین) به انسان منتقل شد متاسفانه قدرت واگیری بسیار بالایی دارد.
از همان روز های اول تولد این ویروس ناشناخته، کشورها و مردمان آن موضوع جدیدی برای بحث ها و صحبت های دورهمی خود پیدا کردند و در هر مکان و هر زمانی از اثرات و پیامد های این بیماری ناشناخته سخن به میان آوردند و دعای آخر گفتگو هایشان در امان ماندن مردم از دست این ویروس ناشناخته بود.
روز 30 بهمن 98، شناسایی 2 فرد مبتلا به کرونا ویروس در قم روی خروجی رسانه های خبری قرار گرفت و فصل جدیدی را در زندگی مردم ایران آغاز کرد.
تعطیلی مدارس از 4 اسفند 98 نشانگر جدی بودن شیوع کووید 19 در ایران بود اما مردم ناآگاه بدون هیچگونه شناختی از این موجود خطرناک بساط مسافرت را جمع کردند و راهی جاده ها و شهر ها شدند.
چند روز بعد با بالا رفتن آمار مبتلایان در کشور کم کم ترس در جامعه متولد شد و رسانه ها با آگاهی شروع به معرفی این بیماری نوظهور کردند اما عده ای از مردم انگار در خواب عمیق غفلت و حماقت گرفتار شدند.
روز ها با چاشنی اضطراب و ترس گذشت و هر روز این بحران در سایه جدی نگرفتن مردم بزرگ و بزرگتر شد تا جایی که در بعضی استان ها وضعیت قرمز اعلام شده و دیگر بیمارستان ها ظرفیت پذیرش بیماران جدید را نداشتند.
اقدامات پیشگیرانه هر روز جدی تر از دیروز توسط سازمان های درگیر انجام شد تا بتوانند مردم را از این ویروس در امان نگه دارند.
کارشناسان و پزشکان بهترین راه برای در امان ماندن از این بلای خطرناک را در خانه ماندن و قطع زنجیره ابتلا دانستند و با کمک سازمان ها، رسانه های خبری و سازمان های مردم نهاد جنبشی به نام « درخانه می مانیم » را پایه گذاری کردند.
این جنبش با استقبال مردم همراه شد تا اینکه به چهارشنبه آخر سال رسیدیم.
فضای مجازی پر بود از تبلیغ مردم برای در خانه ماندن و جلوگیری خانواده ها از برگزاری مراسم خطرناک چهارشنبه آخر سال و دوری کردن از برپایی دورهمی های خانوادگی.
«حجت الاسلام ناصر خدایاری» مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجانغربی گفت: اهالی رسانه از طریق تولید محتوا، نقش مهمی در آگاهسازی جامعه و مقابله با این بیماری ایفا کردهاند.
وی افزود: کمیته اطلاعرسانی و تبلیغات ستاد استانی نیز با ایجاد و حمایت از قرارگاه رسانهای در زمینه تولید محتوا شامل کلیپ، انیمشن، تیزر و پوستر به منظور انتشار در رسانهها موفق عمل کرده است.
وی به فعالیت های رسانه های خبری استان اشاره و تصریح کرد: ساخت ۲۰ تیزر ۱۵ ثانیهای و پخش آنها از تلویزیون شهری، چاپ و نصب ۲۵ بنر آموزشی در رابطه با ویروس کرونا، تولید بیش از ۲۰۰ محتوا با محوریت «در خانه بمانیم»، بخش کوچی از فعالیت رسانه در این ایام بحرانی است.
فضای شهر در فضای مجازی آرام و ساکت بود اما در فضای حقیقی واقعیت چیز دیگری است.
با گشتی در شهر بازهم شاهد آتش بازی و گاهی دور همی خانواده ها بودیم که نگرانی را در دل هر دلسوزی بیشتر می کرد.
با جلوگیری ماموران نیروی انتظامی از شروع تجمعات و بستن راه های منتهی به مکان هایی که امکان تجمع در آنها وجود داشت انتظار شنیدن اخبار خوش در دل ها زنده شد اما آمار چیز دیگری را نشان می داد.
به گفته «مجتبی خالدی»، سخنگوی اورژانس کشور تعداد مصدومین چهارشنبه آخر سال یک هزار و 403 نفر بوده که از این تعداد 166 نفر دچار قطع عضو 3 نفر نیز فوت کردند.
آمار ارائه شده کاهش مصدومین چهارشنبه سوری سال 98 را نسبت به سال 97 نشان می داد اما باید به این آمار از زاویه دیگری نگاه کرد، این آمار نشان می دهد که مردم متاسفانه با وجود تبلیغات گسترده جنبش در خانه بمانیم و معرفی ویروس کرونا هنوز این موضوع را که می تواند خسارت جبران ناپذیری را به بنیاد خانواده ها وارد کند، جدی نگرفته اند.
تعداد جلسات بررسی موضوع مقابله با ویروس کرونا هر روز در کشور رکورد شکنی می کند و کار به جایی رسید که مسئولان با پیام های ویدئویی و در بعضی از موارد با ادبیات ملتمسانه مردم را به در خانه ماندن فرا می خوانند.
«جواد اقازاده»، رییس دانشگاه علوم پزشکی آذربایجان غربی با دعوت از مردم برای ماندن در خانهها گفت: منازل مسکونی امنترین مکان برایدر امان ماندن مقابل این ویروس است و مردم باید در این روزها در خانه بمانند.
وی اظهار داشت: مردم استان در مهار و کنترل ویروس کرونا همکاری خوبی با مسوولان داشتند و انتظار میرود در برگزاری آیین های سنتی و ملی نیز به توصیههای پزشکی در مورد رعایت موارد اعلام شده توجه کرده و از خانه خارج نشوند.
این مسئول تصریح کرد: مردم با در خانه ماندن و خودداری از حضور در تجمعات، بزرگترین کمک را در قطع زنجیره انتقال ویروس کرونا انجام میدهند و اگر به همین رویه خود مبنی بر قرنطینه خانگی و خودداری از ترددهای غیرضروری ادامه دهند، ریشهکنی ویروس کرونا سریعتر انجام میگیرد.
وی با بیان اینکه مردم با ماندن در خانه و خودداری از حضور در پارکها و فضاهای سبز، به حفظ سلامتی خود کمک کنند اضافه کرد: بدون شک اگر مردم همراهی نکنند و طرح فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت نکنند شاهد افزایش شمار مبتلایان و بستریها در بیمارستان خواهیم بود.
آقازاده تاکید کرد: دورهمیهای خانوادگی زمینه انتشار ویروس کرونا را فراهم میکند و در این شرایط هیچکس با یکدیگر رفت و آمد نکرده و دورهمیهای فامیلی تشکیل ندهند.
وی با بیان اینکه مردم با در خانه ماندن نه فقط خودشان را از ابتلا به این بیماری مصون میدارند بلکه سلامت اطرافیان خود را نیز تا حد زیادی تامین میکنند افزود: مردم در روزهای اخیر همکاری و مشارکت خوبی نیز در اجرای طرح فاصلهگذاری اجتماعی داشتند و اگر این طرح با همین روند ادامه یابد، میتوان به قطع رنجیره انتقال ویروس کرونا، در زمان کوتاهتری امیدوار شد.
سال 98 به روز های آخر خود رسیده بود اما برعکس سال های گذشته هیچ شور و شوقی برای سال جدید وجود نداشت.
دیگر از تدارک سازمان ها برای پذیرش مسافر بیشتر و عقب نماندن از میزبانی مسافران نوروزی خبری نبود.
بازی روزگار کار را به جایی رساند که مردمان مهمان نواز این بار از مهمان می ترسیدند.
خروجی خبرگزاری ها پر شده بود از دستورات مقامات مبنی بر تعطیلی اماکن تفریحی و اقامتی در ایام آغازین سال جدید.
عید باستانی نوروز فرا رسید، بهترین فرصت برای صله ارحام و یا مسافرت و تفریح خانواده های ایرانی؛ اما آیا در این روز های بحرانی عقل آدمی تفریح و مسافرت و یا حتی صله ارحام را کاری عاقلانه می داند؟!
نسیم خنک بهاری شروع به وزیدن می کند، نسیمی که قدرت بیدار کردن درخت های در خواب رفته را دارد اما انگار قادر به بیدار کردن مردمانی که در خواب عمیق غفلت و حماقت فرو رفته اند نیست.
جاده ها مملو از خودرو شد، خودرو هایی که هر کدامشان مانند بمبی بیولوژیکی راهی شهر ها و خانه ها می شدند.
ترس در بین مردم بیشتر و بیشتر شد، مغازه ها بسته و در پارکها دیگر صدای خنده و دویدن کودکان در حال تاب بازی به گوش نمی رسید.
کووید 19 کاری کرده بود که خیابان هایی که در ایام نوروز جا برای سوزن انداختن پیدا نمی شد، امروز به طرز عجیبی سکوت را برای مردم معنی می کرد.
شهر در سکوت عجیبی فرو رفته بود و دیگر خبری از شور و شوق اجتماعی نبود.
از هرکه می پرسی سخن از قرنطینه خانگی میزند، همه دستکش به دست و ماسک بر صورت.
کور سوی امیدی در دل زنده می شود، انگار مردم از خواب غفلت بیدار شدند.
دوربینم را برداشتم پیش به سوی خیابان های مرکزی شهر، هیچ کس در خیابان ها نیست.
بازار تاریخی ارومیه که به گفته تاریخ از زمان بنا نهاده شدنش روی تعطیلی به خود ندیده بود و صدای شور و شوق مردم همیشه دل هر رهگذری را شاد میکرد.
اما امروز این بنای تاریخی غرق در تاریکی بود.
در راسته های زیبایش قدم میزدم، ایستادم و دوربین را جلوی چشمم گذاشتم، کادر عکس را تنظیم کردم و آماده فشار دادن دکمه شاتر بودم تا عکسی را ثبت کنم که شاید در تاریخ این شهر به یادگار بماند، اما سکوت فضا به قدری بود که صدای ضربان قلبم را شنیدم، داشت هر لحظه به سرعتش افزوده می شد، ترس روز های آینده که هیچ اطلاعی از آن نداریم سرتا پای وجودم را گرفت، دستانم لرزید و عکس ثبت شد.
بعض توان گشت زدن های بیشتر را از من گرفت و با دلی غرق شده در دریای ترس و اضطراب راهی خانه شدم.
سوال عجیبی در ذهنم متولد شد، با وجود این همه محدودیت و در خانه ماندن مردم چرا کرونا هر روز در حال جولان دادن در کشور است و با غرور در حال گرفتن قربانی است؟
در راه برگشت ترافیک خودرو ها نظرم را جلب کرد، ترافیکی که در این روزها نباید وجود خارجی داشته باشد، نزدیک تر شدم و با خیل عظیم مردمی مواجه شدم که در حال خرید وسایل تفریح روز طبیعت بودند.
بساط بازار مرغ فروش ها، ذغال فروش ها و لوازم بازی کودکان عجیب گرم بود در حالی که باید سرد باشد.
آتش امید پایان روزهای سخت کرونایی در دلم با آب حماقت این مردم خاموش شد.
تفریح در روز طبیعت به بهای چه؟!
روز طبیعت فرا رسید، صبح با حسی کنجکاوانه مشغول گشت زنی در فضای مجازی بودم، خروجی شهر در تمامی مسیر ها بسته بود حتی راه های فرعی و حضور مردمی که جان خود را در دست گرفتند و راهی طبیعتی شدند که شاید آخرین روز طبیعت خود را جشن بگیرند.
غم سرتاسر وجودم را گرفت، ظهر شد، حس خبرنگاری کار خود را کرد و دوربین به دست بازهم راهی خیابان ها شدم.
هیچ کس نبود و خیابان ها باز هم خلوت، ورودی های شهر پر از نظامی اما خالی از مردم غیر نظامی.
کجای کار می لنگد ؟
مردم در خانه اند اما کرونا میزبان خود را از کجا پیدا می کند؟
با ذهنی پر از سوال به خانه برگشتم که صدای زنگ موبایل، من را از فضای سنگین چرایی این داستان خارج کرد.
دوست خانوادگیمان بود که با صدایی گرفته که سرفه امانش را بریده بود گفت: متاسفانه کرونا دامن من را هم گرفت و راهی بیمارستانم و خواستم حلالیت بطلبم.
نا خود آگاه یاد اسپری هایی افتادم که یار این رفیق قدیمی من بود که سال ها با بیماری آسم دست و پنجه نرم میکرد و اکنون کرونا ....
پرسیدم کجا به این بیماری مبتلا شده که پاسخ داد: 40 روز از خانه خارج نشدم و تنها برادرم هر از چند گاهی به ما سر میزد و چون مطمئن بودیم بیماری ندارد مانع آن نمی شدیم اما انگار آن هم کرونا داشته ولی از نوع حفیف و هیچ علائمی نداشته و حالا هم وضع عمومی خوبی دارد و رو به بهبودی است.
پاسخ سوال ذهنم را یافتم؛ آری مردمان ما در خانه ماندند ولی در خانه خودشان نماندند وهمچنان با شب نشینی های خانوادگی و دید و بازدید با اعضای درجه یک خانواده بزرگ ترین مهمانی بنام کرونا را میزبانی کردند.
«بهرام حاجی میرزایی» جوان 35 ساله ای که هفته ها با ویروس کرونا جنگید و بالاخره توانست شکستش دهد.
این جوان که برای رسیدن به محل کار خود از سرویس های حمل و نقل عمومی استفاده می کرد، هیچ اطلاعی از چگونه آلوده شدن خود به ویروس کرونا ندارد.
بهرام حاجی میرزایی با بیان اینکه امیدوارم هیچ کس تجربه ابتلا به ویروس کرونا را در زندگیش نداشته باشد، گفت: از تاریخ (8 اسفند) علایم بیماری در من پیدا شد ولی هیچ احتمالی بر کرونا نمی دادیم.
وی افزود: با مراجعه به چندین پزشک و درمان های آنتی بیوتیکی هیچ علایمی از بهبودی نداشتم و حال عمومی ام نیز روز به روز وخیم تر می شد.
این جوان 35 ساله که توانسته ویروس کرونا را شکست دهد، تصریح کرد: عفونت ریه و درد غیر قابل تحملی از شکم تا خرخره ام وجود داشت، بالاخره من را از پای درآورد و با تماسی که با اورژانس گرفیتم به بیمارستان منتقل شدم.
وی با اشاره به اینکه هنوز جواب تست کرونای من اعلام نشده بود و من در قرنطینه خانگی بودم، خاطرنشان کرد: تب بالا و سرفه های خشک امانم را بریده بود و درد عجیبی که تا به امروز آن را تجربه نکرده بودم یکی از علامت ها بسیار سخت این بیماری است.
حاجی میرزایی اضافه کرد: وقتی وارد اورژانس شدم خوف ناشناخته ای داشتم، وقتی بیمارهای دیگری را که وضعیت خراب تری از من داشتند را دیدم با خودم گفتم بهتر است به خانه برگشته و تسلیم شوم.
حاجی میرزایی خاطرنشان کرد: به همه هموطنانم میگویم که کرونا را جدی بگیرند و از خانه خارج نشوند تا به امید خدا این بیماری در جهان ریشه کن شود.
آری انسان هیچ وقت فرد ابتلا کننده را نمیشناسد چون این بیماری در وجودش مخفی کاری موج می زند و هیچ وقت نمیتوان تشخیص داد چه کسی میزبان این ویروس است.
دیروز روز طبیعت بود و متاسفانه دیدن عکس خانوادگی دوستان و حتی خبرنگاران در فضای مجازی که با هشتک در خانه می مانیم منتشر شده بود و اسامی تمام خانواده در زیر آن تگ شده بود واقعا آرامش را بر هم زد و با خود اندیشیدم که به این زودی ها بار دیگر زندگی عادی را تجربه نخواهیم کرد.
گفتنی است، تا کنون ۸۰۰ نفر در آذربایجان غربی به ویروس کرونا مبتلا شدند که از این تعداد ۷۲ نفر جان خود را از دست داده و ۴۱۶ نفر بهبود یافته اند.
گزارش از سعید نوری قهرمانلو
نظر شما