خبرگزاری شبستان: امام سجاد(ع) از زمانی که پدر بزرگوارشان حضرت امام حسین(ع) به سوی مکه و از آنجا به کربلا، حرکت کردند، همراه کاروان بودند و همهی مصیبتها و سختیها را دیدند و پس از روز عاشورا، آن حضرتهمراه اسرا بودند. امام زینالعابدین(ع) فرمودند: شبی که فردای آن پدرم به شهادت رسید، من به سختی بیمار بودم و عمهام زینب(س) از من پرستاری میکرد. پس از حادثه جانگداز روز عاشورا که امامحسین(ع) و هفتاد و دو تن از یاران او به شهادت رسیدند، سایر خاندان و بستگان آن حضرت از جمله امام سجاد(ع) را از کربلا به کوفه و از آنجا به شام به اسارت بردند. آنان امام سجاد(ع) را برشتر برهنه سوار کردند و برگردن آن حضرت(ع) غل و زنجیر بستند و وارد شهر کوفه کردند.
در فصاحت به جدش ابو تراب می مانست
اسرای کربلا به خصوص امام سجاد(ع) و حضرت زینبکبری(س) در پیام رسانی و افشاگری نهضت و قیام امام حسین(ع) نقش اصلی را داشتند. اگر حضرت سجاد(ع) و حضرت زینب(س) چهره زشت و پلید یزید را معرفی نکرده بودند، در تاریخ از تاثیر گزاری حماسه عاشوراخبری نبود. امام سجاد(ع) خطبهای در مجلس یزید در دمشق ایراد فرمود. آن حضرت که از نسل حیدر کرار، معدن علم، شجاعت و سخنوری و بردباری است، بالای منبر رفته پس از حمدو ستایش خداوند یکتا فرمود: ای جماعت! اگر مرا میشناسید که میشناسید و اگر نمیشناسید، خود را به شما معرفی می کنم.
فرزند مکه و منا
من پسر مکه و منایم، من پسر مروه و صفایم. من پسر محمد مصطفایم. من پسر آن کسی هستم که به عرش خدا رفت و به مقامی رسید که فرشتگان پشت سرش نماز خواندند. من پسر کسی هستم که از مسجدالحرام به مسجدالاقصی و از آنجا به معراج رفت. ای مردم! من پسر فاطمهی زهرایم. من پسر خدیجهی کبرایم. من پسر آن کسی هستم که سرش را از قفا بریدند. ای مردم! من پسر کسی هستم که فرشتگان آسمان و مرغان زمین در مصیبتش گریه کردند. من پسر آنم که زنان و اهل بیت او را از عراق به شام به اسارت بردند. مردم! رستگاری، عدالت و پرهیزکاری، مخصوص خاندان ماست و گمراهی و ذلت، مخصوص دشمنان ما است. خداوند متعال، شش ویژگی به ما عنایت کرده است: 1- بردباری 2- دانش 3- دلاوری 4- بخشش 5- دل مؤمنان را جایگاه دوستیها قرارداد 6-فرشتگان در خانههای ما فرود میآیند.
آیا محمد(ص) جد من است یا جد تو..
مردم حاضر در مسجد که از بزرگان شهر و ارکان حکومت یزید هم جزوشان بودند، به شدت تحت تاثیر این بیانات قرار گرفتند و زمینه بیداری آنان فراهم شد به گونه ای که در همان مجلس عده ای زبان به اعتراض گشودند. سخنان گهربار و آتشین امام سجاد(ع) در مردم دمشق اثرگذاشت، یزید ترسید مردم برعلیه او قیام کنند. برای آنکه سخنان امام سجاد(ع) و افشاگریهای آن حضرت را قطع کند، به مؤذن خود دستور داد تا اذان بگوید؛ اما امام (ع) فرمودند: ای یزید! آیا محمد(ص) جد من است یا جد تو؟ پس چرا فرزندش حسین(ع) را کشتید و زنان او را به اسارت گرفتید؟! وقتی یزید خواست نماز بگزارد، عده ای با او نماز نخواندند و پراکنده شدند. در روایتی از ابن باقی چنین آمده که پس از این خطبه، مردم گریه و شیون می کردند.
خطبه تاریخی حضرت سجاد علیه السلام تاثیر عمیقی بر مردم شام بر جا گذاشت.افشاگری های امام سجاد(ع) همچنان ادامه داشت. ایشان با این افشاگری رسالت خود را که آگاه سازی مردم بود، به نحو شایسته انجام دادند و سخنان و خطبههای آتشین و منطقی آن بزرگوار موجب پیدایش شک و تردید نسبت به حکومت یزید شد.
منابع:
بحارالانوار، ج 45، ص 131 و 140
مفضل خوارزمی، ج 2، ص 69
قصه کربلا صفحه 513 و 514
پایان پیام/
نظر شما