تفسیر نامه امام علی (ع) به فرزند گرامیشان امام حسن مجتبی(ع)

آیت الله جوادی آملی گفت:امام علی(ع) در نامه به فرزند گرامیشان، کیفیت مطالعه کردن وآشنایی با مکتب ها را بررسی می‌کند که انسان چه موقع بامکتب ها آشنا بشود، چه موقع به آرای دیگران سری بزند و چه موقع جمع‌بندی کند.

به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، آیت الله جوادی آملی در درس اخلاق این هفته خود که با حضور جمع کثیری از دانشجویان و طلاب برگزار شد، گفت: بحث های روز پنج‌شنبه در دو بخش خلاصه می‌شد یک بخش مربوط به مسائل اخلاق بود یک بخش هم شرح کوتاهی از نهج‌البلاغه امیرمؤمنان(ع) رسیدیم به نامه‌ای که وجود مبارک حضرت برای فرزندشان مرقوم فرمودند؛ این نامه چون مسائل اخلاقی را هم به همراه دارد دیگر طرح مسائل اخلاقی جدای از شرح نهج‌البلاغه لازم نیست ولی اجمالاً این نکته ملحوظ باشد که این نامه به نام مبارک امام حسن(ع) نوشته شده است.

 

وی ادامه داد: برخی ها می‌گویند این نامه را حضرت برای برادر امام مجتبی ـ ابن‌حنیفه ـ نوشتند ولی آنچه معروف است این نامه به نام مبارک امام حسن(ع) است و سنّ شریف امام مجتبی(ع) در این مقطع بیش از 30 سال بود ما برای اینکه حدود این نامه مشخص بشود وجود مبارک امام مجتبی را باید خوب بشناسیم وجود مبارک امام مجتبی در این مقطع سنّ شریفشان بیش از 30 سال بود و آیه تطهیر را وجود مبارک امام مجتبی به عنوان ذخیره خود دارد حضور در صحنه مباهله را امام مجتبی به عنوان یک ذخیره اعتقادی و دینی در دیوان عمل خود دارد این سفارش هایی که امیرالمؤمنین(ع) به وجود مبارک امام مجتبی می‌کند در حقیقت به جامعه بشری مخصوصاً به نسل جوان دارد سفارش می‌کند وگرنه خود امام مجتبی(ع) همه این مراحل کمال را پشت سر گذاشته است.

 

وی ادامه داد: مرحوم طبرسی در احتجاج نقل می‌کند که وجود مبارک امام مجتبی(ع) در دوران خردسالی در محضر پدر بزرگوارش(ع) نشسته بود کسی در شام یک سلسله سؤال هایی را تعبیه کردند به او دادند که وارد مدینه بشود و این سؤال ها را مطرح کند. یکی از آن سؤال هایی که تعبیه شده و از شام به مدینه آمد این بود که «کَم بین الأرض و السماء» از وجود مبارک امیرالمؤمنین سؤال کردند بین آسمان و زمین چقدر فاصله است؟ وجود مبارک امام امیرالمؤمنین(ع) اشاره کرد به وجود مبارک امام مجتبی(ع) فرمود جواب بدهید حضرت این‌چنین جواب داد فرمود: «ما تراه العین و دعوة المظلوم» همین یک جمله، یعنی شما که می‌پرسید بین آسمان و زمین چقدر فاصله است اگر منظور این آسمان ظاهری است آسمان نجومی است تا آنجا که چشم می‌بیند، راهی برای متراژ و فرسخ و اینها نیست این مهم نیست که شما بدانید فاصله آسمان و زمین چقدر است همین که آفتاب طلوع کرد به ما می‌رسد ستاره‌ها طلوع کردند نورشان به ما می‌رسد حالا یا زود یا دیر این مهم نیست عمده آن است که بین آسمان معنوی و آسمان غیب با زمین چقدر فاصله است. فرمود آنکه «مسیرة یوم» است و مانند آن، یک روز که شمس طالع است نشان می‌دهد بین آسمان و زمین چقدر است.


وی ادامه داد: دوم: «و دعوة المظلوم» بین آسمان و زمین آه مظلوم فاصله است یعنی آه مظلوم تا آسمان می‌رود یعنی ما دو آسمان داریم یک آسمان است که این ستاره‌ها در آن مستقرّند حالا نه آن نظام بطلمیوسی بالأخره یک فضای بازی است که راه شیری و کهکشان ها و ثوابت و سیّارات در آنجا مستقرّند این را علم بشر هم می‌تواند تشخیص بدهد این مهم نیست شما چه بدانید فاصله آسمان و زمین چقدر است چه ندانید مشکل شما حل نمی‌شود مشکل این است که خدای سبحان فرمود ما یک آسمان دیگری داریم که درش به روی کفار باز نمی‌شود ﴿لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ﴾ درهای آسمان به روی کفار باز نمی‌شود اگر منظور این آسمان ظاهر باشد که الآن آ‌نها ترمینال دارند کفار مرتب رفت و آمد می‌کنند چطور در آسمان به روی کفار باز نمی‌شود؟! اگر منظور فقط آسمان ظاهری و مادّی باشد که آ‌نها رفت و آمد دارند ﴿لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ﴾ و در صحنه قیامت هم ﴿وَفُتِحَتِ السَّماءُ فَکَانَتْ أَبْوَاباً﴾ همه‌اش می‌شود در، این کدام آسمان است کدام آسمان است که ﴿وَفِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ﴾.

 

وی افزود:وجود مبارک امام حسن مجتبی(ع) که کودک خردسال است فرمود آه مظلوم به آنجا می‌رسد «دعوة المظلوم» آه مظلوم تا آنجا می‌رسد و مستجاب می‌شود این می‌شود یک آسمان ملکوتی. فرمود مسیرة شمس یا طلوع یک روز و دعوة المظلوم آه مظلوم به آنجا می‌رسد این امام همام که در دوران کودکی آسمان ظاهری و باطنی، آسمان فیزیکی و متافیزیکی تقسیم می‌کند (یک) و آه مظلوم را تا آسمان باطن می‌برد (دو) و پاسخ را از آنجا می‌گیرد (سه) چون دعوت مظلوم بی‌استجابت نیست این امام همام وقتی مورد خطاب امیرالمؤمنین است حضرت با او سخنان دیگر دارد اینکه در این نامه حضرت او را نصیحت می‌کند به عنوان یک فرد عادی جامعه که حضرت را آینه جوانها و جامعه قرار می‌دهد وگرنه خود حضرت بی‌نیاز است این اوصاف است چون همه این مطالب را قبلاً فرا گرفت و به دیگران آموخت.


علامه جوادی آملی تصریح کرد: وجود مبارک حضرت در این نامه کیفیت مطالعه کردن و آشنایی به مکتب ها را بررسی می‌کند که انسان چه موقع به مکتب ها آشنا بشود چه موقع به آرای دیگران سری بزند و چه موقع جمع‌بندی کند. فرمود هر کسی مجاز نیست که هر حرفی را بشنود اگر کسی صاحب‌نظر شد سرمایه پیدا کرد دلمایه پیدا کرد قدرت داوری پیدا کرد مجتهد شد آن‌گاه برابر آیه سو‌ره زمر و مانند آن مشمول همین آیه است ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ ٭ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ﴾ یعنی مکتبهای گوناگون، مقالات گوناگون، مجلاّت گوناگون، آرا و نظرات گوناگون را انسان مطالعه می‌کند و برترینش و بهترینش را انتخاب می‌کند، اما یک نوجوان یا یک جوان که هنوز متجهد نشد در تفکّرها و مکتب ها آیا این مجاز است که هر مقاله‌ای را مطالعه کند هر کتابی را مطالعه کند آن دینی که گفته «طلب العلم فریضة» آیا مرزی مشخص کرده یا رها کرده؟! خب اگر نفی و اثبات هر دو عرضه شد و او توان تشخیص و داوری نداشت چه باید کرد؟

 

وی ادامه داد: وجود مبارک حضرت امیر در این نامه فرمود این‌چنین نیست که خواندن هر کتاب، هر مقاله، دیدن هر مکتب برای هر کسی جایز باشد اگر کسی واقعاً در بحث های عقلی یا نقلی مجتهد شد این نه تنها می‌تواند بلکه باید هم این کار را بکند که مکتب های گوناگون را ببیند ارزیابی بکند ما هو الحق را بگیرد ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ﴾ کدام عباد؟ ﴿الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ﴾ او باید احسن‌شناس باشد، صادق‌شناس باشد، حق‌یاب باشد تا پیروی کند ولی اگر نوجوان بود این نوجوان زمین دلش همانند زمین شیارشده است که فوراً هر چه به او تحویل بدهی او به عنوان یک نشاء و نهال می‌پذیرد و او را بارور می‌کند فرمود این برای هر جوانی نیست فرمود: « قَلْبُ الْحَدَثِ » یعنی جوان، به پسرش فرمود من قبل از اینکه دیگران فضای فکری تو را عوض بکنند این نامه را نوشتم این وصیّت‌نامه را نوشتم تا یک جهان‌بینی الهی و دینی داشته باشی بر اساس این خطوط کلی حرکت کنی زیرا قلب جوان مثل یک سرزمین آماده بهره‌برداری و کشت است.

 

آیت الله جوادی آملی ادامه داد: هر بذری که در او بکاری فوراً می‌پذیرد و می‌رویاند (این دو) این بذر اگر سیب و گلابی باشد آن روضه و آن بوستان معطّر خواهد بود و اگر حنضل تلخ باشد ترش‌رو خواهد شد این‌چنین نیست که هر طلبه جوانی یا هر دانشجوی جوانی مجاز باشد که هر کتابی را بخواند اگر کسی به حدّ اجتهاد رسید در هر رشته‌ای و توان داوری داشت آن‌گاه می‌تواند مکتبها را ببیند چرا؟ چون یک مجتهد در هر رشته‌ای که اجتهاد داشت هر چه را که شنید فوراً در گوشه‌ای از جان جا می‌دهد نه غرس کند فوراً نمی‌کارد مثل بذرهایی که به یک کشاورز ماهر بدهند این کشاورز ماهر این بذرها را در انبار جمع‌آوری می‌کند بعد بررسی می‌کند آزمایش می‌کند آن بذری که با این زمین و زمینه مناسب است او را می‌پاشد و نهال می‌کند این‌چنین نیست که هر چیزی را شنید فوراً به صورت نشاء در دل بکارد یک مجتهد این کاره است فرمود: « قَلْبُ الْحَدَثِ » یعنی جوان « کَالْأَرْضِ الْخَالِیَةِ » مثل زمین آماده است «کلّ ما» نه «کلّما» این نسخه‌ها اگر «کلّما» نوشته درست نیست «کلّ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْ‏ءٍ قَبِلَتْهُ» هر چه در این زمین بکاری او این طور هنرمندانه عمل نمی‌کند که این بذر را در یک گوشه بگذارد تا داوری کند بلکه فوراً در دل او کاشته می‌شود وقتی در دل او کاشته شد این زمین طولی نمی‌کشد که پر از این علفِ هرز یا حنضل می‌شود این یک اصل.


وی ادامه داد: اصل دیگری هم که از بیانات نورانی حضرت رسول(ص) استفاده می شود این است که «مَن أحییٰ أرضاً میتةً فهی له» هر کس زمینِ مُرده را آباد کرد مالک می‌شود هر کس زمینه مُرده را هم آباد کرد مالک می‌شود این زمینهای موات بیکار را اگر کسی آب احداث کرد و در او بذرافشانی کرد آنجا را به صورت باغ یا مزرعه درآورد مِلک او می‌شود زمینه دل یک نوجوان یا جوان را هم اگر کسی با یکی از کتب ضالّه بذرافشانی کرد آن زمینه را مالک می‌شود.


آیت الله جوادی آملی تصریح کرد: مطلب سوم آن است که اگر کسی زمینی را آباد کرد و مالک شد با فشار و غصب می‌شود آن زمین را از او گرفت و این علف های هرز را درو کرد اما زمینه فکری اگر عوض شد غصب‌پذیر نیست با فشار و زور نمی‌شود در درون دل یک جوان اثر گذاشت مگر می‌شود خدای ناکرده یک جوانی که بیراهه رفته است به این آسانی او را به راه آورد این‌چنین نیست که بر اساس «مَن احییٰ ارضاً میتةً فهی له» بشود گفت حالا او آباد بکند ما از دستش می‌گیریم این طور نیست همه این قسمت ها را وجود مبارک حضرت امیر در این نامه پیش‌بینی کرد فرمود ممکن است خدای ناکرده دیگران قبل از من اینجا بذرافشانی کنند دیگر تو از دست ما رفته‌ای و دیگر من به تو دسترسی ندارم سنّ من هم که الآن در دوران فرتوتی است چون وجود مبارک حضرت از 60 گذشته بود که این نامه را نوشتند چون بعد از جریان جنگ صفین و اینها بود فرمود سنّ من بالا آمده و تو هم در دوران باروری هستی که الآن این دل، بار می‌دهد قبل از اینکه دیگران اینجا را شیار کنند بذر باطل بنشانند من اینجا را به صورت بوستان معطّر و پرثمر می‌خواهم دربیاورم. اینها گوشه‌ای از فرمایشات نورانی حضرت امیر(س) است که برای فرزندشان مرقوم فرمودند.


مفسر قرآن کریم افزود: بهترین علم آن است که جامعه از او بهره ببرد و خود انسان هم از او استفاده کند « فَإِنَّ خَیْرَ الْقَوْلِ مَا نَفَعَ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لاَ خَیْرَ فِی عِلْمٍ لاَیَنْفَعُ وَ لاَ یُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ لاَیَحِقُّ تَعَلُّمُهُ » فرمود بعضی از علوم‌اند که نافع نیستند می‌بینند در دستورات دینی ما این است که گاهی در قنوتهای نماز گاهی به عنوان تعقیبات نماز از خدا علمِ نافع طلب می‌کنیم (یک) به خدا از علم غیر نافع پناه می‌بریم (دو) «أعوذ بک مِن علمٍ لا ینفع و نفسٍ لا تَشبه و قلبٍ لا یخشی» و مانند آن، علمی که نافع نیست چند قسم است بعضی از علوم است که در اثر بطلانشان نافع نیستند مثل سِحر و شعبده و جادو و طلسم و این گونه از امور که محرّم‌اند بعضی از امورند که نافع هستند ولی شخص از او بهره نمی‌برد مثل علم تفسیر, علم فقه، علم درایه و اینها، خب اگر کسی اینها را یاد گرفت و عمل نکرد این علمی که «لا ینتفع به» این علم نافع است ولی عالم از این علم طرفی نمی‌بندد به ما گفتند چه در نماز چه در غیر نماز به خدا عرض کنیم خدایا آن علمی که من از او استفاده نمی‌کنم به تو پناه می‌برم حالا یا علمی که اصلاً نافع نیست یا من از او بهره نمی‌برم اینجا در بیانات نورانی حضرت هست که « لاَ خَیْرَ فِی عِلْمٍ لاَیَنْفَعُ وَ لاَ یُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ لاَیَحِقُّ تَعَلُّمُهُ » آن‌گاه این بخش اخیر را که در این نوبت باید شروع کنیم می‌فرمایند: « أَیْ بُنَیَّ إِنِّی لَمَّا رَأَیْتُنِی قَدْ بَلَغْتُ سِنّاً وَ رَأَیْتُنِی أَزْدَادُ وَهْناً بَادَرْتُ بِوَصِیَّتِی إِلَیْکَ ».

 

وی افزود: من سنّم از 60 گذشته بالأخره توانم به حسب ظاهر حالا غیر از مسئله امامت, رو به کاهش است ممکن است دیگر فرصت و حوصله و حال و سلامتم رو به کاهش باشد دیگر فرصت نکنیم برای شما نامه‌نگاری کنیم و اینها « بَادَرْتُ بِوَصِیَّتِی إِلَیْکَ وَ أَوْرَدْتُ خِصَالاً مِنْهَا قَبْلَ أَنْ یَعْجَلَ بِی أَجَلِی دُونَ أَنْ أُفْضِیَ إِلَیْکَ بِمَا فِی نَفْسِی أَوْ أَنْ أُنْقَصَ فِی رَأْیِی کَمَا نُقِصْتُ فِی جِسْمِی » ممکن است حوادث پیش بیاید بیماری ها پیش بیاید جنگ ها و حوادث سیاسی اجتماعی دیگر پیش بیاید که فرصت را از ما بگیرد یا از من یا از شما بگیرد بالأخره « أَوْ یَسْبِقَنِی إِلَیْکَ بَعْضُ غَلَبَاتِ الْهَوَی وَ فِتَنِ الدُّنْیَا » یا نه, خدای ناکرده تو اثر یک مشکلات سیاسی، اجتماعی دستخوش حوادث بشوی دیگر در دسترس من نباشی « فَتَکُونَ کَالصَّعْبِ النَّفُورِ وَ إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْ‏ءٍ قَبِلَتْهُ » قلب نوجوان هم مثل زمینِ آماده است الآن شما می‌بینید بسیاری از علف های هرز از همین زمینهای غیر معمور می‌روید، این نیازی ندارد به یک باغبان ماهر و کشاورز آگاه هر بذری در او بیفتد او می‌رویاند قلب جوان مثل زمین خالی است که هر بذری را می‌پذیرد « فَبَادَرْتُکَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ یَشْتَغِلَ لُبُّکَ » قبل از اینکه قلبت قصیّ بشود من به نصیحت عالمانه می‌پردازم « لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْیِکَ مِنَ الْأَمْرِ مَا قَدْ کَفَاکَ أَهْلُ التَّجَارُبِ بُغْیَتَهُ وَ تَجْرِبَتَهُ ».

 

وی ادامه داد: مبادا تو مثل کسانی باشی که خیر و شرّ و نفع و ضرر و حق و باطل و صدق و کذب را با تجربه بفهمی, آنها که حوادث تلخ را پشت سر می‌گذارند چندین بار می‌افتند و برمی‌خیزند تا بفهمند راه کجاست این خطرات را باید تحمل کنند من آ‌نچه را که نقد است به شما می‌گویم گویا با همه پیشینیان بودم همه تجارب الآ‌ن نقد در دست من است دیگران تجربه کردند تو از تجارب دیگران استفاده کن نه اینکه خودت با تجربه بخواهی چیز بفهمی، تو اگر بخواهی با تجربه چیز بفهمی باید سختی های فراوان تحمّل کنی شاید نتوانی شانه از زیر بار سختی ها راست کنی خیلی ها خمیده‌اند و بلند نشدند این‌چنین نیست که هر کسی در دوران روزگار سختی را می‌آزماید به کامیابی برسد من همه امور را آگاهم با گویا با همه اهل تجربه بودم و عصاره آزمون آنها را رایگان در اختیار تو قرار می‌دهم.

 

وی ادامه داد: «فَتَکُونَ قَدْ کُفِیتَ مَؤُونَةَ الطَّلَبِ وَ عُوفِیتَ مِنْ عِلاَجِ التَّجْرِبَةِ » تو چرا به زحمت بیفتی تجربه بکنی این راه را بروی بعد ببینی بسته است من می‌گویم چه راه را برو چه راه را نرو « فَأَتَاکَ مِنْ ذلِکَ مَا قَدْ کُنَّا نَأْتِیهِ وَ اسْتَبَانَ لَکَ مَا رُبَّمَا أَظْلَمَ عَلَیْنَا مِنْهُ » سختیهایی که ما دیدیم و دیگران دیدند و برای ما روشن شد رایگان در اختیار تو قرار می‌دهم. بعد فرمود: « أَی بُنَیَّ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کانَ قَبْلِی » گرچه من سنّم نیم قرن و اندی است عمر نوح را نکردم ولی گویا با همه پشینیان بودم همه سود و زیانها و خیر و شرّها و صدق و کذبها و حقّ و باطلها را دیدم خب البته از منظر امامت وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) آگاه به همه این امور است فرمود درست است ما با اینها از نظر عمل, سن نبودیم ولی از نظر علم با همه اینها بودم « وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ حَتَّی عُدْتُ کأَحدِهِمْ » من مثل اینکه یکی از آنها بودم در این حوادث گذشته « بَلْ کَأَنِّی بِمَا انْتَهَی إِلَیَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَی آخِرِهِمْ » گویا ما از اول تا آخر با این قافله انسانیّت بودیم « فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذلِکَ مِنْ کَدَرِهِ وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ » فهمیدم چه ضرر دارد چه نفع دارد و مانند آن.
 

آیت الله جوادی آملی ادامه داد: بنابراین هر کسی مجاز نیست به این آیه استشهاد کند بگوید که ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ ٭ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ﴾ همین خدایی که فرمود بشارت بدهید به آن بندگان من که مکتبهای گوناگون را می‌بینند و احسن آنها را می‌پذیرند خودش فرمود: ﴿مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّن دَعَا إِلَی اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحاً وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ﴾ احسن را معیّن کرده دیگر, آن کسی که احسن‌گوست او را هم معیّن کرده ﴿أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ﴾ سه طایفه یعنی سه طایفه از آیات است یک طایفه از آیات ما را به تتبّع و ارزیابی و بررسی مکتبها دعوت می‌کند به ما می‌گوید احسن‌المکاتب را بپذیرید, طایفه دوم هم مشخص می‌کند احسن‌المکاتب چیست ﴿مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّن دَعَا إِلَی اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحاً وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ﴾ طایفه سوم, آخر قرآن که کتاب علمی نیست مثل کتاب فلسفی و فقه و اصول, کتابی است نور, نور آن است که کلی‌گویی نمی‌کند کتابهای علمی فقط کلی‌گویی می‌کنند اما قرآن نور است نور یعنی کلی را می‌گوید, متوسط را هم می‌گوید, شخص را هم می‌گوید, راه را هم می‌گوید, دست هم می‌گیرد.

 

وی ادامه داد: می‌گوید برو, این طایفه ثالثه آن شخص خاص را هم ریز کرده گفته, طایفه ثانیه قدری نزدیک‌تر ﴿مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّن دَعَا إِلَی اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحاً﴾ طایفه ثالثه ریز کرده مشخص کرده به پیغمبر(ص) فرمود: ﴿أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی﴾ پیغمبر است و اهل بیت(علیهم الصلاة و علیهم السلام) است و آن عالمان دین که راهی قرآن و عترت‌اند این می‌شود نور, با کتاب های علمی دیگر فرق می‌کند که کلی‌گویی می‌کنند این آمده همه جزئیات را گفته وجود مبارک حضرت امیر همانها را دارد تفسیر می‌کند. فرمود درست است که خدا فرمود شما مکتبهای گوناگون را ببینید بهترینش را بگیرید اما وقتی مجتهد شدید فرق مجتهد با نوجوان این است که نوجوان هر بذری را که به او بدهند فوراً می‌نشاند آبیاری می‌کند یا سیب و گلابی در می‌آید یا حنظل ولی مجتهد این را مثل یک انباردار ذخیره می‌کند یک گوشه می‌نشاند فعلاً می‌گوید جای بذرافشانی نیست بذرهای دیگر, نهال های دیگر آ‌نها را هم می‌آورد بعد در مکتب اجتهادش ارزیابی می‌کند که کدام با این زمینه سازگارتر است کدام ثمربخش‌تر است کدام نافع‌تر است کدام شیرین‌تر است آن را می‌کارد ﴿فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ﴾ آن است, بنابراین اگر به ما گفتند مکتبهای گوناگون را بگیرید برای کسی است که دوران اجتهاد را دارد می‌گذراند.

 

وی ادامه داد: فرمود مبادا هر چه را در دوران جوانی شنیدی عمل بکنی، ولی این با نصیحت حل نمی‌شود جوان این‌چنین است هر چه را شنید باور می‌کند خب پس باید چیزهای خوب را به او داد، چیزهای خوب را باید به او نشان داد, چیزهای خوب باید به گوش او رساند, چیزهای خوب باید در اختیارش قرار داد و مانند آن, فرمود این کار را من انجام می‌دهم برای اینکه اگر خدای ناکرده به تو آسیبی برسد به من آسیب رسیده چه چیزی بهتر از فرزند صالح که به یاد پدر باشد ما که نمی‌خواهیم از بین برویم که, تنها کسی که می‌تواند ما را زنده نگه دارد فرزند صالح است بعضیها مردند که مردند, بعضیها نه, «ولدٌ صالحٌ یدعوا له» آثار او را زنده می‌کند, مکتب او را زنده می‌کند, آراء او را زنده می‌کند همیشه به یاد اوست خب این ﴿وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ﴾ همین است دیگر, اگر ذات اقدس الهی جوانها را به ازدواج دعوت کرده است در کنارش پیشاپیش فرمود به فکر فرزند صالح باشید ﴿نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتوْا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لْأَنْفُسِکُمْ﴾ این ﴿قَدِّمُوا لْأَنْفُسِکُمْ﴾ یعنی به فکر فرزند صالح باشیم.

 

وی افزود: خب درست است نکاح, مزرعه است حرث است شما هم کشاورزید اما اوّلین کارتان داشتن فرزند صالح باشد. وجود مبارک حضرت امیر به کسی که به فرزندی که الآن دوران دهه چهارم زندگی‌اش را دارد سپری می‌کند سنّ مبارک امام مجتبی از 30 گذشته بود و در آستانه امامت هم است همه اینها را از دوران کودکی یاد گرفته ولی حضرت او را بهانه کرده که به همه نوجوانها و جوانها بگوید اول چه مکتبی را فرا بگیرید وقتی مجتهد شدید آن‌گاه مکاتب گوناگون را هم می‌توانید مطالعه کنید « وَ رَأَیْتُ حَیْثُ عَنَانِی مِنْ أَمْرِکَ مَا یَعْنِی الْوَالِدَ الشَّفِیقَ وَ أَجْمَعْتُ عَلَیْهِ مِنْ أَدَبِکَ أَنْ یَکُونَ ذلِکَ وَ أَنْتَ مُقْبِلُ الْعُمُرِ وَ مُقْتَبِلُ الدَّهْرِ » تو در اوایل عمری بالأخره, روزگار هم به طرف تو دارد می‌آید ما حالا پشت کردیم روزگار هم به ما پشت کرده « ذُونِیَّةٍ سَلِیمَةٍ وَ نَفْسٍ صَافِیَةٍ وَ أَنْ أَبْتَدِئَکَ بِتَعْلِیمِ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ تَأْوِیلِهِ » قبل از هر چیزی قرآن یادت بدهم.


پایان پیام/

کد خبر 86407

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha