به گزارش خبرگزاری شبستان ، قیام مردم فلسطین یا همان انتفاضه که در سال 1987 به وقع پیوست را می توان بزرگ ترین و مهم ترین موفقیت در حرکت های عمومی مردم فلسطین دانست.
انتفاضه اول در حقیقت اولین فرصت طلایی مردم فلسطین برای جای گرفتن دسته جمعی بر روی نقشه سیاسی منطقه بود که پیش از آن تنها جای تانک های مرکاوای اسراییلی و نمایندگان صلح آمریکا بود.
پیش از انتفاضه اول بدنه سیاسی فلسطین از سوی رهبرانی اداره میشد که دارای قدرت زیادی نبودند و گروه های فلسطینی به طور نامنظم و نامنسجم به فعالیت های مبارزاتی می پرداختند و به همین دلیل مبارزات آنها پیش از انتفاضه اول با شکست مواجه میشد.
مبارزه های فلسطینی ها عمدتاً در قالب سازمان های مختلف سیاسی و بدون هماهنگی انجام می شد و همه آنها مرکز ثقل مبارزات خود را در خارج از سرزمین های اشغالی قرار می دادند و غالباً تحت تأثیر و نفوذ دیدگاه های حاکمان سیاسی آن کشور قرار می گرفتند.
اردن در یک مقطع زمانی، سپتامبر سیاه را آفرید و لبنان در برهه ای از زمان اقدام به اخراج نیروهای مبارز کرد و برخی از کشورهای عرب هم موانعی در سر راه فعالیت آن ها قرار دادند.
مشکل دیگر، تعدد و تفرقه بین سازمان های فلسطینی بود و عامل مهمتر این که این سازمان ها و گروه ها عموماً به تمایلات سنتی و مذهبی مردم بی اعتنا بودند و مباحث پایان ناپذیر میان آن ها برای نسل جدید فلسطینی، جز آوارگی و شکست حاصل دیگری نداشت. پس از مدتی سازمان های مبارز از در سازش با رژیم صهیونیستی در می آمدند. انصراف از مبارزه ی مسلحانه، به رسمیت شناختن قطعنامه های سازمان ملل و پیوستن آن ها به «قطار صلح» ناامیدی را در دل فلسطینیان ایجاد کرد.
شاید بتوان یکی از علل پیدایش انتفاضه را تحقیر فلسطینیان به عنوان شهروندان درجه دوم در سرزمین های اشغالی به حساب آورد. مهاجرت بیش از حد یهودیان سراسر جهان به سرزمین های اشغالی و تلاش صهیونیست ها برای تغییر بافت جمعیتی این سرزمین به نفع یهود و سلب امتیازات و امکانات از اعراب فلسطینی، موجب می شد که فلسطینی ها ستم مضاعفی را بر خود احساس کنند.
یکی دیگر از عوامل مؤثر در پیدایش انتفاضه روند سازش در کشورهای عرب است. از بدو پیدایش اسراییل، شاهد مخالفت های مردمی در این خطه بوده ایم. در ابتدا کشورهای عرب با موضع گیری های خود همواره مخالفتشان را از موجودیت اسراییل اعلام می کردند. نطق های نمایندگان عرب در مجامع بین المللی و حمایت های مادی و معنوی از مبارزات فلسطین، همه نشانگر توجه دولت های عرب به مسئله فلسطین بود، به طوری که در یک برهه از زمان، شاهد عجین بودن مبارزات اعراب علیه اسراییل در قالب ناسیونالیسم عرب بودیم و اعراب در این مقطع زمانی، چهار جنگ را پشت سر گذاشتند، اگر چه نتوانستند نتایج مثبتی کسب کنند.
در روند مبارزات مردم فلسطین هرگاه فلسطینیان از کمک کشورهای عربی ناامید شده اند، خو د رأساً دست به کار شده اند که از آن جمله می توان به قیام «عز الدین قسام» اشاره کرد.
طی دهه ی 60 میلادی، بعد از شکست های پیاپی اعراب در جنگ با اسراییل، فلسطینیان با قطع امید از اعراب در قالب سازما ن ها و گروه ها به دفاع از حقوق خود پرداختند. اوج این گروه گرایی در پی توافق کمپ دیوید شکل گرفت.
انتفاضه یا قیام مردم فلسطین در شرایطی آغاز شد که افراد درگیر مسئله فلسطین معتقد بودند که تنها راه پیشروی فلسطینیان، مصالحه و سازش است و اوج این عقب نشینی در برابر اسرائیل را می توان در کنفرانس امان دید که سران کشورهای عرب با پشت پا زدن به انگیزه و هدف اصلی تشکیل اتحادیه عرب، به مسأله ی فلسطین به عنوان یک مسئله درجه دو نگریستند.
اما مردم فلسطین با آغاز انتفاضه سعی کردند تا این الگوی غلط و نابسامان را تغییر دهند . انتفاضه کشمش ها را از پایتخت های عرب به داخل فلسطین کشاند تا همه این منازعات متمرکز بر جنگ علیه اسراییل در داخل سرزمین های اشغالی باشد و همچنین موجب شد تا مردم عادی فلسطین در کمپین مبارزه برای پایان دادن به اشغال اسراییل شرکت داشته باشند.
گروه هایی که که همان « بازیگران قدیمی» مبارزه با اسراییل بودند با موقعیت بی سابقه ای از جنگ مواجه شدند که پیش از آن با قدرت نظامی اسراییل ، حمایت بی قید و شرط آمریکا و تسلیم اعراب به راحتی سرکوب می شد.
اما این بار دیگر گلوله ها آنقدر قدرت نداشتند تا از حرکت مردم جلوگیری کنند ، حمایت آمریکا و هیچ دخالت سیاسی دیگری برای مشروعیت زدایی از این حرکت نیز نتوانست از درخواست مردم برای رسیدن به آزادی جلوگیری کند.
اما در نهایت با ایجاد شکاف میان گرو های فلسطینی که ناشی از متمایل شدن برخی گروها به غرب بود ، تب و تاب انتفاضه فرو خوابید و اسراییل تا انجا که توان داشت کوشید تا از وقوع مجدد چنین رویدادی جلوگیری کند.
در نهایت پیمان اسلو با تلاش مشترک اسراییلی ها و برخی از رهبران فلسطینی به امضا رسید و موجب به وجود آمدن شرایط جدیدی شد.
پیمان اسلو که مذاکرات مقدماتی آن برای توافق نهایی، در اسلو نروژ صورت گرفت، در سال 1993 در حضور «بیل کلینتون» رییس جمهوری وقت آمریکا به امضای «یاسرعرفات» رهبر درگذشته جنبش فتح و «اسحاق رابین» وزیر امور خارجه وقت اسراییل رسید.
این پیمان از سوی برخی گروههای مقاومت فلسطینی یعنی جنبش جهاد اسلامی و جنبش حماس نیز به دلیل اینکه آنرا «تضییع حقوق فلسطینیان و نادیده گرفتن آن» میدانستند، مورد مخالفت قرار گرفت.
مفاد پیمان اسلو، ضمن تاکید بر تشکیل دو دولت مستقل اسراییل و فلسطین، اسراییل را به عقبنشینی از مناطق اشغال شده در سال 1967 و توقف شهرکسازی برای یهودیان در مناطق مختلف سرزمینهای اشغالی، آزادی اسرای فلسطینی و به رسمیت شناختن دولت خودگردان فلسطین، ملزم میکرد.
مفادی که فلسطینیان معتقدند بسیاری از آنها هیچ زمان محقق نشد و نه تنها عقب نشینی از مناطق اشغالی سال 1967 صورت نگرفت بلکه حلقه محاصره مناطق فلسطینی تنگ تر و تسلط اسراییل بر این مناطق، افزایش بیشتری یافت.
پس از فروخوابیدن انتفاضه و ایجاد دوباره اختلاف میان رهبران فلسطینی به ویژه رهبران دو گروه فتح و حماس با وجود حرکت های دوباره مردم فلسطین مانند قیام سال 2000 میلادی هیچ تغییر الگویی موفق به تغییر واقعیت تلخ استعمار فلسطین از سوی اسراییل نشد.
مواضع تشکیلات خود گردان فلسطین پس از در پیش گرفتن راه مخالفت با جنبش حماس موجب شد تا اسراییلی ها بیش از پیش به پاکسازی قومی در فلسطین ، یهودی سازی در سرزمین های اشغالی به ویژه در بیت المقدس ، ساخت شهرک های یهودی نشین و غیره بپردازند.
اما به وجود آمدن بهار عربی گویی روح تازه ای به مسئله فلسطین بخشیده است. مردم فلسطین انرژی تازه ای برای مبارزه با اسراییل پیدا کرده اند و رهبران فتح انگیزه تازه ای برای به وجود آوردن آشتی ملی در فلسطین به منظور غلبه بر سیاست های اسراییل پیدا کرده اند.
بنابر گزارش آی ویوز ، رویکرد سیاسی رهبران فلسطینی چه در کرانه باختری و چه در غزه متمرکز بر به وجود آوردن نوعی تغییر سیاسی مانند آنچه در مصر اتفاق افتاد ، می باشد.
آنچه اکنون در فلسطین در حال روی دادن است نوعی تغییر الگو در رفتار سیاسی است که همانند انتفاضه اول می تواند موجب به وجود آوردن یک پیروزی بزرگ دیگر در تاریخ فلسطین باشد.
گفتگوهای آشتی ملی تنها و اتحاد فلسطینی ها تنها راه باقی مانده برای رها شدن مردم فلسطین از زیر یوغ استعمار اسراییل است اما در این میان رهبران دو گروه فتح و حماس باید ماقب باشند تا بار دیگر اجازه ندهند مسیر آنها با دخالت های خارجی دستخوش انحراف قرار گیرد .
نظر شما