خبرگزاری شبستان: "به مجلس عزای امام حسین(ع) خوش آمدید" جمله ای آشنا بر سر در مساجد تهران است که می رود خود را برای عزاداری سرور و سالار شهیدان مهیا کند. آن سو حسینیه و مسجدی دیگر و این سو تکیه ای که جوانان در کنار مساجد بنا کرده اند، همگی به استقبال میهمانی اشک ها و یاس ها و یادها پیشگام شده اند.
صحن مساجد پر است از پرچم هایی که به نوبت انتظار دستان جوانانی را می کشند که خود را خادمین حسین(ع) معرفی می کنند. این مسجد شاید قطره ای از خیل مساجد بی شمار تهران و بلکه ایران باشد، اما یادآور پیامی است که اولین بار در سال 61 هجری توسط پیام آوران عاشورا در مسجد کوفه قرائت شد تا خورشید حقیقی که می رفت در محاق قتلگاه کربلا غروب کند، سوار بر روضه ها و ناله های عاشقان حسینی، خود را از میان حوادث بی شمار تاریخی عبور دهد و اکنون این چنین جوانان محلات تهران و سایر نقاط کشور را در استقبال ایام محرم به تکاپو وا دارد.
"باز این چه شورش است که در خلق عالم است. باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است" مانند همیشه این غزل معروف محتشم کاشانی است که روی پارچه های نواری شکل دور تا دور شبستان مسجد حلقه می بندند تا در کنار سایر پرچم ها و پارچه نوشته ها ترکیبی هرچند غم بار اما دلنشین برای هر شیعه عاشق اهل بیت را رقم بزنند. گذشت سالیان دراز بر عزای حسینی، فرهنگی را پدید آورده است که حتی خود را در چگونگی آذین بندی مراسم محرم نیز نشان می دهد. فرهنگی که اگر ایام کودکی از یادمان نرفته باشد، پای منبرهای همین مساجد و تکیه ها با روح و جان مان عجین شد و ما را با فرهنگی آشنا ساخت که از آن با نام حماسه حسینی یاد می کنیم.
سرمای زمستانی همراه دانه های برف روی پرچم های حیاط مسجد می نشیند و داربست هایی که قرار است پارچه های برزنتی را به تن کنند، به نوبت روی هم سوار می شوند. آسمان همچنان می بارد و پرچم ها همچنان در کنار هم به صف می ایستند. اینجا خانه خداست. مسجدی که قیام عاشورا و اصلا دین اسلام از آن شکل گرفت و این حماسه تاریخی نیز برای زنده نگه داشتن همین دین مبین پدید آمده است.
بچه های مسجدی پرچمی بزرگ را بر دوش حمل می کنند که لحظاتی بعد روی یکی از دیوارهای حیاط مسجد همانند تابلویی بزرگ گشوده می شود. جمله ای از امام حسین(ع) است که گویی در یکی از روزهای سال 61 هجری و در گوشه ای از کره خاکی به نام کربلا، همان جایی که مرکز تاریخ شد و نبض زمان را بردست گرفت، روبروی خصم ایستاد و فرمود: "اگر دین جدم تنها با کشته شدن من باقی می ماند پس ای شمشیرها مرا دربرگیرید".
پایان پیام/
نظر شما