خبرگزاری شبستان//اهواز
فکه، منطقهای در شمال غربی استان خوزستان که از غرب به خط مرزی ایران و عراق، از شمال به منطقه چنانه و از جنوب به منطقه چزابه محدود میشود.
رمل های فکه با تمامی رمل های دنیا فرق دارد! سرخِ سرخ و این سرخی را از خون شهیدانی همچون شیدان گردان حنظله دارد که 300 نفر از آنها در یکی از کانال ها محاصره و اکثراً با آتش مستقیم دشمن یا تشنگی مفرط به شهادت رسیدند.
شهیدانی که فریاد الله اکبرشان پاسخی بود به خواسته عراقی ها برای تسلیم شدن! سکوت رملستان فکه پر از ناله های عطش است... فکه بوی کربلا دارد...
فکه محل اجرای چهار عملیات والفجر مقدماتی در بهمن 61؛ والفجر یک در فروردین 62؛ ظفر چهار در تیر 63 و عاشورای سه در مرداد 63 است؛ اگرچه از لحاظ نظامی عملیات های به اجرا در آمده در این منطقه موفق نبودند اما... فکه محل به خون غلتیدن اجسادی است که روحی آسمانی داشتند.
وقتی برای اولین بار سفر به کربلای ایران نصیبم شد فکه را خوب نمی شناختم؛ سر که برمی گردانی عده ای را می بینی که در حال بازی با ماسه ها هستند و حرف می زنند، عده ای تسبیح به دست با خدا نجوا می کنند، عده ای سربه زانو گذاشته و به حال خودشون گریه می کنند و بعضی ها خیره به پرچم «یا حسین» دلشان را به آن سو برده اند.
راوی می گفت: وقتی بچه های تفحص به این منطقه آمده بودند در حین عملیات جستجو به سیم های تلفنی رسیدند که از خاک بیرون زده بود و وقتی رد سیمها را گرفتند به یک دسته از شهدا رسیدند که دست و پایشان با همین سیمها بسته شده بود، معلوم بود که آنها را زنده به گور کردهاند.
"به هنگام تفحص شهدا پرچمی را از زیر خاک بیرون آوردیم که تمامی آن خورده شده بود بجز کلمه «یاحسین»"؛ کلام راوی با بیان این خاطره آتش به دل ما انداخت که"حسین(ع) در عصر گفتگوی تمدن ها!! در عصر فناوری مظلوم است چون خورشید عصر عاشورا که غروب کرد او هم می رود تا سال بعد تا یاد بعد"
در یادداشت های باقی مانده یکی از شهیدان گردان حنظله آمده است: «امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم، آب را جیره بندی کرده ایم، نان را جیره بندی کرده ایم، عطش همه را هلاک کرده، همه را جز شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند، دیگر شهدا تشنه نیستند، فدای لب تشنه ات پسر فاطمه(س)»
"عملیات والفجر مقدماتی را عملیات موانع میگفتند؛ هدف بسیجیها خط دشمن بود، مجموعهای از کانالها، سیم خاردارها و میدان مینها که گاهی عمق آن به چهار کیلومتر میرسید، بچهها یکی را که رد میکردند به دیگری میرسیدند، موانع معروف فکه هنوز زبانزد نیروهای عملیاتی است؛ کانالهایی به عرض 3 تا 9 متر و عمق 2 تا 3 متر و پر از سیمخاردار، مین والمر و بشکههای پر از مواد آتش زا.
دشمن با هوشیاری مین ها را زیر رمل ها و ماسه ها کار گذاشته بود و چون بیشتر عملیاتها در شب انجام میگرفت تا چند نفر روی مین پرپر نمیشد بقیه از وجود میدان مین باخبر نمیشدند."
راوی می گفت: به هنگام تفحص شهدای فکه شهیدی را پیدا کردیم که پس از گذشت چند سال از جنگ هنوز محاسن بر صورت داشت پیگیر شدیم و فهمیدیم این شهید هیچ وقت غسل مستحب جمعه را فراموش نمی کرد.
فکه ماجرای نظامی خوبی ندارد اما ماجرای دلاوری های دلاورمردانش حتی با گذشت سال ها از جنگ گوش نواز است...
پایان پیام/
یادداشتی از زهرا کاظمی منش
نظر شما