وقتی میدان کربلا نزدیک می شود

1372 سال بعد از واقعه عاشورا، دهم محرم 1433 گوشه ای از تهران، شبیه امام حسین (ع) فریاد می زند: کیست مرا یاری کند؟ اما هنوز کسی جواب نمی دهد.

خبرگزاری شبستان: شبیه امام دوباره صدا می زند: آیا کسی هست مرا یاری کند؟ صدایی شنیده نمی شود، نه به دلیلی که از لشکر اشقیا هم روز دهم محرم سال 61 هجری صدایی شنیده نشد، که مردم اینجا جمع شده اند تا بار دیگر آنچه بارها درباره عاشورا شنیده و بر آن گریسته اند بار دیگر ببینند و بر آنچه امت پیامبر با عصاره خلقت کرد، بگریند؛ پس تنها صدای گریه مردم است که طنین صدای شبیه امام حسین (ع) را که می گوید: «کجاست یاری کننده ای که مرا یاری کند؟»، یاری می کند.

 

همه شبیه‌خوان‌ها
علاوه بر دیگر شهر های ایران، تهران نیز به عنوان مرکز و پایتخت ایران به ویژه در دوره قاجار و عصر ناصری شاهد برپایی مراسم شبیه خوانی در تکایای مختلف بوده و اغلب تعزیه خوان ها نیز اهل تفرش بودند.


طبق شواهد تاریخی، در زمان صفویه و دوران قاجار، در مجالس تعزیه شخصی ملقب به معین البکاء یا ناظم البکاء، فهرست گردان بوده که در واقع نقش رهبری تعزیه را بر عهده داشته است. نقش هر یک از شبیه خوان ها را تعیین می کرده و در کارش شخصی آگاه و مسلط بوده است. علاوه بر معین البکاء در مجالس مختلف تعزیه، معمولا شهادت خوان، امام خوان، موافق خوان، مخالف خوان، زنانه خوان ، بچه خوان، تخت نشین، شیپورچی و طبال و بقچه کش یا پارو در اجرا ایفای نقش می کند.


نمایشنامه ای به شعر
همه متن تعزیه به شعر خوانده می شود، گویا تنها دستگاه های آواز ایرانی و بستر عمیق شعر توانایی نقل حماسه کربلا را دارد نسخه شبیه خوانی متنی است در قالب اشعار مختلف که پیشینه نگارش آن به اواسط قرن دوازدهم هجری می رسد. این اشعار که اغلب توسط شاعرانی گمنام یا تعزیه گردان ها سروده شده و بعضا اشعار عامیانه هم در آنها دیده می شود، در واقع مثل نمایشنامه در تئاتر است و تعزیه گردان، نسخه های مربوط به هر نقش را قبل از شروع مجلس شبیه خوانی به ایفاکننده نقش مربوطه می دهد.

 

ام الموسیقی
اجراکنندگان تعزیه و به ویژه موافق خوان ها باید از افراد خوش صدا باشند. هر موافق یا اولیا خوان هم باید آواز ها و موسیقی مخصوص به خود را بشناسد. امام خوان و شهادت خوان بیشتر مایه درآمدی را در آواز بیات ترک یا دستگاه هایی مانند، چهارگاه، نوا، ماهور و شور می خواند و جبرئیل در افشاری و عراق، عبدالله بن حسن در راک و اصلا از همینجا «راک عبدالله» مصطلح شده.


در شبیه خوانی قرار این است که اگر امام ترک بخواند، عباس هم باید در همان مایه جواب را با ترک بدهد و اگر دو نفر یا بیشتر هم خوانی دارند، باید با یکدیگر هم مایه باشند، از دستگاه خارج نشوند و میزان را رعایت کنند.


آلات موسیقی مورد استفاده در شبیه خوانی بیشتر شیپور، طبل، سنج، دهل ، کرنا و فی و... است که البته این ابزار متناسب با سنت های بومی مناطق مختلف، متفاوت است اما شیپور و طبل بیشترین کاربرد را دارد.


بیشتر از تئاتر
هرچند تعزیه از جهت اجرای زنده مقابل بیننده، وجود دیالوگ و مونولوگ، اجرای حرکات نمایشی، دکور و متن و مواردی از این دست شبیه به تئاتر است، اما با این هنر تفاوت هایی هم دارد.


در تعزیه تماشاگر علی رغم اینکه فرجام نمایش را در تعزیه می داند، اما همواره و به دفعات اجرای این نمایش را تا انتها دنبال می کند.


از دیگر ویژگی های نمایشی تعزیه، این است که بازیگر برای القای بیشتر مقصود خود از حرکات دست و صورت، به صورت نمادین استفاده می کند. اما اگر از زوایه ای دیگر به تعزیه نگاه کنیم، درمی یابیم که این هنر فراتر از تئاتر است چرا که آمیخته ای از نمایش، شعر و ادبیات، موسیقی و دین و مذهب است.


تفاوت دیگر آنکه در شبیه خوانی بیننده میان بازیگر و شخصیت مورد نظر تفاوت قائل است و در واقع فاصله گذاری را رعایت می کند. حتی بر این موضوع در ابیات هم تاکید می شود، مثلا آنجا که شبیه شمر می خواند: «الغرض! من نه آن شمرم، نه آن بن سعد/ نه آن عباس،‌ نه آن اکبر/ نه این زینب زاده خیرالنسا باشد».
این فاصله تا جایی رعایت می شود که گاه در میان اجرا شخصیت های مخالف در برابر شقاوت نقش خود می گرید.


همچنین اجرای تعزیه نیاز به صفحه آرایی خاصی ندارد و اغلب بدون هیچ صحنه از پیش تعیین شده ای می توان آن را اجرا کرد. شاید به همین دلیل است که چلکووسکی لهستانی، تعزیه را جلوه ای از تئاتر ساده و ناب و «نمایش کامل» می داند،‌ چرا که به عقیده او تعزیه تنها یک واقعه تئاتری نیست؛‌ تعزیه بخشی از آداب زندگی دینی یک مسلمان شیعه است و این اجرا هر 365 روز سال همراه اوست.

 

روایت نمادها
مهم ترین وسایل جنگی شمشیر، خنجر، سپر، تیر و کمان، گرز، زره، کلاهخود و پر، پرچم، بیرق است و دیگر مفاهیم با نمادها روایت می شوند. پرچم های سبز، سرخ و سیاه نماد اهل بیت، علم نماد درفش سپاه امام حسین(ع)، تشت آب به نشانه رود فرات، شاخه هایی از درخت بید یا کاج سمبل نخلستان و درخت، نیم تنه بلند و سفید یا کفنی، نشان از نزدیکی مرگ و شهادت، ریختن کاه بر سر به نشانه عزا و ماتم، اسب سفید و زیبا سمبل ذوالجناح، گهواره آغشته به خون، بیانگر به شهادت رسیدن کودک شیر خوار اباعبدالله بن الحسین.
 

جدال رنگ ها
رنگ در تعزیه کارکرد مفهومی دارد. شبیه امام، فرزندان و یاران او همگی با رنگ سبز شناخته می شوند و مخالف خوان ها که همگی از لشگر عمر سعد هستند یک دست قرمز می پوشند و اینچنین جنگ میان حق و ناحق را به نمایش درمی آورند.


«در تعزیه جنگ خیر و شر، حق و ناحق و ایستادگی به خاطر اعتقاد به عدالت آسمانی مطرح است». بهرام بیضایی در کتاب «نمایش در ایران» همچنین این را هم یادآوری می کند که پیروزی واقعی برای خیر فقط غلبه بر سپاه دشمن نیست چرا که امام حسین و یارانش با ایستادگی در برابر یزیدیان به ظفر می‌رسند؛ آنچه پیتر چلکوفسکی، ایران‌شناس،‌ مدرس تعزیه، کارگردان و تئوریسین بزرگ تئاتر جهان هم به آن اشاره می‌کند. او تعزیه را «تراژدی خون» می‌نامد و بر این باور است که «در تعزیه، مرگ (شهادت) شروعی بر پیروزی حق بر باطل است و مرگ امامان و خاندان پیغمبر به نشانه پیروزی آنان بر جنود شیطان محسوب می‌شود».


چلکووسکی تعزیه را میدانگاهی واقعی برای به تصویر کشیدن جنگ بین شر و نیکی می‌داند و رسیدن به پایان آن را نشانی از این می‌بیند که ایرانیان همیشه پیرو نیکی بودند و هستند.

 

یا لیتنا کنا معک
شبیه شمر می خواند: «طبال طبل ریحانی بزن،‌طبل سلیمانی بزن»، طبل‌ها می‌کوبند. صحنه پایان نبرد نزدیک است و همه می دانند که پس از بالا و پایین شدن شمشیرها در گودال قتلگاه نوبت به آتش زدن خیمه‌ها و بردن اسرا می رسد.


1372 سال از واقعه عاشورا گذشته و هنوز شبیه امام حسین یاری کننده ای برای یاری می طلبد، کاش این سکوت شکسته شود پیش از آنکه بار دیگر تن مسلم از بالای دارالعماره به پایین پرتاب شود، پیش از آنکه چهل سوار نعل تازه به اسب بندند و پیش از آنکه بار دیگر دستارها با سرهای سروران بر نیزه رود.
 

پایان پیام/

کد خبر 89324

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha