به گزارش خبرگزاری شبستان: مطالعه کتاب شریف نهجالبلاغه یکی از توصیههای همیشگی رهبر انقلاب به جوانان و دانشجویان بوده است که در سالهای اخیر پررنگتر هم شده است. البته این توصیه از حدود ۴۵ سال پیش که ایشان بهعنوان امام جماعت مسجد در مشهد، یکی از کانونهای نشر معارف دینی را در این شهر سامان میداد تاکنون یکی از چند توصیهی اصلی ایشان بوده و در کنار جلسات تفسیر قرآن و شرح حدیث و جلسات دروس حوزوی، جلسات نهجالبلاغهی ایشان مورد توجه دوستان و علاقمندان بوده است.
دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای در روزهای اخیر، بخشهایی از جلسات شرح نهجالبلاغهی ایشان را در سه مجلد جداگانه عرضه کرده است. جلد اول که شامل بیانات ایشان در جلسات مساجد شهر مشهد در سالهای ۵۲ و ۵۳ است با عنوان «منشور حکومت علوی» منتشر شده است. جلد دوم از این مجموعه نیز به بیانات ایشان در جلسات تابستانی شاخهی دانشجویی حزب جمهوری اسلامی در سال ۵۹ اختصاص یافته که در این جلسات آیتالله خامنهای از ۱۱ تیر ۵۹ تا ۱۹ شهریور به موضوع «نبوتها در نهجالبلاغه» پرداخته اند.شرح بخشهایی از نهجالبلاغه که در ابتدای دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت در ۳۰ سال گذشته مطرح شده است نیز شاکلهی جلد سوم از این مجموعه را با عنوان «راه روشن مدیران» تشکیل داده است. نشریهی خط حزبالله ضمن معرفی این مجموعهی سه جلدی، ۷ نکتهی مقدماتی که از نگاه رهبر انقلاب برای مطالعهی نهجالبلاغه ضروری و لازم است را از کتاب نبوتها در نهجالبلاغه منتشر میکند.
شباهت دوران جمهوری اسلامی به دوران حکومت علوی
همانطوری كه میدانید امیرالمؤمنین در موضع یك معلم و اسلامشناس و نیز در موضع یك حاكم با مردم خود حرف میزد و سخنرانی میكرد، و این خطبهها مجموعهی آن سخنرانیهاست؛ ناگزیر این سخنان ضمن اینكه خطوط كلی اندیشهی اسلامی را در خود منعكس میكند، ناظر به مسائل روز، مسائل جاری و مشكلات زندگی امیرالمؤمنین نیز هست. ما در زمان خودمان و در دورهای كه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پدید آمده وجوه مشابهت زیادی میان وضعیت جامعهی خود و وضعیت جامعهی امیرالمؤمنین بدست بیاوریم... چون چنین است پس نهجالبلاغه برای ما از دو نظر اهمیت پیدا میكند، اوّلاً از نظر طرح مسائل اصولی اسلام، طرح مسألهی الله، طرح مسألهی انسان و مشخص كردن دیدگاههای اسلام دربارهی انسان، طرح مسألهی نبوت و موضع نبوت در تاریخِ انسان و شأن نبی و رسالت نبی و از این قبیل مسائلی كه در باب نبوت هست... [ثانیاً] نهجالبلاغه اشاره میكند به مسائل اجتماعی در محیطی منافقانه و مشتبه؛ و چون ما در چنان محیطی امروز قرار داریم پس مسائل زندگی و مسائل سیاسی و مشكلات و دردها و احیاناً راهحلها... میتواند از نهجالبلاغه شناخته و الهام گرفته بشود.
تاریخ دارد به طرف علی (علیهالسلام) پیش میرود
ما امروز بعد از هزار سال از تدوین نهجالبلاغه بیشتر قدر نهجالبلاغه را میدانیم تا یك عالم بزرگ در قرن چهارم هجری. یعنی بشریت به طور طبیعی به سمتی پیش رفته كه سخن علی و پیام علی و آهنگ اسلام از حنجرهی علی برایش مغتنمتر هست تا قرنها پیش، و این چیز بسیار مهمی است كه شما ببینید آن زمانی كه رضی این سخنان را جمع میكرد اوّلاً در جهان اسلام كم بودند كسانی كه به علیبنابیطالب و سخن او با آن چشمی نگاه كنند كه امروز شما نگاه میكنید... ثانیاً آنهایی هم كه بودند و به سخن علی میرسیدند و او را جمع میكردند، بیش از آنچه كه به محتوا اهمیت بدهند... به لفظ و قالب هم آنچنان بهایی میدادند كه اگر جایی قالب به آن زیبایی و شیوایی نبوده، آن را حاضر بودند قیچی كنند، بگذارند كنار و آن زیباترهایش را جمع كنند. اگر شما بودید این كار را نمیكردید... سعی میكردید كه از محتوای كلام علی بیشتر استفاده كنید... پس تاریخ دارد به طرف علی پیش میرود و این یك واقعیت است.
سه موضوع اصلی مطالب نهجالبلاغه اینهاست
امهات مسائل نهجالبلاغه چند چیز است: ۱- اعتقادات. البته اعتقادات را علیبنابیطالب به شیوهی متكلمان قرن سوم و چهارم مطرح نكرده، بلكه همراه با یك بینش و ذوق معنوی و عرفانی معنا كرده؛ و لذا اگر انسان در باب توحید كلام علی را بشنود خواهد دید كه از لحاظ كل قوارهی بیان و سخن، كلام علی متفاوت است... پس اوّل اندیشه و فكر اسلامی و افكار اسلامی مثل توحید، مثل انسان، مثل قیامت، مثل نبوت، مثل مسألهی امامت و سایر مسائل اصولی اسلام. ۲- مسائل اجتماعی و سیاسی؛ كه چه آنهایی كه ناظرِ به سیاست كلی است، مثلاً چگونگی ادارهی كشور و روابط حاكم با زیردستان، با مردم؛ مثلاً نامه به مالكاشتر به مصر، برخوردِ با دشمن؛ قاطعیت همراه با اجتناب از كینهتوزیهای بیجا؛ اما دقیقاً مرز دشمنی و دوستی را حراست كردن و دچار سادهلوحی و سادهاندیشی نشدن و مسائل فراوان دیگر اجتماعی، چه مربوط به آن زمان و چه مربوط به كل جامعه، به كل تاریخ. ۳- اخلاق. تربیت نفس، تهذیب و تزكیهی انسان. این سه فصل بزرگ و كلی و سه عنوان اصولی از نهجالبلاغه است.
خود علی (علیهالسلام) نهجالبلاغه مجسّم است
شما امروز میفهمید که ما به نهجالبلاغه چقدر احتیاج داریم. نهجالبلاغه در حقیقت شخصیتِ خطّی و رسمی امیرالمؤمنین است؛ یعنی خود علی نهجالبلاغهی مجسّم است و این یکی دیگر از خصوصیات امیر مؤمنان است که به آنچه میگوید عمل میکند و آنچه را میخواهد، در زندگی خود هم پیاده میکند. امیرالمؤمنین، شخصیتِ خودش و زندگی خودش کلمهکلمه و سطربهسطر تفسیر نهجالبلاغه و تفسیر قرآن است؛ و لذا شما وقتی نهجالبلاغه را بخوانید، هم تاریخِ زندگی علی را دانستهاید، هم اسلام را شناختهاید.
مطالعه موضوعی همراه با شرح و تفصیل نهجالبلاغه بهتر است
چند شیوه كار [برای مطالعهی نهجالبلاغه] مطرح میشود، دم دستترینش شیوهای است كه بنده در سالها پیش هم این شیوه را داشتم و این راه را پیمودم. گزینش بخشهای برجستهای از كتاب شریف نهجالبلاغه و شرح و تفصیل و بیان وافی و كافی از آن. البته شیوههای دیگر هم برای بحث وجود دارد، از جمله اینكه یك خطبه را بگیریم اوّل تا آخر معنا كنیم و از جمله اینكه بحث را موضوعی كامل بكنیم. یعنی آن شیوهای كه من قبلاً اشاره كردم میتواند موضوعی باشد نه موضوعی كامل، نیمه موضوعی میتواند باشد كه البته این كار سوم در صورتی كه وقت و فرصتی وجود میداشت اُولیتر بود و مفیدتر.
کتاب سیری در نهجالبلاغه شهید مطهری کلید خوبی برای شروع است
ما اگر بخواهیم امروز انقلاب اسلامى را ادامه بدهیم - یعنى آنچه به معناى واقعى کلمه «انقلاب اسلامى» است- بایستى اسلام را همهجانبه مراعات کنیم که نمودارش نهجالبلاغه است، و برگردیم به نهجالبلاغه و بازیابى کنیم نهجالبلاغه را... برادران و خواهران عزیز! کتاب سِیرى در نهجالبلاغه، نوشتهى مرحوم شهید مطهّرى، میتواند کلید بسیار خوبى و مشکلگشایى براى ورود در بحثهاى نهجالبلاغه باشد. البتّه کافى نیست؛ کلید مشکلگشایى است براى ورود در نهجالبلاغه، امّا به آن نباید اکتفا کنیم؛ نهجالبلاغه را بایستى بخوانیم.
نهجالبلاغه، آئیننامه انقلاب اسلامی است
نهجالبلاغه یک کتابى است که حکایت میکند از چندبُعدى بودن اسلام و چندبُعدى بودن انسان و بالنّتیجه، چندبُعدى بودن انقلاب اسلامى. خود نهجالبلاغه هم که کتاب تدوین شدهى انقلاب اسلامى است و آئیننامهى این انقلاب میتوان به حسابش آورد، داراى همین خصوصیت است؛ یعنى در آن، میدانهاى وسیعِ زندگىِ انسان و بُعدها و جانبهاى گوناگون وجود انسان که همه در اسلام هست، منعکس است. /د ۱۰۱/ش
منبع: http://book-khamenei.ir/رسا
نظر شما