خبرگزاری شبستان_ ماسال، مائده فلاحتکارضیابری: تا کنون روایت مسئولان و افراد برجسته از انقلاب اسلامی ثبت و شنیده شده اما در این بین، روایت مردم کوچه و بازار از انقلاب، که به دور از لفظ قلم حرف زدن خیلی صریح و رکگویی میکنند نکات جذاب و پنهانی دیده میشود که صدها مسئول و چهره رسمی آنها را نمیدانند.
وقتی میگوییم انقلاب اسلامی ایران، مردمی بود یعنی همین، یعنی به اندازه آدمهای کف خیابان در تظاهراتها، روایت از حوادث انقلاب داریم، خبرنگار شبستان حالا به سراغ یکی از همین چهرهها رفته است؛ «کاظم نوذری» یکی از همین چهرههای مردمی است که نه مسئول بوده و نه مسئول شده و نه مسئول است
وی اهل و ساکن شهرستان ماسال بازنشسته کارخانه چوب و کاغذ ایران است و اکنون در ستاد نماز جمعه این شهرستان فعالیت میکند، گفتوگو با او از جذابیت خاصی برخوردار بود و تمام اتفاقاتی که در زمان انقلاب در این شهر رقم خورده بود را با لهجه شیرین تالشی برایمان بازگو کرد.
* مدرسه انامقلی ماسالی و مسجد جامع ماسال منشا درگیریها علیه نظام شاهنشاهی
این مبارز انقلابی با بیان اینکه ماسال در آن زمان یکی از بخشهای شهرستان تالش و اواخر سال ۵۶ بود که زمزمه تحرکات انقلابی در ماسال شنیده شد اظهار کرد: ۲ نقطه ماسال در زمان پیروزی انقلاب همیشه منشا درگیریها علیه نظام شاهنشاهی بود.
وی با بیان اینکه یکی از آنها مدرسه انامقلی ماسالی بود که بیشتر محل تجمع دانشآموزان و معلمان انقلابی بود که در این میان سه نفر از معلمن غیربومی نقش زیادی داشتند افزود: یکی از آنها که نمیدانم اهل کجا بود و دونفر دیگر یکی فرد بسیار مذهبی بود که متاسفانه بعدها بر اثر حادثه تصادف از دنیا رفت و یک نفر دیگر هم که اهل زنجان بود بعدها از او اسلحه کشف شد و جز گروه فدایی خلق بود.
نوذری با اشاره به اینکه نقطه دیگر، مسجد جامع ماسال بود که کانون شکل گیری تظاهرات انقلابیون تلقی میشد گفت: هدایت انقلابیون را چند نفر از روحانیون ماسالی به نامهای مرحوم شیخ محمود شیرزاد، شیخ برات شریفی، مرحوم شیخ ولیالله رحمتیپور و امام جمعه فقید شهرستان ماسال مرحوم حاج سید تقی صفوی برعهده داشتند که بارها توسط ساواک دستگیر میشدند.
این مبارز انقلابی با بیان اینکه چون منطقه ماسال، تالش و آستارا یک سازمان ساواک داشت و هرکسی را درماسال دستگیر میکردند به آستارا منتقل میکردند تصریح کرد: بعد از پیروزی انقلاب از اسناد و مدارک بهجای مانده مشخص شد که شهرستان ماسال ۱۵ نفر ساواکی داشته است که گزارش نیروهای انقلابی را میدادند و موجبات دستگیری و بازداشت آنها میشدند.
*چماقداران به دنبال هدایتگران تظاهرات در ماسال
وی با بیان اینکه سال ۵۷جوانی ۲۲ ساله و تازه سرکار رفته بودم خاطرنشان کرد: از اولین حرکات انقلابی پر سروصدا که در ماسال اتفاق افتاد، میشود به اتفاقات بعد از قضیه ۱۷ شهریور میدان ژاله تهران که آن روز را جمعه سیاه نام نهادند، اشاره کرد.
نوذری با بیان اینکه یادم است حوالی ساعت ۱۱ روز شنبه اوایل مهر تعدادی از مردم انقلابی ماسال تصمیم گرفتند راهپیمایی کنند اظهار کرد: مرحوم حاج سید تقی صفوی که آن زمان امام جماعت مسجد جامع ماسال بود و بعد از انقلاب به عنوان امام جمعه این شهرستان انتخاب شد با راهپیمایی در روز شنبه مخالفت کرد زیرا شنبه روز بازار در ماسال است.
این مبارز انقلابی با بیان اینکه حدود ساعت ۱۱ از مدرسه انامقلی ماسالی تعدادی از نیروهای انقلابی تظاهرات را شروع کردند و شعار میدادند «مرگ بر یزید»، «استقلال، آزادی» و … افزود: نیروها کم کم حرکت کردند تا روبروی مسجد جامع ماسال رسیدند و جمعیت تظاهرکننده چند برابر شد.
وی گفت: مرحوم حاج سید تقی صفوی مردم را در محل گلزار شهدای کنونی ماسال که آن زمان محل کسب جوفروشان بود متوقف و شروع به سخنرانی برای جمعیت کرد که چند دقیقهای از شروع سخنرانی وی نگذشته بود، تعدای از منافقین که توسط نیروهای ساواک اجیر شده بودند و بعدها به چماقداران معروف شدند از پشت مغازههای اطراف شروع به سنگپراکنی به سمت جمعیت کرده و جمعیت به ناچار فرار کردند.سپس چماقدارها که به نظر میرسید از قبل اقداماتشان برنامهریزی شده بود به دنبال هدایتگران اصلی این تظاهرات بودند ولی موفق نشدند آنها را دستگیر کنند.
این مبارز انقلابی ماسال با بیان اینکه مرحوم حاج سید تقی صفوی را در یکی از چلوکبابیها پنهان کردند و بقیه هم به طریقی فرار کردند یا در جایی مخفی شدند خاطرنشان کرد: بعد از اینکه چماقدارها در دستگیری روحانیون و هدایتگران اصلی تظاهرات ناموفق بودند ابتدا به غارت مغازه چند نفر از بازاریان پرداختند سپس شروع به سنگپراکنی به سمت مسجد جامع ماسال کردند، این عده بعدها اعتراف کردند که قصد به آتش کشیدن مسجد را داشتند.
وی اظهار کرد: زمانی که چماقدارها به سمت مسجد سنگ پراکنی کردند، بنده به همراه شهید خیرخواه که بعد از انقلاب بخشدار ماسال شده و ناجوانمردانه توسط منافقین ترور شد و دو نفر دیگر که یکی شهید سید خضر صفوی بود که وی هم ترور شد و یک نفر دیگر که الان حضور ذهن ندارم در داخل مسجد حضور داشتیم و چون خانواده مرحوم سید تقی صفوی امام جماعت مسجد در صحن مسجد زندگی میکردند توانستیم با زحمات زیادی آنها را از پشت مسجد به خانه باجناق مرحوم صفوی که در خیابان معلم کنونی شهر ماسال قرار داشت، برسانیم و این قائله بعد از مدتی با ورود چند نفراز کدخداها و دعوت دو طرف به آرامش پایان یافت.
* ما جوانان وطن آمادهایم؛ دست بیعت با خمینی دادهایم
نوذری حادثه مهم و نقشآفرینِ بعدی مردم ماسال در پیروزی انقلاب را حرکات انقلابی همزمان با آغاز محرم سال ۵۷ دانست و افزود: سیگارودی آن زمان بخشدار ماسال و تمام قد در خدمت رژیم پهلوی و ساواک بود و بارها افرادش را به مساجد میفرستاد تا حرکات مردم را زیرنظر داشته باشد.
این مبارز انقلابی با بیان اینکه چندین بار نیروهای ساواک به مرحوم شیخ براتعلی شریفی گفته بودند باید در انتهای نمازهایت شاه را دعا کنی ولی شیخ هیچ وقت زیر بار این کار نرفت گفت: یادم است شب ششم محرم سال ۵۷پدر شهید قاسم شیرعلینیا که از مداحان بهنام بود، مرثیهای خواند که جوابش این بود «ما مسلمین یزید نمیخواهیم» با این مرثیه غوغایی در مسجد شد چرا که سیگارودی بخشدار رژیم پهلوی در مسجد حضور داشت و پا شد و کشیده محکمی به پدر بزرگوار شهید قاسم شیرعلی نیا زد که با اعتراض نیروهای انقلابی مراسم آن شب نیمه تمام ماند و مسجد تعطیل شد.
وی تصریح کرد: شب بعد مرحوم فریدون اسدی که سال گذشته از دنیا رفت در بین اهالی ماسال به دانیال معروف و کارمند اداره دامپزشکی بود، اصلا کسی وی را به اسم مداح نمیشناخت و در این خطها نبود به یکباره از وسط مسجد بلند شد و شروع به مرثیهخوانی با این مضمون که ای امام زمان ما را از دست این یزیدیان رها کن، کرد. با شروع مرثیه مرحوم دانیال حقیقتا من خودم هم متعجب شدم و از ترس اتفاقات شب گذشته جمعیت مسجد تقریبا نصف شد و دانیال را هم دستگیر کردند و اطلاعی نداشتیم که به کجا بردند.
این مبارز انقلابی اظهار کرد: فردای آن شب مردم انقلابی ماسال به نشانه اعتراض به دستگیری دانیال، به خیابان ریختند و تظاهرات بزرگی را شروع کردند، وقتی جمعیت به مکان فعلی میدان امام خمینی(ره) شهر ماسال رسید درگیری شدیدی بین نیروهای انقلابی و منافقین و معلمینی که هنوز طرفدار شاه بودند، اتفاق افتاد و تظاهرات مردم در این نقطه تمام شد.
وی افزود: بعد از این حادثه، به سمت مسجد جامع رفتم که یکی از نیروهای انقلابی خیلی متعصب به نام مرحوم بیتالله شیرزاد را دیدم که به من گفت: کاظم این متن را که به تو میدهم با بلندگو بخوان منم رفتم پشت میکروفون و شروع به خواندن کردم"ما جوانان وطن آمادهایم؛ دست بیعت با خمینی دادهایم". چند دقیقهای این متن را خواندم که یک نفر که اصلا نمیشناختمش میکروفون را از دستم گرفت و با لحن تند گفت: برو بیرون و برادرم که آنجا بود به من گفت: کاظم امشب به خانه نیا چون امکان دستگیریات وجود دارد و من هم به ناچار به منزل یکی از بستگان در روستاهای اطراف رفتم تا اوضاع کمی مساعد شود.
این مبارز انقلابی با اشاره به اینکه بعد از چند روز سیدتقی صفوی امام جماعت مسجد برایم پیغام فرستاد که به نزدش بروم و من هم سریع خود را به مسجد رساندم افزود: وی به من گفت باید به مدرسه دین و دانش رشت که مدیر آنجا مرحوم احسانبخش بود بروی و یک امانتی را برایم بگیری و بیاوری، پرسیدم حاج آقا این چه امانتی است؟ که مرحوم شیرعلی نیا قبل از اینکه حاج آقا بخواهد جواب من را بدهد گفت داخل کارتن سیگار است.
وی خاطرنشان کرد: در طول مسیر دائم فکر میکردم اینها که سیگار نمیکشند پس سیگار برای چه میخواهند و وقتی رفتم بسته را تحویل گرفتم رویش نوشته بود با احتیاط حمل گردد شکستنی است! باز فکرم مشغول شد گفتم مگر سیگار شکستنی است! هنگام نماز مغرب بود که به مسجد جامع ماسال رسیدم و بعد از اقامه نماز مرحوم سید تقی صفوی بسته را باز کرد که داخل بسته کتاب توضیح المسائل و رساله امام (ره) بود.
* ماسال برای رژیم شاهنشاهی شکم درد شده بود
نوذری اظهار کرد: ساواک در آن زمان خیلی تلاش کرد جلوی حرکت انقلابی مردم ماسال را بگیرد ولی وجود نیروهای انقلابی موثر همچون شیخ محمود شیرزاد و مرحوم ولی الله رحمتیپور رژیم هیچگاه نتوانست صدای مردم ماسال را خاموش کند.
این مبارز انقلابی افزود: البته ساواکیان اقداماتی برای از بین بردن نیروهای انقلابی داشتند، برای نمونه شبانه ریختند منزل شیخ محمود شیرزاد و او را تیرباران کردند ولی مرحوم شیرزاد توانست به جنگلهای پشت خانهاش فرار کند.
وی با بیان اینکه آن زمان خیلی از شهرهای اطراف سکوت کرده بودند و همیشه ماسال برای رژیم شاهنشاهی مشکل شده بود گفت: زمان ورود حضرت امام(ره) به کشور، آقای دلاوری از کسبه ماسال در محل میدان کنونی امام خمینی(ره) شهر یک تلویزیون سیاهوسفید داشت و جمعیت عجیبی در اینجا جمع شده بودند که لحظه ورود امام را ببینند.
نوذری تصریح کرد: در هنگام ورود و پیاده کردن امام برق به یکباره قطع شد که اقدامی هماهنگ شده بود و بعد از قطع شدن برق مردم شروع به سر دادن شعار «درود بر خمینی» کردند و صداها به آسمان رسید.
وی در ادامه با بیان اینکه درگیری در پله کان مسجد شروع شد و خیلیها همدیگر را زدند و مأموران هم وارد کار شدند اظهار کرد: بعد از پیروزی انقلاب تمام سعی نیروهای انقلابی پاکسازی ماسال از منافقین بود که در این راستا شهدای زیادی تقدیم انقلاب کردیم.
نظر شما