منطق مواجهه جمهوری اسلامی با آمریکا از نظر رهبر انقلاب

دشمن و دشمن‌شناسی به‌صورت کلی و مسئله‌ آمریکا و ارتباط و مذاکره با دولت آمریکا به‌صورت خاص از پرتکرارترین مطالب در بیانات رهبر انقلاب اسلامی است.

به گزارش خبرگزاری شبستان، دشمن و دشمن‌شناسی به‌صورت کلی و مسئله‌ آمریکا و ارتباط و مذاکره با دولت آمریکا به‌صورت خاص از پرتکرارترین مطالب در بیانات رهبر انقلاب اسلامی است. محتوای بسیار زیادی در این زمینه از سوی ایشان تولید شده و این بحث از ابعاد مختلفی مورد توجه و تبیین قرار گرفته است.
می‌توان در یک «تقسیم‌بندی کلان» مسئله‌ی ایران و آمریکا و مذاکره و ارتباط جمهوری اسلامی با دولت آمریکا را در اندیشه‌ی رهبر انقلاب در ۳ سطح و لایه دسته‌بندی کرد:
۱- لایه‌ی مبنایی و مکتبی
۲- لایه‌ی تجربه‌ی تاریخی
۳- لایه‌ی سیاسی و دیپلماتیک

این موضوع در این سه سطح مورد تحلیل و تبیین حضرت آیت‌الله خامنه‌ای قرار گرفته و البته وجوه فنیِ چرایی رد ایده‌ی مذاکره و ارتباط با آمریکا، بیشتر در لایه‌ی سیاسی و دیپلماتیک توضیح داده شده است.

در ادامه پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب در این موضوع را براساس سه محور مطرح شده در بالا منتشر می‌کند:

۱- منطقِ مبنایی و مکتبی:
 
* کفر به طاغوت لازمه استکبار است و آمریکا طاغوت اعظم است
آیه‌ی شریفه‌ی قرآن می‌فرماید: «فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن باللَّه فقداستمسک بالعروة الوثقی». این، اعتصام به حبل‌اللَّه را برای ما معنا می‌کند. تمسک به حبل‌اللَّه چگونه است؟ با ایمان باللَّه و کفر به طاغوت.
امروز طاغوت اعظم در دنیا، رژیم ایالات متحده امریکاست؛ زیرا صهیونیسم را او به وجود آورده است و آن را تأیید می‌کند. امریکا جانشین طاغوت اعظم قبلی یعنی انگلیس است. امروز تجاوز رژیم ایالات متحده و همفکرانش و همکارانش، دنیای اسلام را در وضعیت دشواری قرار داده است و دنیای اسلام در پیشرفت خود، در موضعگیری خود، در ترقی مادی و معنوی خود، زیر فشار امریکا و همکاران و همفکران اوست.
در بسیاری از بخشهای امت اسلامی ایمان باللَّه هست؛ اما کفر به طاغوت نیست. کفر به طاغوت لازم است. بدون کفر به طاغوت، تمسک به عروه‌ی وثقای الهی امکانپذیر نیست. ما کشورها و دولتها و ملتها را به این که به جنگ با امریکا بشتابند، دعوت نمی‌کنیم؛ ما دعوت می‌کنیم که تسلیم امریکا نشوند. ۱۳۸۵/۰۵/۳۰

* ذات نظام سلطه دشمنی با جمهوری اسلامی است
میگوییم آمریکا دشمن انقلاب است، ذات نظام سلطه اقتضا میکند که با نظامی مثل نظام جمهوری اسلامی دشمن باشد؛ منافعشان ۱۸۰ درجه با یکدیگر اختلاف دارد. نظام سلطه اهل خیانت است، اهل جنگ‌افروزی است، اهل ایجاد و سازماندهی گروه‌های تروریست است، اهل سرکوب کردن گروه‌های آزادی‌خواه است، اهل فشار آوردن بر مظلومین -مثل فلسطین و امثال فلسطین- است؛ این طبیعت نظام سلطه است. شما الان ببینید آمریکا و انگلیس، قریب صد سال است که دارند بر مردم فلسطین فشار می‌آورند -چه قبل از تشکیل رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸، چه بعد از آن تا امروز- دارند فشار می‌آورند روی فلسطینی‌ها. خب این، حرکت نظام سلطه است؛ اسلام که نمیتواند در مقابل این ساکت بماند؛ نظام اسلامی که نمیتواند ببیند و بی‌تفاوت بماند. نظام سلطه مستقیماً به کشور بمباران‌کننده‌ی مردم یمن کمک میکند -آمریکا صریحاً، مستقیماً کمک میکند به بمباران یمن- بمبارانِ کجا؟ بمباران جبهه‌های نبرد؟ نه، بمباران بیمارستان، بمباران بازار، بمباران مدرسه، بمباران میدان عمومی مردم؛ آمریکا کمک میکند. خب، نظام اسلامی نمیتواند بی‌تفاوت بماند. اینها با همدیگر دشمنند؛ در ذات خود با هم مخالفند. ۱۳۹۵/۰۳/۱۴

* ما با استکبارِ آمریکا دشمنیم
ما هم که اسم آمریکا را بارها مى‌آوریم؛ ملّت ما، خود ما؛ [چون‌] مسئله‌ى آمریکا به‌خاطر استکبار است، چون آمریکا یک دولت استکبارى است، چون روش [آمریکا] استکبارى است؛ ما با آمریکا به‌عنوان یک مجموعه‌ى جغرافیایى یا به‌عنوان یک ملّت، به‌عنوان یک مجموعه‌ى انسانى هیچ مسئله‌اى نداریم، آن هم مثل بقیّه‌ى کشورها؛ مسئله‌ى ما با آمریکا، مسئله‌ى استکبار آمریکایى است؛ مستکبرند، متکبّرند، زورگویند، زیاده‌طلبند. ۱۳۹۳/۹/۶ ما با ملّت آمریکا هم -با اینکه دولت آمریکا دولتِ مستکبر و دشمن، بدخواه و کینه‌ورز نسبت به ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی است- هیچ دشمنی نداریم؛ آنها هم مثل بقیّه‌ی ملّتهایند. آنچه نقطه‌ی مقابل نظام اسلامی است، استکبار است. جهت‌گیری خصومتهای نظام اسلامی، با نظام استکبار است؛ ما با استکبار مخالفیم، ما با استکبار مبارزه میکنیم. ۱۳۹۲/۸/۲۹

* استکبار ما را تحمل نمی‌کند
مقابله‌ی امروز نظام اسلامی با استکبار از چه رو است؟ چون استکبار بقادر نیست نظام اسلامی‌ای مثل نظام جمهوری اسلامی ایران را تحمّل کند. چون نظام جمهوری اسلامی اساساً در اعتراض به استکبار پدید آمده است؛ انقلاب در اعتراض به استکبار و عوامل استکبار در ایران به‌وجود آمد و بر این اساس تشکیل شد، رشد پیدا کرد، قوی شد، منطق استکبار را به چالش کشید. ۱۳۹۲/۸/۲۹

* دشمنیِ عمیق آمریکا با جمهوری اسلامی
عمق دشمنی آمریکا با ایران و با جمهوری اسلامی است. دشمنی، دشمنیِ عمیق است، دشمنیِ سطحی نیست. مخالفت بر اساس و بر محور مسئله‌ای مثل مسئله‌ی اتمی نیست، این را همه فهمیده‌اند؛ بحث، فراتر از اینها است. بحث این است که اینها با نظامی که در این منطقه‌ی حسّاس سر بلند کرده، ایستاده، قد برافراشته، رشد کرده، با ظلمهای آمریکا مخالفت میکند، نسبت به آمریکا هیچ‌گونه ملاحظه‌کاری نمیکند، روحیه‌ی مقاومت را در منطقه توسعه میدهد، پرچم اسلام را در دست گرفته مخالفند؛ عمیقاً مخالفند. مسئله‌ی آنها این است که این نظام اسلامی و جمهوری اسلامی نباید باشد؛ نه‌فقط این نظام نباشد، [بلکه] آن مردمی که این نظام را حمایت میکنند یعنی ملّت ایران هم منفور سران حکومتهای آمریکایند. یکی از معاونان رئیس‌جمهور آمریکا -نه این رئیس‌جمهور، یکی از رؤسای جمهور قبلی- صریحاً گفت که ما باید ریشه‌ی ملّت ایران را -نه ریشه‌ی جمهوری اسلامی را- بکَنیم. خب، پس مسئله‌ی آمریکا با جمهوری اسلامی مسئله‌ی این نیست که حالا دعوای اینها مثلاً سرِ قضیّه‌ی هسته‌ای یا سرِ قضیّه‌ی موشک یا مانند اینها باشد؛ نخیر، قضیّه‌ی هسته‌ای و موشک و امثال اینها هم یک داستان دیگری دارد یعنی تکیه‌ی روی آنها برای این است که عناصر مؤلّفه‌ی قدرت جمهوری اسلامی را اینها میخواهند از بین ببرند. اینها مؤلّفات قدرت جمهوری اسلامی و اقتدار ملّت ایران است؛ از این جهت است که روی اینها تکیه میکنند... یادمان باشد که آمریکا دشمن ملّت ایران و دشمن نظام جمهوری اسلامی است؛ [آن هم] دشمنیِ عمیق. بحث هسته‌ای و اتمی و این حرفها نیست؛ بحثِ اصلِ نظام جمهوری اسلامی است. ۱۳۹۷/۰۳/۰۲

* مسئله‌ آمریکا اصل موجودیّت جمهوری اسلامی است و این با مذاکره حل شود
یک تصوّر غلطی در اینجا وجود دارد و آن این است که «ما با آمریکا میتوانیم کنار بیاییم؛ با آمریکا کنار بیاییم و مشکلات را حل کنیم»! خب این تصوّر، تصوّر درستی نیست. ما نمیتوانیم به توهّم تکیه کنیم، باید به واقعیّتها تکیه کنیم. اوّلاً همان‌طور که گفتیم، از لحاظ منطقی، نظامی مثل جمهوری اسلامی ایران هرگز مورد محبّت و ملاطفت نظامی مثل آمریکا قرار نمیگیرد؛ امکان ندارد. ثانیاً رفتارهایشان؛ از پنجاه سال پیش، شصت سال پیش، از بیست‌وهشتم مرداد، بعد از آن در دوران رژیم طاغوت، بعدش از اوّل انقلاب تا امروز، شما نگاه کنید ببینید رفتار آمریکا با ما چگونه بوده. در رژیم طاغوت، آمریکا به‌عنوان یک ثروت نگاه میکرد به رژیم پهلوی، درعین‌حال ضرباتی که در همان دوران از سوی آمریکا به ایران وارد شده ضربات کاری و مؤثّری است که کسانی که با تاریخ آشنایند، با زندگی آن دوران آشنایند، کاملاً این را میفهمند و تصدیق میکنند؛ بعد از انقلاب هم که خب معلوم است؛ از روز اوّل شروع کردند به خباثت و عناد و تا امروز هم ادامه دارد؛ [پس] بحثِ سوء تفاهم نیست. یک‌وقت بین دو دولت سوء تفاهم هست، خب با مذاکره حل میشود؛ یک‌وقت اختلاف سر یک منطقه‌ی ارضی است، مثلاً فرض کنید که این قسمتِ مرز این قدرش مال من است، این قدرش مال تو است، خب این را با مذاکره میتوانند حل کنند، پنجاه پنجاه تمامش کنند؛ اینجا مسئله‌ی پنجاه پنجاه نیست؛ مسئله‌ی اصل موجودیّت جمهوری اسلامی است و با مذاکره حل نمیشود، با رابطه حل نمیشود؛ این تصوّر، تصوّر درستی نیست. آنچه قدرت و استقلال و پیشرفت ناشی از اسلام و منطبق با اسلام در دنیا به‌عنوان یک پدیده به وجود آورده، برای استکبار -مظهر استکبار، آمریکا است- قابل قبول نیست؛ این یک تصوّر غلطی است که ما خیال کنیم حالا میشود بنشینیم با آمریکایی‌ها، بگوییم آقا بیایید یک‌جوری با همدیگر مصالحه کنیم. مصالحه به این است که شما از حرفهای خودتان بگذرید.

من دو سه سال قبل از این در اوایل این قضیّه‌ی مذاکرات هسته‌ای، گفتم آمریکایی‌ها از همین الان به ما بگویند اگر جمهوری اسلامی تا کجا عقب‌نشینی کند، آنها دیگر دشمنی نمیکنند؛ این را بگویند. اگر مسئله‌ی هسته‌ای حل شد، دیگر قضیّه تمام است؟ خب حالا قضیّه‌ی هسته‌ای حل شده، ببینید تمام است قضیّه؟ قضیّه‌ی موشکها پیش آمد؛ قضیّه‌ی موشکها حل بشود، قضیّه‌ی حقوق بشر است؛ قضیّه‌ی حقوق بشر حل بشود، قضیّه‌ی شورای نگهبان است؛ قضیّه‌ی شورای نگهبان حل بشود، قضیّه‌ی اصل رهبری و ولایت فقیه است؛ قضیّه‌ی ولایت فقیه حل بشود، قضیّه‌ی اصل قانون اساسی و حاکمیّت اسلام است؛ اینها است، دعوا سر چیزهای جزئی نیست. بنابراین این تصوّر، تصوّر غلطی است.
۱۳۹۵/۰۳/۲۵

* دشمنی آمریکا با ما بر سر مسئله هسته‌ای نیست
دشمنی آمریکا با ملّت ایران و با جمهوری اسلامی اصلاً حول محور هسته‌ای نیست؛ این خطا است اگر خیال کنیم که دعوای آمریکا با ما سرِ قضیّه‌ی هسته‌ای است؛ نه، قضیّه‌ی هسته‌ای بهانه است؛ قبل از اینکه مسئله‌ی هسته‌ای مطرح باشد، همین دشمنیها، همین مخالفتها از اوّل انقلاب بود؛ اگر یک روزی هم مسئله‌ی هسته‌ای حل شد - فرض کنید جمهوری اسلامی عقب‌نشینی کرد؛ همان‌که آنها میخواهند - خیال نکنید مسئله تمام خواهد شد؛ نه، ده بهانه‌ی دیگر را به‌تدریج پیش میکشند: چرا شما موشک دارید؟ چرا هواپیمای بدون سرنشین دارید؟ چرا با رژیم صهیونیستی بدید؟ چرا رژیم صهیونیستی را به رسمیّت نمیشناسید؟ چرا از مقاومت در منطقه‌ی به قول خودشان خاورمیانه حمایت میکنید؟ و چرا؟ و چرا؟ و چرا؟ مسئله این نیست که اینها سرِ قضیّه‌ی هسته‌ای با جمهوری اسلامی اختلاف پیدا کرده باشند؛ نه، تحریم آمریکا از اوّل انقلاب شروع شد، روزبه‌روز هم بیشتر شده است، تا امروز که خب به نقطه‌ی بالایی رسیده. دشمنیهای دیگر [هم ]کردند: اینها هواپیمای جمهوری اسلامی ر ا سرنگون کردند، ۲۹۰ انسان مسافر را کشتند؛ اینها اوایل انقلاب هنوز مردم از هیجان انقلاب بیرون نیامده، کودتای پایگاه شهید نوژه را به راه انداختند، علیه انقلاب کودتا کردند؛ اینها از ضدّانقلابها در هر نقطه‌ای از کشور که بودند حمایت کردند؛ به ضدّانقلاب سلاح دادند و مانند اینها؛ همان کاری که بعدها در بعضی کشورهای دیگر کردند، در اینجا[هم‌] این کارها را کردند. مسئله مسئله‌ی هسته‌ای نیست؛ باید همه به این توجّه داشته باشند. این نیست که ما خیال کنیم دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران به‌خاطر مسئله‌ی هسته‌ای است؛ نه، مسئله مسئله‌ی دیگری است؛[ مسئله این است که‌] ملّت ایران به خواسته‌های آمریکا نه گفت، ملّت ایران گفت آمریکا علیه ما هیچ غلطی نمیتواند بکند. اینها با موجودیّت جمهوری اسلامی مخالفند، با نفوذ و اقتدار جمهوری اسلامی مخالفند. ۱۳۹۲/۰۸/۱۲

* دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی بر سر ماهیّت و هویّت ما است
اظهارات رئیس‌جمهور آمریکا در دو نامه به اینجانب مبنی بر اینکه قصد براندازیِ جمهوری اسلامی را ندارد، خیلی زود با طرف‌داری‌اش از فتنه‌های داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی، خلاف واقع از آب درآمد و تهدیدهای صریح وی به حمله‌ی نظامی و حتّی هسته‌ای –که میتواند به کیفرخواست مبسوطی علیه وی در دادگاه‌های بین‌المللی منتهی شود– پرده از نیّت واقعی سران آمریکا برداشت. صاحب‌نظران سیاسی عالَم و افکار عمومی بسیاری از ملّتها، بوضوح تشخیص میدهند که عامل این خصومت تمام‌نشدنی، ماهیّت و هویّت جمهوری اسلامی ایران است که برخاسته از انقلاب اسلامی است. ایستادگی بر مواضع بر حقّ اسلامی در مخالفت با نظام سلطه و استکبار، ایستادگی در برابر زیاده‌طلبی و دست‌اندازی به ملّتهای ضعیف، افشای حمایت آمریکا از دیکتاتوری‌های قرون وسطائی و سرکوب ملّتهای مستقل، دفاع بی‌وقفه از ملّت فلسطین و گروه‌های مقاومت میهنی، فریاد منطقی و دنیاپسند بر سر رژیم غاصب صهیونیست، قلمهای عمده‌ای را تشکیل میدهند که دشمنی رژیم ایالات متّحده‌ی آمریکا را بر ضدّ جمهوری اسلامی، برای آنان اجتناب‌ناپذیر کرده است؛ و این دشمنی تا هنگامی که جمهوری اسلامی با قدرت درونی و پایدار خود، آنان را مأیوس کند ادامه خواهد داشت. چگونگی رفتار و گفتار دولت آمریکا در مسئله‌ی هسته‌ای و مذاکرات طولانی و ملال‌آور آن، نشان داد که این نیز یکی از حلقه‌های زنجیره‌ی دشمنی عنادآمیز آنان با جمهوری اسلامی است. ۱۳۹۴/۰۷/۲۹

* انتهای توافق با آمریکا دست برداشتن از اسلام و محتوای جمهوری اسلامی است
اختلافات زیادی با آمریکا داریم، این اختلافات را باید حل کنیم، این اختلافات بایستی تمام بشود؛ حالا در حلّ این اختلافات، فرض بفرمایید که ملّت ایران مجبور باشد از اصول خود صرف‌نظر کند، از خطّ قرمزهای خود هم صرف‌نظر کند، بکند؛ طرف مقابل از اصول خود و ارزشهای خود تنازل نمیکند لکن اگر لازم شد، ما باید تنازل کنیم تا مشکلات را برطرف کنیم؛ تا در نتیجه کشور بتواند از ظرفیتهای خود استفاده کند و مثلاً به یک اقتصاد برجسته‌ای مبدّل بشود. حرفشان این است. بنابراین در قضیه‌ی هسته‌ای توافق شد و اسم این را گذاشتیم «برجام»؛ برجام دیگری در قضایای منطقه، برجام دیگری در قضایای قانون اساسی کشور؛ برجام ۲ و ۳ و ۴ و الی‌غیرذلک بایستی به‌وجود بیاید تا ما بتوانیم راحت زندگی کنیم. این منطقی است که سعی میکنند این منطق را در بین نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند. معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف این است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسی‌ای که به حکم اسلام و به حکم برجستگی‌های نظام جمهوری اسلامی پایبند به آنها است، صرفِ‌نظر کند: از مسئله‌ی فلسطین صرف‌نظر کند، از حمایت از مقاومت در منطقه صرفِ‌نظر کند، از مظلومان منطقه -مثل ملّت فلسطین، مثل مردم غزّه، مثل مردم یمن، مثل مردم بحرین- پشتیبانی و حمایت سیاسی نکند، و نظام جمهوری اسلامی با تعدیل خواسته‌های خود، خود را به آنچه طرف مقابل یعنی آمریکا به دنبال تحقّق آن است، نزدیک بکند. معنای این حرف این است که همچنان‌که امروز بعضی از کشورهای منطقه و دولتهای منطقه، علی‌رغم حکم اسلام و علی‌رغم خواست ملّتهایشان با رژیم صهیونیستی کنار آمده‌اند و مسئله‌ی فلسطین را تحت‌الشّعاع مسائل دیگر قرار داده‌اند، جمهوری اسلامی هم به همین ترتیب عمل کند؛ معنایش این است که همچنان‌که امروز بعضی از دولتهای عربی با کمال وقاحت، دست دوستی به سمت دشمن صهیونیستی دراز میکنند، جمهوری اسلامی هم با دشمن صهیونیستی کنار بیاید و آشتی کند.

البتّه قضیه به اینجاها ختم نمیشود؛ معنای آنچه در آن تحلیل سیاسی دشمن ادّعا میشود، این است که اگر میل آمریکا است، جمهوری اسلامی حتّی از ابزارهای دفاعی خود هم صرفِ‌نظر کند. می‌بینید که بر روی مسئله‌ی موشکها چه جنجالی در دنیا به راه انداخته‌اند که چرا جمهوری اسلامی موشک دارد، چرا موشک دوربُرد دارد، چرا موشکهای جمهوری اسلامی هدف را دقیق میزنند و هدف قرار میدهند، چرا آزمایش کردید، چرا تمرین نظامی میکنید، و چرا و چرا و چرا. حالا آمریکایی‌ها در منطقه‌ی خلیج فارس که چند هزار کیلومتر با کشور آنها فاصله دارد، هر چند وقت یک بار با یکی از کشورهای منطقه رزمایش به راه می‌اندازند -درحالی‌که آنها در اینجا هیچ مسئولیتی ندارند- [امّا] جمهوری اسلامی که در خانه‌ی خود، در محیط خود و در حریم امنیت خود رزمایش میکند، جنجال اینها بلند میشود که چرا رزمایش کردید، چرا اقدام کردید، چرا نیروی دریایی شما یا نیروی هوایی شما این اقدامها را کردند. معنای آن تحلیل دشمن این است که از همه‌ی اینها بایستی صرفِ‌نظر بکنیم. قضیه از این هم بالاتر است؛ تدریجاً موضوع را به این خواهند کشاند که اصلاً چرا نیروی قدس تشکیل شده است، چرا سپاه تشکیل شده، چرا سیاستهای داخلی جمهوری اسلامی طبق قانون اساسی، باید با اسلام تطبیق داده بشود؛ مطلب به اینجاها میرسد. شما وقتی در مقابل دشمن، درحالی‌که میتوانید ایستادگی کنید -که بعداً عرض خواهم کرد- عقب‌نشینی کردید، دشمن جلو می‌آید -دشمن متوقّف نمیشود- و کم‌کم کار را به اینجا میرسانند که اینکه شما میگویید دولت جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی و قوّه‌ی قضائیه باید برطبقِ احکام اسلام و شریعت اسلامی باشد، اینها برخلاف آزادی است و لیبرالیسم اینها را قبول ندارد؛ کم‌کم به اینجاها میرسد. اگر عقب‌نشینی کردیم، عقب‌نشینی به این نقطه‌ها منتهی خواهد شد که [بگویند] شورای نگهبان چه نقشی در جامعه دارد و چرا باید شورای نگهبان به‌خاطر مخالفت با شرع قوانین را بردارد؟ حرف اینجا است. این همان چیزی است که بنده بارها عرض کرده‌ام که این، تغییر سیرت جمهوری اسلامی است. ممکن است صورت جمهوری اسلامی محفوظ بماند امّا از محتوای خود بکلّی تهی بشود؛ دشمن این را میخواهد. بنابر این تحلیل دشمن‌خواسته و بنابر این تحلیلی که آنها دارند در اذهان نخبگان و افکار عمومی ملّت تزریق میکنند، اگر جمهوری اسلامی و ملّت ایران میخواهد از شرّ آمریکا راحت بشود، باید از محتوای جمهوری اسلامی دست بردارد، از اسلام دست بردارد، از مفاهیم اسلامی دست بردارد، از امنیت خود دست بردارد. ۱۳۹۵/۰۱/۰۱

* زخم عمیق آمریکایی‌ها از انقلاب اسلامی ایران
نظام جمهوری اسلامی با دنیای استکبار، با آمریکا، با دولتهای دیگری از بلوک استکبار، معارضات و اختلافاتی دارد. اختلاف بر سر چیست؟ این نکته‌ی مهمی است. دعوا سر چیست که امروز وقتی تحلیلگران تحلیل میکنند، میگویند در مسائل گوناگون دنیا که آمریکا وارد میشود، گوشه‌ی چشمی به جمهوری اسلامی و ملت ایران دارد؛ چرا؟ علت چیست؟ ما هم وقتی به مسائل داخلی خودمان نگاه میکنیم، میبینیم بسیاری از مشکلات ملت و کشور ما به طرق مختلف، از ناحیه‌ی تحمیل آمریکائیهاست؛ چرا؟ علت چیست؟ بایستی این را با نگاه دقیق جستجو و پیدا کرد.

دعوا بر سر چند مسئله‌ی سیاسی نیست. خوب، دو کشور با همدیگر سر مسائلی ممکن است اختلاف داشته باشند که مینشینند با مذاکره این اختلاف را حل میکنند؛ تمام میکنند. مسئله‌ی جمهوری اسلامی و دولت مستکبر آمریکا از این قبیل نیست. مسئله، مسئله‌ی دیگری است؛ مسئله ریشه‌ایتر است. مسئله این است که رژیم ایالات متحده‌ی آمریکا از بعد از جنگ جهانی دوم، داعیه‌ی ابرقدرتی مطلق دنیا را داشت...  در وسط خاورمیانه، ایران قرار داشت؛ پایگاه اصلی استکبار. در اطراف ایران کشورهای مختلفی بودند که هر کدام به نحوی در اختیار آمریکا بودند. شوروی البته در این خلال دست‌اندازیهائی کرده بود، اما آمریکائیها غلبه داشتند و این روال باید ادامه پیدا میکرد... در وسط این بحبوحه‌ی روزافزونىِ اقتدار استکباری و در حساسترین نقطه، انقلاب اسلامی در ایران به وجود آمد که مهمترین شعار این انقلاب مقابله با ظلم و استکبار بود؛ دفاع از حقوق ملتها بود. انقلاب اسلامی این نقطه‌ی اصلی یعنی ایران را از زیر سیطره‌ی آمریکا بیرون کشید. یک روز آمریکائیها توی همین کشور شما، توی همین تهران شما، توی مناطق مختلف کشور، در همه‌ی نقاط حساس، آدم داشتند؛ در نیروهای مسلح، در بخشهای مربوط به مالیه و دارائی، در بخشهای حساس سیاست، در بخشهای امنیت، عناصر و آدمهای آن‌ها همه‌کاره بودند. خودِ شاه مملکت هم که رئیس همه‌ی دستگاه‌های کشور بود و دخالت در همه‌ی امور میکرد، گوشش به دهان سفیر آمریکا و سفیر انگلیس بود. اگر آن‌ها چیزی میخواستند و اصرار داشتند، او ناگزیر، خواه و ناخواه، اطاعت میکرد. گاهی هم نمیخواست، اما مجبور بود اطاعت کند و اطاعت میکرد. از یک چنین نقطه‌ای آمریکائیها بیرون رانده شدند. خوب، این خیلی حادثه‌ی مهمی بود؛ این زخم کوچکی نبود.

بر طبق معمول، دولتهای استکباری که از طریق سفارتخانه‌هایشان در داخل کشورها سمپاشی میکنند، ارتباط برقرار میکنند، امکانات جاسوسی برقرار میکنند - که الان هم میکنند؛ الان هم در دنیا این کار معمول است. از طریق سفارتخانه‌ها فسادهای گوناگونی میکنند - از این طریق مشغول شدند به کار کردن. حرکت جوان‌های دانشجو به عنوان «دانشجویان مسلمانِ پیرو خط امام» این ترفند را هم باطل کرد. آن‌ها رفتند سفارت را گرفتند و اسناد را بیرون کشیدند. الان حدود صد جلد کتاب چاپ شده که در واقع اسناد است. من نمیدانم شما جوان‌ها این کتابهای اسناد لانه‌ی جاسوسی را خوانده‌اید، میخوانید یا نه؛ خواندنی است، خواندنی است. ببینید سفارت آمریکا آن روز در ایران چه کار میکرده، با کیها ارتباط برقرار میکرده و نقش این سفارت در طول سالهای متمادىِ قبل از انقلاب چه بوده است.

دانشجویان ما این حرکت بزرگ را انجام دادند. آمریکائیها هنوز دل‌پرىِ خودشان را نسبت به این حرکت پنهان نمیکنند. متأسفانه در داخل کشور هم یک عده آدمهای پشیمان، آدمهای خسته، آدمهای هوسی - که با هوس، حرکتی را انجام میدهند، بعد دنبال زندگی راحت خودشان که میگردند، هوسهایشان عوض میشود - از بین همان جوان‌های آن روز، آن کار را تخطئه کردند و تخطئه میکنند! اما بدانید، کارِ بسیار بزرگی بود. همان طور که امام فرمودند، از انقلاب اول بزرگتر بود؛ چون فرو ریختن هیمنه‌ی سلطه‌ی آمریکائی و استکبار آمریکائی در ایران و در جهان بود.

یک چنین حادثه‌ی بزرگی اتفاق افتاده. این، زخم کوچکی نیست. قضیه به اینجا هم خاتمه پیدا نکرد. بقای نظام اسلامی و انقلابی، پیشرفت نظام انقلابی، فتوحات گوناگون نظام انقلابی در عرصه‌های مختلف؛ در عرصه‌ی نظامی مثل دفاع مقدس، در عرصه‌های علمی و در عرصه‌های گوناگون اجتماعی و سیاسی روی ملتهای دیگر، روزبه‌روز اثر گذاشت و ملتهای دیگر هم - ملتهای این منطقه و ملتهای مسلمان که دلهایشان پر بود و رهبر نداشتند - وقتی دیدند در ایران چنین حادثه‌ای اتفاق افتاده، کأنّه حکایت دل آن‌ها بود. لذا ملتها به نظام اسلامی، به رهبری اسلامی، رهبری امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) و به نظام جمهوری اسلامی دلباخته شدند که امروز هم همین جور است. امروز هم ملتها در دنیای اسلام - از غرب دنیای اسلام بگیرید، تا شرق دنیای اسلام؛ در همه جا - با چشم اعجاب و تحسین، با حالت غبطه، به ملت ایران و این حرکت نگاه میکنند. این‌ها هم زخم آمریکائیها را عمیق‌تر میکرد و این، انگیزه‌ی آمریکا برای مخالفت با جمهوری اسلامی است. ۱۳۸۷/۰۸/۰۸

* مسئله ما با آمریکایی‌ها مسئله «هست و نیست» است
مشکل ملت ایران با آمریکا مشکل کارهای امروز نیست؛ مشکل پنجاه و چند سال موذیگری و خباثت از سوی آن رژیم نسبت به ملت ایران است؛ از سال ۱۳۳۲ تا امروز. سالها پیش از انقلاب، بخصوص از وقتی نهضت امام (رضوان اللَّه علیه) و نهضت روحانیت شروع شد تا پیروزی انقلاب، آنچه خواستند علیه ملت ایران توطئه کردند، ضربه زدند، خیانت کردند، فشار وارد آوردند و انواع و اقسام شیوه‌های مستکبرانه را با این ملت به کار بردند. بعد از پیروزی انقلاب - الان، سی سال است - هیچ روزی نبوده است که آمریکا نسبت به ملت ایران نیت خیری داشته باشد؛ از کارهای گذشته‌ی خودش عذرخواهی بکند؛ صادقانه دست از استکبار و طمع‌ورزی نسبت به ملت ایران بردارد. مسئله‌ی ما با آمریکا این نیست که حالا بر سر دو تا موضوع جهانی یا بین‌المللی یا منطقه‌ای با هم اختلاف نظر داریم، برویم بنشینیم با مذاکره حل کنیم. مسئله مثل مسئله‌ی مرگ و زندگی است؛ مسئله‌ی هست و نیست است. ۱۳۸۷/۰۸/۰۸

* نفی و اثباتی که جمهوری اسلامی با خود دارد علت دشمنی عمیق آمریکا است
علت دشمنی عمیق و آشتی‌ناپذیر استکبار و در رأس آنها آمریکا و شبکه‌ی صهیونیستی دنیا با جمهوری اسلامی، این حرفهائی که گاهی گوشه و کنار گفته میشود - چه چیزهائی که آنها شعارش را میدهند، چه تصوراتی که بعضی در داخل میکنند - نیست. مسئله این است که جمهوری اسلامی یک «نفی» با خود دارد، یک «اثبات».نفی استثمار، نفی سلطه‌پذیری، نفی تحقیر ملت به وسیله‌ی قدرتهای سیاسی دنیا، نفی وابستگی سیاسی، نفی نفوذ و دخالت قدرتهای مسلط دنیا در کشور، نفی سکولاریسم اخلاقی؛ اباحیگری؛ اینها را جمهوری اسلامی قاطع نفی میکند. یک چیزهائی را هم اثبات میکند: اثبات هویت ملی، هویت ایرانی، اثبات ارزشهای اسلامی، دفاع از مظلومان جهان، تلاش برای دست پیدا کردن بر قله‌های دانش؛ نه فقط دنباله‌روی در مسئله‌ی دانش، و فتح قله‌های دانش؛ اینها جزو چیزهائی است که جمهوری اسلامی بر آنها پافشاری میکند. این نفی و این اثبات؛ اینها دلیل دشمنی آمریکا و دشمنی شبکه‌ی صهیونیستی دنیاست. ۱۳۸۷/۰۹/۲۴

* آمریکا به دنبال سلطه مجدد بر ایران است
هدف آمریکا این است که سیطره‌ای را که در دوران طاغوت بر این کشور داشت، دوباره آن سیطره را به دست بیاورد. این سیطره و سلطه با انقلاب از بین رفته بود، دستش کوتاه شده بود؛ هدف این تحمیلِ جنگ و تحمیلِ تحریم و فشارهای سیاسی و اقتصادی و امثال اینها این بود که این سیطره را برگرداند، خب نتوانسته؛ چهل سال است دارد زور میزند و نتوانسته به جایی برسد. ۱۳۹۷/۰۸/۱۲

* انقلاب به فرعونیت آمریکا بر ایران پایان داد
آمریکا در کشور ما فرعونیّت میکرد، مثل فرعون: یَستَضعِفُ طآئِفَةً مِنهُم یُذَبِّحُ اَبنآءَهُم وَ یَستَحیِ نِسآءَهُم؛ با مردم ما این‌جور رفتار میکردند؛ موسای زمان آمد، تخت‌وبخت این فرعون و دنباله‌روهای او را واژگون کرد و از بین برد؛ انقلاب این است. یک‌سال و دو ماه بعد از همین حادثه‌ی شهریور -یعنی در آبان ۱۳۵۸- جوانان امام بزرگوار ما، جوانان پیرو خطّ امام، رفتند این جاسوس‌خانه‌ی آمریکا را فتح کردند؛ آمریکایی‌ها را دست‌بسته و چشم‌بسته اسیر خودشان کردند؛ موسی‌ این‌دفعه فرعون را این‌جور شکست داد. حالا بعضی میگویند چرا آمریکایی‌ها با ایران بدند؟ خب علّتش همین است؛ ایران یکسره در مشت آمریکا بود، در دست آمریکا بود؛ همه‌ی اجزای اصلی وجود کشور با اراده‌ی آمریکایی‌ها حرکت میکرد؛ امام آمد و به‌وسیله‌ی این مردم، آمریکا را از این مملکت بیرون کرد؛ باید هم دشمن باشند، باید هم دشمنی بکنند؛ و دارند میکنند، همین حالا دارند دشمنی میکنند. ۱۳۹۴/۰۶/۱۸

۲- منطقِ تجربه تاریخی:

* آمریکا دشمنی را شروع کرد
بعضی خیال میکنند دشمنی‌هایی که با ما میشود به‌خاطر این است که ما ستیزه‌گری کرده‌ایم؛ ما دائماً انگشت در چشم اینها کرده‌ایم، [لذا] اینها از این جهت با ما دشمنی میکنند؛ نه، این هم خیال غلطی است، تصوّر غلطی است. ما شروع‌کننده نبوده‌ایم. اوّل انقلاب آمریکایی‌هایی که دستگیر شده بودند، چند روزی نگه داشته شده بودند، امام فرمود با کمال مراقبت بروند به محلّ خودشان، سفارت خودشان؛ تا قبل از اینکه مسئله‌ی تسخیر سفارت پیش بیاید -که آن هم عواملی داشت، مقدّماتی داشت- [آمریکایی‌ها] در کمال امنیّت اینجا زندگی میکردند؛ راحت میرفتند، می‌آمدند؛ و البتّه بدجنسی میکردند. ما شروع نکردیم، آنها شروع کردند؛ آنها از همان اوّل شروع کردند: با بدگویی، با تحریم، با طلبکاری، با پناه دادن به دشمن ملّت ایران؛ شروع‌کننده آنها بودند. ۱۳۹۵/۰۳/۲۵

* دشمنی آمریکا با ما از سال ۳۲ شروع شد...
مبارزه از قبل از سال ۴۳ شروع شد؛ یعنی از سال ۳۲ با کودتای ۲۸ مرداد که به وسیله‌ی آمریکائی‌ها در ایران انجام گرفت و حکومت دکتر مصدق را سرنگون کردند. مأموران آمریکائی رسماً آمدند ایران، با چمدانهای پر از دلار، الواط و اوباش و اراذل و بعضی از سیاستمداران خودفروخته را تطمیع کردند و کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ را در اینجا راه انداختند و حکومت مصدق را سرنگون کردند. جالب این است که بدانید حکومت مصدق که به وسیلهی آمریکائی‌ها سرنگون شد، هیچگونه خصومتی با آمریکائی‌ها نداشت. او در مقابله‌ی با انگلیسی‌ها ایستاده بود و به آمریکائی‌ها اعتماد کرده بود؛ امیدوار بود که  آمریکائی‌ها به او کمک کنند؛ با آنها روابط دوستانه‌ای داشت، به آنها اظهار علاقه میکرد، شاید اظهار کوچکی میکرد. با این دولت، آمریکائی‌ها این کار را کردند. اینجور نبود که دولتی که در تهران سر کار است، یک دولت ضد آمریکائی باشد؛ نه، با آنها دوست بود؛ اما منافع استکباری اقتضاء کرد، آمریکائی‌ها با انگلیسها همدست شدند، پولها را برداشتند آوردند اینجا و کار خود را کردند.

تقریباً ده سال از این قضیه گذشت، حادثه‌ی قیام مردم در پانزده خرداد و انقلاب اسلامی و مبارزات اسلامی و نهضت اسلامی پیش آمد. یعنی اینها ده سال فشار آوردند، کتک زدند، زندان کردند، اعدام کردند، هر کار خواستند در این کشور کردند؛ بالاخره یک انفجاری در ده سال بعد از این قضیه در خرداد ۴۲ اتفاق افتاد. اینجا هم طرف قضیه اگرچه حکومت ظالم طاغوت و حکومت پهلوی بود، اما آمریکائی‌ها پشت سر این حکومت قرار داشتند؛ آنها بودند که آن را تقویت میکردند و به وسیله‌ی او بر همه‌ی امور کشور ما مسلط شده بودند. این مبارزه ادامه پیدا کرد تا سال ۴۳؛ آمریکائی‌ها ناگزیر شدند مستقیماً داخل مسائل بشوند. امام بزرگوار را در سال ۴۳ تبعید کردند. اینجا هم به حسب ظاهر، آنها توانستند حرف خودشان را پیش ببرند و به خیال خودشان ملت ایران را مغلوب کنند؛ اما ملت ایران مغلوب نشد.

بعد از سال ۴۳ که حکومت مطلقه‌ی محمدرضا پهلوی به پشتیبانی آمریکائی‌ها در کشور هزاران فاجعه آفرید و آمریکائی‌ها هم هرچه توانستند، به غارت و چپاول و توسعه‌طلبی و تجاوز در ایران ادامه دادند؛ ده‌ها هزار مستشارشان در ایران بردند، خوردند، پول گرفتند، شکنجه تعلیم دادند، هزاران جنایت در ایران کردند، بالاخره در سال ۵۶ و دنبالهاش سال ۵۷ این حرکت عظیم ملت ایران به رهبری امام بزرگوار شروع شد. این دفعه، این مبارزه دیگر مبارزهای نبود که امید پیروزی برای دشمن وجود داشته باشد. ملت ایستاد، مقاومت کرد، فداکاری کرد؛ مردانش، زنانش، حتّی دانش‌آموزانش در خیابانها کشته شدند؛ اما سرانجام در سال ۱۳۵۷ ملت ایران پیروز شد. یعنی در این مبارزه‌ی طولانی از سال ۳۲ تا سال ۵۷ - در طول مدت بیست و پنج سال مبارزه - بالاخره آن که پیروز میدان شد، ملت ایران بود. ۱۳۹۱/۰۸/۱۰

* مصادیق دشمنیِ تاریخی آمریکا علیه انقلاب اسلامی و ملت ایران
دولت آمریکا از اول با این انقلاب با روی عبوس و چهره‌ی ترش و با لحن مخالفت روبه‌رو شد. البته آنها با محاسبات خودشان حق هم داشتند. ایران قبل از انقلاب در مشت آمریکا بود؛ منابع حیاتی‌اش در اختیار آمریکا، مراکز تصمیم‌گیری سیاسی‌اش در اختیار آمریکا، عزل و نصب مراکز حساس در اختیار آمریکا؛ مرتعی بود برای چرای آمریکائیان و نظامیان آمریکائی و غیر آنها. خوب، این از دستشان گرفته شد. میتوانستند مخالفت خود را اینجور خصمانه ابراز نکنند؛ اما از اول انقلاب دولت آمریکا - چه رؤسای جمهور جمهوری‌خواهشان، چه رؤسای جمهور دمکراتشان - با نظام جمهوری اسلامی بدرفتاری کرد؛ این چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد. اولین کاری که از طرف امریکائی‌ها انجام گرفت، تحریک مخالفین پراکنده‌ی جمهوری اسلامی و کمک به حرکتهای تجزیه‌طلب و تروریستی در کشور بود؛ از اول این کار را شروع کردند. در هر نقطه‌ای از نقاط کشور که حرکتهای تجزیه‌طلب در آنجا زمینه‌ای داشت، انگشت آمریکائی‌ها را ما دیدیم؛ گاهی پول آنها را، و حتی در مواردی عناصر آمریکائی را ما در آنجا دیدیم؛ این برای مردم ما خسارت زیادی داشت. متأسفانه این کار هنوز هم ادامه دارد.

تصرف دارائی‌های ایران
بعد تصرف و حبس دارائی‌ها و اجناس ایران. رژیم گذشته پول بی‌حسابی را در اختیار آمریکائی‌ها گذاشته بود، برای اینکه از آنها هواپیما بگیرد، بالگرد بگیرد، سلاح بگیرد. بعضی از این وسائل، آنجا تهیه هم شده    وقتی انقلاب شد، آن وسائل را ندادند؛ آن پولها را که میلیاردها دلار بود، ندادند؛ و عجیب‌تر اینکه این وسائل را در یک انباری جمع کرده بودند، نگه داشته بودند، انبارداری برای خودشان قائل شدند، خود را طلبگار کردند و از حساب قرارداد الجزائر انبارداری برداشتند! مالی را از یک ملت غصب کنند، پیش خودشان نگه دارند، ندهند، بعد انبارداری‌اش را هم بگیرند! این رفتاری بوده که از آن روز شروع شده، الان هم ادامه دارد. هنوز اموال ملت ایران آنجاست.

چراغ سبز به صدام و کمک به او در جنگ با ایران
به صدام چراغ سبز دادند؛ این یک اقدام دیگر دولت آمریکا بود برای حمله‌ی به ایران. صدام اگر چراغ سبز آمریکا را نمیگرفت، بعید بود به مرزهای ما حمله کند. هشت سال جنگ را بر کشور ما تحمیل کردند؛ قریب سیصد هزار جوانهای ما، مردم ما در این جنگ به شهادت رسیدند. در طول این هشت سال - بخصوص در سالهای آخر - همیشه آمریکائی‌ها پشت سر صدام بودند و به او کمک میکردند - کمک مالی، کمک تسلیحاتی، کمک کارشناسی سیاسی - خبرهای ماهواره‌ای میدادند و امکانات خبررسانی داشتند. تحرک نیروهای ما را در جبهه در ماهواره‌هایشان ثبت میکردند، بعد آن را همان شبانه برای قرارگاه‌های صدام میفرستادند که از آنها علیه جوانهای ما و نیروهای ما استفاده کند. در مقابل جنایات صدام چشمهایشان را بستند.

شلیک به هواپیمای مسافربری ما
بعد در آخر جنگ، هواپیمای مسافربری ما را در آسمان خلیج فارس افسر آمریکائی با موشکی که از ناو جنگی شلیک کرد، ساقط کرد. قریب سیصد نفر مسافر در این هواپیما بودند، که همه‌شان کشته شدند. بعد به جای اینکه آن افسر توبیخ شود، رئیس جمهور وقت آمریکا به آن افسر پاداش و مدال داد. ملت ما اینها را فراموش کند؟ میتواند فراموش کند؟

اهانت به ملت ایران
از تروریستهای جنایتکاری که در داخل کشور ما مرد را، زن را، جماعت را، فرد را کشتند، علمای بزرگ تا بچه‌های خردسال را ترور کردند و کشتند، حمایت کردند؛ به اینها اجازه دادند که در کشورشان فعالیت کنند؛ دائما علیه کشورمان تبلیغات خصمانه کردند. رؤسای جمهور آمریکا در طول این سالها - بخصوص در دوره‌ی هشت ساله‌ی رئیس جمهور زائل‌شده‌ی قبلی - هر وقت علیه ملت ایران، علیه کشور ما، علیه مسئولین ما، علیه نظام جمهوری اسلامی صحبتی کردند و حرف مهمل و چرندی گفتند، اهانتی به ملت ایران کردند. در طول این سالها همیشه همین جور بوده است.

آشفته‌سازی امنیت منطقه ما به خاطر دشمنی با جمهوری اسلامی
امنیت منطقه‌ی ما را، امنیت خلیج فارس را، افغانستان را، عراق را دچار اغتشاش و آشفتگی کردند؛ برای مقابله‌ی با جمهوری اسلامی - و البته در واقع برای پر کردن جیب کمپانی‌های سلاح - سیل سلاحها را به کشورهای منطقه سرازیر کردند؛ از رژیم صهیونیستی بی‌قید و شرط حمایت کردند...
هر وقت شورای امنیت خواست علیه رژیم صهیونیستی قطعنامه‌ای بگذراند، آمریکا سینه‌اش را سپر کرد، آمد جلو و دفاع کرد و نگذاشت.

تهدید و توهین نسبت به ملت و مسئولین ایران
در هر مناسبتی و بی‌مناسبت کشور ما را تهدید کردند. دائم گفتند حمله میکنیم، گفتند طرح نظامی روی میز ماست، چنین میکنیم، چنان میکنیم. هر وقت علیه کشور ما حرف زدند، ملت ما را تهدید کردند. البته این تهدیدها در ملت ما اثر نکرد، اما آنها دشمنی خودشان را از این راه نشان دادند. به ملت ایران، به دولت ایران، به رئیس جمهور ایران بارها اهانت کردند. یکی از آمریکائی‌ها چند سال قبل گفت ریشه‌ی ملت ایران را باید کند! در همین سالهای اخیر یکی از مسئولین آمریکائی گفت ایرانی خوب و معتدل ایرانی‌ای است که مرده باشد! به این ملت بزرگ، به این ملت با شرف، به این ملتی که فقط گناهش این است که از هویت و استقلال خود دفاع میکند، اینجور اهانتها کردند.

تحریم ما به قصد دشمنی
 سی سال کشور ما را تحریم کردند، که البته این تحریم به سود ما تمام شد. ما باید از آمریکائی‌ها از این بخش تشکر کنیم. اگر ما را تحریم نمیکردند، ما امروز به این نقطه‌ای از علم و پیشرفت که رسیده‌ایم، نمیرسیدیم. تحریم همیشه ما را وادار کرده که به خود بیائیم، به خود فکر کنیم، از درون خود بجوشیم. ولی آنها قصدشان این خدمت نبود، آنها میخواستند دشمنی کنند. ۱۳۸۸/۰۱/۰۱

* آمریکا به دنبال بازسازی سنگرهای خود در ایران است
در کشور ما، در طول این حدود پنجاه یا شصت سال -یعنی در دوره‌ی حکومت پهلوی و مقداری قبل از آن- اوّل انگلیس‌ها، بعد هم آمریکایی‌ها زمام امور را در دست داشتند و هر کاری میخواستند میکردند؛ مثلاً حکومت پهلوی را سرِ کار آوردند؛ رضاخان را سرِ کار آوردند و بعد که به جهتی از او دلخور شدند، او را بردند، محمّدرضا را آوردند؛ یعنی در یک کشوری به این بزرگی و با این عظمت، در قبال این ملّت، آمریکایی‌ها یا انگلیسی‌ها براحتی رئیس این کشور را به میل خودشان میبرند، یکی را می‌آورند به جای او، و بین خودشان؛ وضع آنها در ایران این‌جوری بود. خب، چه‌جوری توانسته بودند این تسلّط را پیدا کنند؟ در اینجا سنگرهایی به‌وجود آورده بودند که اوّل رژیم انگلیس، بعد رژیم آمریکا در سالهای بعد یا دهه‌های بعد، از این سنگرها استفاده میکردند برای دوام سلطه‌ی خودشان بر این کشور. انقلاب آمد و به دست جوانهای خودش این سنگرها را تخریب کرد، منهدم کرد و به جای آن، سنگرهایی برای حفاظت از انقلاب و برای حفاظت از جمهوری اسلامی و منافع ملّی به‌وجود آورد. اینها میخواهند بیایند آن سنگرهای تخریب‌شده‌ی قبلی را دوباره ترمیم کنند و این سنگرهایی را که به دست انقلاب و انقلابیون و جوانها به‌وجود آمده است از بین ببرند؛ هدف این است. ۱۳۹۵/۰۱/۰۱

* آمریکا از ابتدای انقلاب به دنبال براندازی جمهوری اسلامی بود
ما یک دشمنی از اوّل انقلاب تا امروز در مقابل خودمان مشاهده کرده‌ایم؛ از ساعات اوّل انقلاب این دشمن ظهور پیدا کرد، حضور پیدا کرد و شروع کرد به مخالفت کردن، و این دشمن، دولت ایالات متّحده‌ی آمریکا بود؛ از همان اوّل -البتّه از وقتی که گیجی‌شان برطرف شد و آن ایّامی که نمیدانستند چه دارد اتّفاق می‌افتد گذشت- شروع کردند به مخالفت کردن، معارضه کردن. آمریکایی‌ها تا امروز که ما داریم اینجا صحبت میکنیم، انواع و اقسام دشمنی‌ها و ترفندها و حیله‌های گوناگون را برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی پیش برده‌اند، یعنی واقعاً هیچ نوع معارضه‌ای را شما سراغ ندارید که اینها نسبت به جمهوری اسلامی انجام نداده باشند؛ سازمان‌دهی کودتای نظامی کردند، قومیّتها را تحریک کردند، صدّام را به جنگ با ایران و حمله‌ی به ایران تحریک کردند؛ بعد در دوران جنگ به انواع و اقسام طُرق از او حمایت کردند، پشتیبانی کردند؛ تحریم کردند؛ در سازمان ملل علیه ما اعمال نفوذ کردند؛ تبلیغات شبانه‌روزی کردند؛ از هنر استفاده کردند؛ از هالیوود استفاده کردند برای ساختن فیلم علیه ما، نه یکی، نه دو تا؛ در برهه‌های مختلف حرکت نظامی کردند؛ هواپیمای ما را ساقط کردند؛ به برخی از مراکز ما در خلیج فارس حمله‌ی نظامی [کردند]؛ همه‌جور کاری را علیه‌ جمهوری اسلامی انجام دادند؛ مخالفتهای امنیّتی، سیاسی، اقتصادی، تبلیغاتی، فرهنگی؛ همه‌جور. هدف همه‌ی این کارها هم براندازی بود؛ حالا [اینکه] امروز این کلمه در تعبیرات مسئولین آمریکایی تکرار میشود، چیز جدیدی نیست؛ از روز اوّل هدفشان همین بود. حتّی همان رئیس‌جمهوری که تکرار میکرد و اصرار میکرد که هدف ما براندازی نیست، او هم هدفش براندازی بود که کاملاً این معنا واضح شد. ۱۳۹۷/۰۳/۰۲

* اوّلین دولتی که با حرکت مردم ایران مخالفت جدی کرد، آمریکا بود
اوّلین حکومتی و دولتی که با این حرکت مردم بجد شروع کرد مخالفت کردن، آمریکا بود. [البتّه] دولتهای دیگری هم بودند، آنها هم ای‌بسا ناراضی بودند از وضعی که در ایران پیش آمد لکن عکس‌العمل آن‌چنانی نشان ندادند، بعضی از دولتها هم شاید خرسند بودند امّا دولت آمریکا به نارضایی قلبی اکتفا نکرد؛ در اوّلین ماه‌های پیروزی انقلاب، مجلس سنای آمریکا یک مصوّبه و قطعنامه‌ی شدیداللحنی علیه جمهوری اسلامی ایران صادر کرد، دشمنی را به‌طور عملی شروع کرد؛ این در حالی بود که هنوز سفارت آمریکا در ایران باز بود! آن کسانی که خیال میکنند رابطه‌ی با آمریکا، دوستی با آمریکا موجب میشود که انسان از آسیب آمریکا محفوظ بماند، به این تجربه‌ی تاریخی مراجعه کنند؛ هنوز سفارت آمریکا در ایران بود، آمریکایی‌ها راحت در داخل کشور رفت‌وآمد میکردند، انقلاب موجب نشده بود که آمریکایی‌ها را از ایران بیرون کنند؛ مثل بقیّه‌ی دولتها سفارت داشتند، مأمورین داشتند، در اینجا داشتند زندگی میکردند؛ در همان هنگام دولت آمریکا دشمنی خودش را با انقلاب نشان داد. علاوه‌ی بر این، محمّدرضا را که یک دشمن قطعی ملّت ایران بود، در آمریکا میهمان خودش کرد، او را بردند در آمریکا نگه داشتند، در واقع پناه دادند به دشمن ملّت ایران. خب، عکس‌العمل و واکنش به این حرکت، حرکتِ دانشجویان بود؛ رفتند سفارت آمریکا را گرفتند، معلوم شد اینجا لانه‌ی جاسوسی است، معلوم شد در طول این چند ماه بعد از پیروزی انقلاب، در این مدّت، اینجا مرکزِ توطئه علیه انقلاب بوده است؛ این را اسنادِ منتشر شده‌ی بعدی از داخل سفارت آمریکا نشان داد و ثابت کرد. ۱۳۹۴/۰۸/۱۲

۳- منطقِ سیاسی و دیپلماتیک:
* بی‌نفع و باضرر
رابطه‌ی سیاسی با آمریکا برای ما مضر است. اولاً خطر آمریکا را کم نمیکند. آمریکا به عراق حمله کرد؛ در حالی که با هم رابطه‌ی سیاسی داشتند، سفیر داشتند؛ این آنجا سفیر داشت، آن هم اینجا سفیر داشت. رابطه که خطر جنون‌آمیز و سیطره‌طلبانه‌ی هیچ قدرتی را از بین نمیبرد. ثانیاً وجود رابطه برای آمریکائی‌ها - نه امروز، همیشه اینطور بوده - وسیله‌ای بوده است برای نفوذ در قشرهای مستعد مزدوری در آن کشور. انگلیسی‌ها هم همین طور بودند. انگلیسی‌ها هم در طول سالیان متمادی سفارتخانه‌شان مرکز ارتباط با سفلگان ملت بود؛ کسانی که حاضر بودند خودشان را به دشمن بفروشند. سفارتخانه‌ها یکی از کارهایشان این است...

اینها این خلأ را در ایران دارند؛ احتیاج به پایگاه دارند، و پایگاه ندارند؛ این را میخواهند. احتیاج به رفت و آمد آزاد و بی‌دغدغه‌ی مأموران جاسوسی و مأموران اطلاعاتی‌شان و ارتباطات نا مشروع آنها با عناصر سفله و مزدور دارند؛ اما این را ندارند. ارتباط، این را برای آنها تأمین میکند. حالا مینشینند آقایان وراجی کردن و حرف زدن و استدلال کردن، که نبود رابطه‌ی با آمریکا برای ما مضر است. نه آقا! نبود رابطه‌ی با آمریکا برای ما مفید است. آن روزی که رابطه‌ی با آمریکا مفید باشد، اول کسی که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم. ۱۳۸۶/۱۰/۱۳

* بدعهدی دولت آمریکا
دولت جمهوری اسلامی نمیتواند با آمریکا تعامل کند؛ چرا؟ برای خاطر اینکه آمریکا پابند به تعهّدات خودش نیست. نگویید اینها کار این دولت است و کار ترامپ است؛ نه، دولت قبل هم که با ما نشست، صحبت کرد و وزیر خارجه‌اش ده روز، پانزده روز در اروپا پابند جلسات بود، آنها هم تقریباً همین‌جور [بودند]؛ حالا به شکل دیگری عمل کردند ولی نقض کردند؛ آنها هم تحریم کردند، آنها هم برخلاف تعهّدات خودشان عمل کردند. دولت آمریکا برخلاف تعهّدات خودش عمل میکند؛ این بارِ اوّل هم نیست؛ قضایای گوناگون قبلی هم همین را تأیید میکند. مجموعه‌ی برخوردهایی که از اوّل با برجام کردند، به تعبیر حضرات دیپلمات‌های ما، نقض روح و جسم برجام بود؛ این را دیپلمات‌های محترم ما که خودشان این زحمت را کشیده بودند و واقعاً تلاش شبانه‌روزی کرده بودند برای مسئله‌ی برجام، بارها و مکرّر در زمانِ این دولت و در زمان دولت قبلِ آمریکا گفتند که برجام نقض شده؛ گاهی روح برجام و گاهی جسم برجام را نقض کردند. خب، دولتی با این خصوصیّات که به این راحتی معاهده‌ی بین‌المللی را نقض میکند، بعد هم مثل آب خوردن زیر امضایش میزند و میگوید من از معاهده خارج شدم -با کارهای نمایشی تلویزیونی؛ امضایش را نشان میدهد که ما خارج شدیم از فلان [معاهده]- خب پیدا است که با این دولت لااقل جمهوری اسلامی نمیتواند تعامل کند. این جوابِ آن کسانی که بارهاوبارها به ما در طول زمان میگفتند چرا با آمریکا مذاکره نمیکنید، چرا با آمریکا تعامل نمیکنید؛ این جوابش. آمریکا البتّه با خیلی از کشورهای دیگر هم همین‌جور است؛ با دولتهای گوناگون دیگر هم همین‌جور است که آن موردِ بحث ما نیست؛ لااقل جمهوری اسلامی نمیتواند با آمریکا تعامل کند، نمیتواند کار کند. ایران پابند بود، وفادار بود به این تعهّد [برجام]، یعنی هیچ بهانه‌ای اینها ندارند؛ آژانس بین‌المللی [انرژی] اتمی بارهاوبارها تصدیق کرده، دیگران هم تصدیق کردند که ایران پایبند بوده، [پس] هیچ بهانه‌ای ندارند؛ درعین‌حال شما می‌بینید راحت این معاهده‌ی بین‌المللی را به هم میزنند، زیر امضای خودشان میزنند، حرفشان را پس میگیرند و میگویند نه، قبول نداریم. خب با یک چنین دولتی نمیشود نشست و مذاکره کرد، نمیشود به او اطمینان کرد، نمیشود با او قرارداد امضا کرد، با او نمیشود کار کرد. ۱۳۹۷/۰۳/۰۲

* اختلاف ۱۸۰ درجه‌ای در سیاستهای منطقه‌ای
همان‌طور که بارها تکرار کردیم، ما با آمریکا در مورد مسائل گوناگون جهانی و منطقه‌ای مذاکره‌ای نداریم؛ در مورد مسائل دوجانبه مذاکره‌ای نداریم؛ گاهی در موارد استثنائی مثل این مورد هسته‌ای، براساس مصلحت، مذاکره کرده‌ایم؛ این مورد هم فقط نبوده است، قبل از این هم مواردی بوده است که من در سخنرانی‌های عمومی قبلی به آنها اشاره کرده‌ام. سیاستهای آمریکا در منطقه با سیاستهای جمهوری اسلامی ۱۸۰ درجه اختلاف دارد. آمریکایی‌ها حزب‌الله را و مقاومت لبنان را -که فداکارترین نیروهای دفاع ملّی در یک کشورند- متّهم به تروریسم میکنند، از این بی‌انصافی بالاتر نمیشود. آن‌وقت در مقابل، دولت تروریست صهیونیستیِ کودک‌کُش را مورد حمایت خودشان قرار میدهند، با یک‌چنین سیاستی چگونه میشود معامله کرد، چگونه میشود مذاکره کرد، چگونه میشود به توافق رسید؟ حالا موارد دیگر هم هست. ۱۳۹۴/۰۴/۲۷

* قرار نگرفتن در پازل و نقشه آمریکایی‌ها
عقلانیّت این است که انسان با یک چنین دشمنی، با خرد، با تدبیر، با حذر، با فریب نخوردن، با نزدیک نشدن به میدان توطئه‌ی او، با وارد نشدن در میدانی که او ترسیم کرده، با اینها باید انسان پاسخ بدهد. بله، آنها در قضیّه‌ی منطقه‌ی غرب آسیا -منطقه‌ی سوریه و لبنان و مانند اینها- خیلی دلشان میخواهد با ایران بنشینند هماهنگی کنند؛ گفته‌اند هم؛ [امّا] ما نمیخواهیم. مشکل آنها اصلاً حضور ایران است، آنها به این قصد مذاکره میکنند که حضور ایران را متوقّف کنند؛ ما سرِ چه چیزی با اینها مذاکره کنیم؟ آنها میگویند ایران اصلاً باید نباشد و در این منطقه حضور نداشته باشد، مشکل آنها این است؛ این مشکل را میخواهند حل کنند؛ ما چرا کمک کنیم به حلّ این مشکل آنها؟ ما بعکس میخواهیم آمریکا حضور نداشته باشد. بنابراین عقلانیّت هم این است. ۱۳۹۵/۰۴/۱۲

* با تنازل ما، آمریکا دست از نقش مخرّب برنمیدارد
یک تجربه‌ای ما در مذاکرات هسته‌ای پیدا کردیم؛ این تجربه را نباید فراموش کنیم. این تجربه این است که اگر ما تنازل هم بکنیم، آمریکا دست از نقش مخرّب خودش برنمیدارد؛ این را ما در مذاکرات هسته‌ای تجربه کردیم. ما نشستیم در جمع ۱+۵، و حتّی جداگانه با آمریکایی‌ها مذاکره کردیم برای قضیّه‌ی هسته‌ای؛ برادران ما، فعّالان پرتلاش ما به یک نقاط مشترکی رسیدند، به یک نتایجی رسیدند؛ طرف -که آمریکا باشد- یک تعهّداتی کرد؛ جمهوری اسلامی تعهّدات خودش را انجام داد، [ولی] آن طرفِ بدقولِ بدعهدِ بدحساب دارد دبّه میکند؛ تا الان دبّه کرده است. خیلی خب، این یک تجربه است، این شد تجربه. حالا خیلی‌ها قبل از این تجربه هم میدانستند امّا بعضی هم که نمیدانستند، حالا بدانند: در هر زمینه‌ی دیگری هم که با آمریکا شما بحث و مجادله کنید، شما کوتاه بیایید، تنازل کنید، باز او نقش مخرّب خودش را حفظ خواهد کرد؛ در همه‌ی زمینه‌ها: بحث حقوق بشر، بحث موشک، بحث تروریسم، بحث لبنان، بحث فلسطین؛ در هر قضیّه‌ای که شما به فرض -که البتّه محال است- از اصول خودتان، از مبانی خودتان کوتاه بیایید، صرف‌نظر بکنید، بدانید او کوتاه نخواهد آمد؛ اوّل با زبان و با لبخند و با تبسّم وارد میدان خواهد شد، بعد در عمل، کاری را که باید انجام بدهد، دبّه میکند و تعهّد خودش را انجام نمیدهد؛ این شد یک تجربه برای ملّت ایران؛ این تجربه را مغتنم بشمرید... در برجام یک چیز ثابت شد و آن اینکه آمریکایی‌ها دارند دشمنی میکنند با ما، دارند دشمنی میکنند؛ نه‌فقط کنگره‌ی آمریکا که حالا نقش شمر را دارد بازی میکند به‌اصطلاح، اینهایی هم که نقش شمر را نمیخواهند بازی کنند -یعنی دولت آمریکا- اینها هم دارند دشمنی میکنند منتها شکل دشمنی‌شان فرق دارد با آنها؛ امّا دارند دشمنی میکنند؛ اینکه خب [معلوم شد]. خب، اینها را ما تجربه قرار بدهیم. عقلانیّت این است که انسان با یک چنین دشمنی، با خرد، با تدبیر، با حذر، با فریب نخوردن، با نزدیک نشدن به میدان توطئه‌ی او، با وارد نشدن در میدانی که او ترسیم کرده، با اینها باید انسان پاسخ بدهد. ۱۳۹۵/۰۴/۱۲

* توافق با آمریکا یعنی قبول همه تحمیل‌ها
کنار آمدن با آمریکا به‌معنای کنار آمدن با هیچ دولت دیگری نیست. چون دولت آمریکا دارای ثروت، دارای دستگاه‌های تبلیغاتی وسیع، دارای سلاحهای خطرناک و دارای امکانات بسیاری است، کنار آمدن با دولت آمریکا ناگزیر، به‌معنای قبول تحمیل‌های آن دولت است. طبیعت توافق با آمریکا همین است؛ همه‌جا همین‌جور است؛ کشورهای دیگر هم که در هر مسئله‌ای با آمریکا توافق میکنند، معنایش این است که از مواضع خودشان به‌نفع طرف مقابل عقب‌نشینی میکنند بدون اینکه طرف مقابل به‌نفع آنها یک عقب‌نشینی قابل‌توجّهی انجام بدهد. در همین توافق اخیر هسته‌ای هم اگرچه این توافق را ما تأیید کردیم و برگزارکنندگان این توافق را مورد قبول اعلام کردیم و قبول داریم آنها را، لکن اینجا هم همین‌جور بود؛ وزیر خارجه‌ی محترم ما در مواردی به بنده گفت که ما [مثلاً] اینجا را یا این خطّ قرمز را دیگر نتوانستیم حفظ کنیم. معنای این همین است؛ یعنی وقتی طرف مقابل یک دولتی مثل آمریکا است که وسایل تبلیغ دارد، امکانات دارد، پول دارد، دیپلماسی فعّال دارد، عوامل گوناگونی در اطراف دنیا دارد، دولتهایی که به آنها فشار می‌آورد در اختیارش هستند، کنار آمدن با او به‌معنای صرف‌نظر کردن از برخی از چیزهایی است که انسان بر آنها پای میفشرد... در همین توافقی هم که ما با آمریکایی‌ها در قضیه‌ی پنج بعلاوه‌ی یک و مسئله‌ی هسته‌ای کردیم، آمریکایی‌ها به آنچه وعده داده بودند عمل نکردند و کاری را که باید میکردند انجام ندادند. بله، به تعبیر وزیر خارجه‌ی محترم ما، روی کاغذ کارهایی را انجام دادند امّا از راه‌های انحرافی متعدّد، جلوی تحقّق مقاصد جمهوری اسلامی را گرفتند. شما نگاه کنید امروز در سرتاسر کشورهای غربی و کسانی که تحت تأثیر آنها هستند، همچنان معاملات بانکی ما دچار مشکل است، بازگرداندن ثروتهای ما در بانک‌های آنها دچار مشکل است، معاملات گوناگون تجاری‌ای که احتیاج به دخالت بانک‌ها دارد دچار مشکل است؛ وقتی دنبال میکنیم، تحقیق میکنیم و میگوییم چرا این‌جور است، معلوم میشود از آمریکایی‌ها میترسند. آمریکایی‌ها گفته‌اند که ما تحریمها را برمیداریم و روی کاغذ هم برداشتند امّا از طرق دیگر جوری عمل میکنند که اثر رفع تحریمها مطلقاً به‌وجود نیاید و تحقّق پیدا نکند. بنابراین، کسانی که امید میبندند به اینکه بنشینیم با آمریکا در فلان مسئله مذاکره کنیم و به یک نقطه‌ی توافقی برسیم -یعنی ما یک تعهّدی بکنیم، طرف مقابل هم یک تعهّدی بکند- از این غفلت میکنند که ما ناگزیر باید به همه‌ی تعهّدهای خود عمل کنیم [امّا] طرف مقابل با طُرق مختلف، با شیوه‌های مختلف، با خدعه، با تقلّب سر باز میزند و به تعهّدهایی که کرده است عمل نمیکند. این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم می‌بینیم؛ یعنی خسارت محض. ۱۳۹۵/۰۱/۰۱

* مذاکره در سایه تهدید و فشار، مذاکره نیست
مذاکره‌ی در سایه‌ی تهدید و فشار، مذاکره نیست. یک طرف مثل ابرقدرتها بخواهد تهدید بکند و فشاری بیاورد و تحریمی بکند و یک دست آهنی‌ای را نشان بدهد و از آن طرف هم بگوید خیلی خوب، بنشینیم پشت میز مذاکره! این مذاکره، مذاکره نیست. اینجور مذاکره‌ای را ما با هیچ کس نمیکنیم. آمریکا همیشه با این چهره برای مذاکره وارد میدان شده است. آمریکا صادقانه مثل یک مذاکره‌کننده‌ی معمولی وارد میدان نمیشود، مثل یک ابرقدرت وارد مذاکره میشود. ما با چهره‌ی ابرقدرتی مذاکره نمیکنیم. ابرقدرتی را بگذارند کنار، تهدید را بگذارند کنار، تحریم را بگذارند کنار، برای مذاکره یک هدف و نهایت مشخصی فرض نکنند که باید مذاکره به آنجا برسد. جمهوری اسلامی زیر بار این فشارها نخواهد رفت؛ او هم به سبک خود به هر فشاری پاسخ خواهد داد. به زورگوئی متوسل نشوند، از نردبان ابرقدرتی که نردبان پوسیده‌ای هم هست، پائین بیایند، اشکالی ندارد؛ اما تا وقتی که آنجور است، امکان ندارد. ۱۳۸۹/۰۵/۲۷

* آمریکا در مذاکره اهل فریب و دروغ و نقض‌عهد است
[درباره مذاکره با آمریکا] جدّاً دغدغه دارم؛ این دغدغه ناشی از آن است که طرف مقابل بشدّت اهل فریب و دروغ و نقض‌عهد و حرکت در خلاف جهت صحیح است؛ طرف مقابل این‌جوری است. یک نمونه‌اش در همین قضیّه اتّفاق افتاد؛ بعد از آنکه که مذاکره‌کنندگان ما مذاکره‌شان تمام شد، بعد از چند ساعت بیانیّه‌ی کاخ سفید منتشر شد در تبیین مذاکرات. این بیانیّه‌ای که آنها منتشر کردند ــ که اسمش را میگذارند «فکت‌شیت» ــ در اغلب موارد خلاف واقع است؛ یعنی روایتی که اینها دارند از مذاکرات و از تفاهمهایی که انجام گرفته است میکنند، یک روایت مخدوش و غلط و خلاف واقع است... من البتّه هیچ‌وقت نسبت به مذاکره‌ی با آمریکا خوش‌بین نبودم. نه از باب یک توهّم بلکه از باب تجربه؛ تجربه کردیم. حالا اگر یک شماها ان‌شاءالله در جریان حوادث و جزئیّات و یادداشت‌ها و نوشته‌های این روزها قرار بگیرید، خواهید دید که این تجربه‌ی ما از کجا حاصل شده؛ تجربه کردیم. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰

* از نظر آمریکایی‌ها مذاکره یعنی تحمیل
تجربه‌های گذشته‌ی ما نشان میدهد که گفتگو در منطق حضرات آمریکائی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راه حل منطقی دست پیدا کنیم ــ منظورشان از گفتگو این نیست ــ منظورشان از گفتگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود. لذا ما همیشه اعلام کردیم و گفتیم که این، گفتگو نیست؛ این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمیرود. من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱

* مذاکره برای آمریکایی‌ها ابزار ژست قدرت گرفتن است
اصل مذاکره با ایران، برای امریکا به عنوان ابرقدرت، بسیار مهم است. ممکن است بعضی تعجّب کنند و بگویند مگر ایران چیست که برای امریکای ابرقدرت، مهم است که با ایران پشت میز مذاکره بنشینند؟! بله، بسیار مهّم است. اتّفاقاً چون ابرقدرت است، برایش خیلی مهّم است. ابرقدرت، یعنی آن قدرتی که از همه قدرتهای سیاسی دنیا بالاتر است و می‌تواند اراده خود را بر آنها تحمیل کند... .

ابرقدرتی با این همه ادّعا، با این همه باد و بروت جهانی و سیاسی، یک جا هست که برایش ارزش و اعتبار و احترامی قائل نمی‌شوند؛ آن یک جا کجاست؟ جمهوری اسلامی ایران. جمهوری اسلامی و ملت ایران، هیبت‌شکن ابرقدرت امریکا در دنیا شدند... برای امریکا مهم است که ایران اسلامی که از روز اوّل به دلایل روشنی در مقابل امریکا ایستاد و تسلیم امریکا نشد و گفت که با امریکا مذاکره نمی‌کنم، حالا بگوید که بسیار خوب، چَشم، ما هم مذاکره می‌کنیم! می‌گویند بفرما، ابرقدرتی کامل شد! این منطقه‌ای هم که زیر بار نمی‌رفت، زیر بار آمد؛ این‌جا هم عتبه را بوسیدند! بنابراین، صِرف مذاکره برایشان خیلی مهّم است. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶

* با مذاکره ایران و آمریکا خیال آمریکایی‌ها از مبارزات اسلامی راحت خواهد شد
حرکت جمهوری اسلامی و ملت ایران موجب شد که احساسات اسلامی در هر گوشه دنیا بیدار شود؛ در آسیا، در آفریقا و حتّی در اروپا، مسلمانان با نام اسلام، احساسات اسلامی خودشان را سرِ دست گیرند و مبارزه‌ای را به نحوی شروع کنند... اگر جمهوری اسلامی با امریکا پشت میز مذاکره بنشیند، امریکاییها خیالشان از این جهت راحت می‌شود؛ به هرجایی در دنیا می‌گویند: شما برای چه تلاش می‌کنید؟ شما که مثل ایران نخواهید شد، به پای ایران که نخواهید رسید! هر چه بشوید، یک ملت و یک نظام و آن شکوه و شجاعت را که پیدا نخواهید کرد؛ آنها هم بالاخره مجبور شدند و این‌جا پای میز مذاکره آمدند؛ شما دیگر چه می‌گویید؟! یعنی با تسلیم ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران به نشستن پای میز مذاکره با امریکا، خیال امریکا از بسیاری از این مبارزات دنیای اسلام آسوده خواهد شد. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶

* با گفتگو کننده‌ی غیر منطقی، نمیشود حرف زد
میگویند میخواهیم مسائلمان را با ایران حل کنیم.... میگویند میخواهیم مذاکره کنیم و مسائلمان را با ایران حل کنیم - این حرفشان است - اما در عمل متشبث به تحریم میشوند، متشبث به تبلیغات دروغ میشوند، حرفهای ناشایسته میزنند، مطالب خلاف واقع را نسبت به نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران دم‌به‌دم منتشر میکنند... دولتمردان آمریکائی غیر منطقی حرف میزنند. با گفتگو کننده‌ی غیر منطقی، نمیشود انسان بنشیند به اتکاء منطق حرف بزند؛ خب، او غیر منطقی است. غیر منطقی یعنی زورگو، یعنی حرفِ بیخود بزن. این واقعیتی است که ما در طول این سی سال در برخورد با قضایای گوناگون جهانی آن را بروشنی دریافته‌ایم. ما این را میفهمیم که طرف مقابل ما کیست و چگونه باید با او رفتار کرد. ۱۳۹۱/۱۱/۲۸

* مذاکره‌ در سایه‌ی تهدید و فشار، مذاکره نیست
آمریکائی‌ها شعار مذاکره را هم از دست نمیدهند! حالا تحریمهای یکجانبه هم هست، قطعنامه هست، تهدید نظامی هم هست، اما مذاکره هم مطرح میشود؛ هِی مکرر در مکرر: ما حاضریم با ایران بنشینیم مذاکره کنیم! خوب، این تدابیر جبهه‌ی مقابل ما، تدابیرِ در واقع دشمن ما، هیچکدام جدید نیست... از قبل هم دولتهای آمریکا به ما پیشنهاد میدادند برای مذاکره؛ ما هم همیشه این پیشنهاد را رد کرده‌ایم. البته دلائلی وجود دارد، اما یک دلیل واضح این است که مذاکره‌ی در سایه‌ی تهدید و فشار، مذاکره نیست. یک طرف مثل ابرقدرتها بخواهد تهدید بکند و فشاری بیاورد و تحریمی بکند و یک دست آهنی‌ای را نشان بدهد و از آن طرف هم بگوید خیلی خوب، بنشینیم پشت میز مذاکره! این مذاکره، مذاکره نیست. اینجور مذاکره‌ای را ما با هیچ کس نمیکنیم. لذا آمریکا همیشه با این چهره برای مذاکره وارد میدان شده است. ۱۳۸۹/۰۵/۲۷

* آمریکا اهل مذاکره نیست
ما اهل مذاکره‌ایم؛ اما نه با آمریکا. علت هم این است که آمریکا صادقانه مثل یک مذاکره‌کننده‌ی معمولی وارد میدان نمیشود، مثل یک ابرقدرت وارد مذاکره میشود. ما با چهره‌ی ابرقدرتی مذاکره نمیکنیم. ابرقدرتی را بگذارند کنار، تهدید را بگذارند کنار، تحریم را بگذارند کنار، برای مذاکره یک هدف و نهایت مشخصی فرض نکنند که باید مذاکره به آنجا برسد. من در چند سال قبل در شیراز، در سخنرانی عمومی اعلام کردم، گفتم ما قسم نخورده‌ایم که تا آخر مذاکره نکنیم؛ مذاکره نمیکنیم، به خاطر این عوارض است؛ به خاطر این است که اینها مذاکره‌کننده نیستند؛ اینها میخواهند زور بگویند؛ مثل آن الواطی که وارد میشد توی دکان، عسل دوست داشت؛ میپرسید شیشه‌ی عسل چند است؟ میگفت مثلاً صد تومان، دست طرف را میگرفت فشار میداد، این کاسب بیچاره میترسید دیگر؛ زیر فشارِ او میگفت: خوب، هر چه شما بگوئید! میگفت سی تومان، میگفت خیلی خوب! این که مذاکره نشد. ۱۳۹۱/۱۲/۲۳

* آمریکایی‌ها شعار تغییر می‌دهند اما در عمل تغییری ایجاد نمی‌کنند
ما در زمینه‌ی مسائل مهمِ خودمان احساساتی نیستیم؛ از روی احساسات تصمیم نمیگیریم؛ ما با محاسبه تصمیم میگیریم. میگویند بیائید مذاکره کنیم، بیائید روابط ایجاد کنیم. شعار تغییر میدهند؛ خوب، این تغییر کجاست؟ چه تغییر کرده؟ این را برای ما روشن کنید؛ چه تغییر کرده است؟ دشمنی شما با ملت ایران تغییر کرده؟ کو علامتش؟ دارائی‌های ملت ایران را آزاد کردید؟ تحریمهای ظالمانه را برداشتید؟ از لجن‌پراکنی و اتهام‌زنی و تبلیغات سوء علیه این ملت بزرگ و مسئولین مردمی آن دست برداشتید؟ دفاع بی‌قید و شرط از رژیم صهیونیستی را کنار گذاشتید؟ چه تغییر کرده؟ شعار تغییر میدهند، اما در عمل تغییری مشاهده نمیشود. ما هیچ تغییری ندیدیم. ۱۳۸۸/۰۱/۰۱

* اگر آمریکا دست از استکبار بردارد مثل بقیه دولتهاست
آن روزی که آمریکا دست از استکبار بردارد، آن روزی که از دخالتهای بیجا در امور ملتها دست بردارد، یک دولتی مثل بقیه‌ی دولتهاست، برای ما هم دولتی مثل بقیه‌ی دولتها خواهد بود؛ اما تا روزی که آمریکائیها هنوز به طمعِ برگشتن به ایران و تجدید روزگارِ گذشته و عوض کردن تاریخ و به عقب بردن زمان باشند و بخواهند بر کشور ما مسلط بشوند، با هیچ وسیله‌ای نخواهند توانست ملت ما را به عقب‌نشینی وادار کنند؛ این را بدانند. ۱۳۸۸/۰۸/۱۲

* سازش با آمریکا مشکلات کشور را حل نمی‌کند
[میگویند] اگر ما با آمریکا سازش کردیم، مشکلات کشور حل میشود. خب، حالا ده تا دلیل میشود شمرد برای اینکه این حرف غلط است، این حرف دروغ است، این حرف فریب است. سازش با آمریکا مشکلات کشور را به‌هیچ‌وجه حل نمیکند؛ نه مشکلات اقتصادی را، نه مشکلات سیاسی را، نه مشکلات امنیّتی را، نه مشکلات اخلاقی را، بلکه بدتر خواهد کرد. ده پانزده دلیل وجود دارد و میشود شمرد و ردیف کرد برای این قضیّه؛ آخری‌اش همین قضیّه‌ی برجام است... اوّلاً طرف دروغگو است، فریبگر است، بدعهد است، خنجرازپشت‌بزن است، در همان حالی که دارد با یک دست دست میدهد، به قول خودشان یک مشت سنگ در دست دیگرش است که بزند به سر طرف مقابل. طرف، این‌جور آدمی است. ثانیاً آمریکا میخواهد مشکلات ملّت ایران را حل کند؟ خود آمریکا دچار بحران است؛ این را چرا نمیگویند؟ این را همه‌ی  دستگاه‌های مهمّ قضاوت‌کننده‌ی در این‌گونه مسائل در دنیا، حتّی خود آمریکایی‌ها دارند میگویند. آمریکا دچار بحران است؛ بحران اقتصادی، بحران بین‌المللی، بحران سیاسی، بحران اخلاقی؛ خودش دچار بحران است. امروز قرضهای دولت آمریکا تقریباً نزدیک به تولید ناخالص کلّ آمریکا است؛ این نشانه‌ی بحران است،  این را اقتصاددان‌ها میگویند. میگویند هروقتی که دیون یک دولت نزدیک شد به تولید ناخالص یک دولت، این دولت در حال بحران است؛ این اقتصاد اقتصاد بحرانی است؛ امروز آمریکا این‌جوری است. آن مقداری که بدهکار است، نزدیک به حدود شصت و چند درصد تولید ناخالص ملّی‌اش است؛ این میخواهد به چه کسی کمک بکند؟ این میخواهد بمَکد، این میخواهد بکَند تا خودش را ترمیم بکند؛ این می‌آید به اقتصاد کشوری کمک کند؟ این از لحاظ اقتصادی. از لحاظ سیاسی [هم] دچار بحرانند. ۱۳۹۵/۰۸/۱۲

* برجام شد تجربه
گاهی دشمنان موانعی [برای پیشرفت] ایجاد میکنند. بله، عاقلانه است که انسان برود با تدبیر، این موانع را برطرف کند، امّا به دشمن اطمینان نمیشود کرد؛ یک نمونه‌اش همین مذاکرات هسته‌ای و برجام است که امروز مسئولین دستگاه دیپلماسی خود ما و همان کسانی که در این مذاکرات از اوّل تا آخر حضور داشتند، همینها دارند میگویند آمریکا نقض عهد کرده است، آمریکا زیر ظاهر آرام و زبان چرب و نرم مسئولانش و وزیر خارجه‌اش و دیگران، از پشت دارد تخریب میکند، مانع ارتباطات اقتصادی کشور با کشورهای دیگر دنیا است؛ این را مسئولین خود برجام دارند میگویند. این حرفی است که بنده البتّه از یک سال پیش و یک‌سال‌ونیم پیش، مرتّب تکرار کردم که به آمریکایی‌ها نمیشود اعتماد کرد -بعضی‌ها سختشان بود قبول کنند- امّا امروز خود مسئولین ما [میگویند]. همین هفته‌ی گذشته، مسئولین محترم مذاکره[کننده‌ی‌] ما با طرفهایشان در اروپا جلسه داشتند؛ همین حرفها را مسئولین ما به آنها گفتند و آنها جواب نداشتند؛ گفتند شما این نقض عهد را کردید، این تخلّف را کردید، این کاری را که باید انجام میدادید انجام ندادید، از پشت سر این‌جور تخریب کردید، آنها هم جوابی نداشتند بدهند؛ شش ماه هم از امضای برجام میگذرد، هیچ تأثیر محسوس و ملموسی هم در وضع معیشت مردم به وجود نیامده است؛ [درحالی‌که] خب، برجام اصلاً برای برداشتن تحریمها بود؛ برای اینکه تحریمهای ظالمانه برداشته بشود. مگر غیر از این است؟ خب برداشته نشده؛ حالا میگویند بتدریج، یواش یواش دارد درست میشود! مگر بحث سرِ یواش یواش بود؟ آن روز مسئولین، هم به ما میگفتند، هم به مردم میگفتند که در این مذاکرات، قرار بر این است که وقتی ایران تعهّدات خود را انجام میدهد، یکباره همه‌ی تحریمها برداشته بشود؛ یعنی این مانعی که آمریکا سر راه ملّت ایران ظالمانه و خباثت‌آمیز به وجود آورده بود، برداشته بشود؛ خب حالا شش ماه از این موعد گذشته است، برداشته نشده؛ شش ماه برای یک مملکت هشتاد میلیونی زمان کمی است؟ در این شش ماه دولت محترم کم میتوانست کار بکند اگر چنانچه این خباثت آمریکایی‌ها نبود؟ این برجام شد برای ما یک نمونه، یک تجربه. بنده سال گذشته در سخنرانی عمومی -یا سال گذشته بود یا یک‌سال‌ونیم پیش بود؛ درست یادم نیست تاریخش-(۳) گفتم برجام و این مذاکرات هسته‌ای، برای ما یک نمونه خواهد بود؛ ببینیم آمریکایی‌ها چه‌کار میکنند؛ اینها که حالا با زبان چرب و نرم می‌آیند، گاهی نامه مینویسند، اظهار ارادت میکنند، اظهار همراهی میکنند، در جلسات مشورتی و مذاکرات که می‌نشینند، با زبان چرب و نرم با مسئولین ایرانی صحبت میکنند، خیلی خب ببینیم در عمل چه‌کار میکنند. حالا معلوم شد در عمل چه‌کار میکنند! در ظاهر وعده میدهند، با زبان چرب و نرم حرف میزنند امّا در عمل توطئه میکنند، تخریب میکنند، مانع از پیشرفت کارها میشوند؛ این شد آمریکا؛ این شد تجربه. حالا آمریکایی‌ها میگویند بیایید درباره‌ی مسائل منطقه با شما صحبت کنیم! خب، این تجربه به ما میگوید این کار برای ما سمّ مهلک است.

این تجربه به ما نشان داد که ما در هیچ مسئله‌ای نمیتوانیم [با او] مثل یک طرف مورد اعتماد بنشینیم صحبت کنیم. انسان گاهی با دشمن هم حرف میزند امّا دشمنی که به حرف خودش پایبند باشد و انسان بتواند اعتماد کند که او به هر دلیلی زیر قول خود و زیر تعهّدات خود نخواهد زد. با این دشمن میشود حرف هم زد، بله؛ امّا وقتی ثابت شد که دشمن، دشمن نابکار است، دشمنی است که در عمل، از نقض عهد هیچ ابائی ندارد و نقض عهد میکند، بعد هم وقتی میگوییم آقا چرا [نقض عهد] کردی، باز لبخند میزند، باز زبان چرب و نرم را باز میکند و یک جوری توجیه میکند، با این [دشمن‌] نمیشود وارد مذاکره شد. اینکه بنده سالها است دائم تکرار میکنم که با آمریکا مذاکره نمیکنیم علّتش این است. ۱۳۹۵/۰۵/۱۱

* اشکال مذاکره این است: شما را از راه صحیح خودت منحرف میکند
[مشکلات‌] ما در این مسئله، در مسائل مربوط به منطقه، در مسائل گوناگونی که داریم، در مشکلاتی که با آمریکا و امثال آمریکا داریم، با مذاکره حل نمیشود؛ ما یک راهی باید خودمان انتخاب بکنیم، آن راهمان را برویم؛ بگذارید دشمن دنبال شما بدود، بگذارید دشمن دنبال شما بدود. مسئولین سیاسی و دیپلماسی ما صریحاً میگویند که آمریکایی‌ها میخواهند همه چیز را بگیرند، [امّا] هیچ‌چیز ندهند! [اگر] یک قدم شما عقب رفتی، یک قدم جلو می‌آیند. اینکه ما مدام میگوییم مذاکره نمیکنیم، [ولی‌] بعضی‌ها میگویند آقا مذاکره که اشکالی ندارد، اشکال مذاکره این است: شما را از راه صحیح خودت منحرف میکند، امتیاز را از شما میگیرد -وقتی مذاکره کردید یعنی یک امتیازی بدهید، یک امتیاز بگیرید دیگر؛ معنای مذاکره این است دیگر؛ مذاکره، نشستن و گعده کردن و حرف زدن و گفت و شنود و خنده و شوخی که نیست، مذاکره یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر- و آنچه را باید بدهی از شما میگیرد، [امّا] آنچه را باید بدهد، به شما نمیدهد؛ زورگویی میکند؛ خب مستکبر یعنی همین، استکبار جهانی یعنی همین، یعنی زورگویی‌کردن، خودش را برتر دانستن، پایبند به حرف خود نبودن، خود را متعهّد ندانستن؛ این معنای استکبار است، وعده‌هایش را تخلّف میکند. خب امام بزرگوار ما فرمود: آمریکا شیطان بزرگ است؛ واقعاً این تعبیر، تعبیر فوق‌العاده‌ای است. خدای متعال از قول شیطان نقل میکند که شیطان در قیامت به کسانی که از او متابعت کرده‌اند میگوید: اِنَّ اللهَ وَعَدَکُم وَعدَ الحَقِّ وَ وَعَدتُکُم فَاَخلَفتُکُم؛(۴) شیطان به پیروان خودش میگوید خدا وعده‌ی روراست درست به شما داده بود، شماها از وعده‌ی خدا پیروی نکردید، پابند نماندید؛ من وعده‌ی دروغی به شما دادم، شما دنبال من راه افتادید! من تخلّف وعده کردم، من وعده دادم به شما و تخلّف کردم؛ شیطان پیروان خودش را این‌جور در قیامت ملامت میکند. بعد هم خدای متعال میفرماید از قول شیطان که به آنها میگوید که «فَلا تَلومونی وَلوموا اَنفُسَکُم»، من را ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید. این عیناً امروز منطبق است با آمریکا. حالا شیطان در قیامت این حرف را میزند، آمریکایی‌ها امروز در دنیا این حرف را میزنند؛ وعده میدهند، عمل نمیکنند، تخلّف میکنند. امتیاز نقد را میگیرند، امتیاز نسیه را نمیدهند؛ وضع آمریکا این است. ۱۳۹۵/۰۵/۱۱

* آمریکا هیچ امتیازی نمی‌دهد
بعضی خیال میکنند که مذاکره‌ی با آمریکا مشکلات کشور را حل میکند؛ این اشتباه بزرگی است، صددرصد اشتباه میکنند. طرف مقابل، نشستن ما پشت میز مذاکره و قبول مذاکره از سوی ایران را به معنای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی میداند؛ میخواهد بگوید که ما بالاخره با فشار اقتصادی، با تحریمهای شدید توانستیم ایران را به زانو دربیاوریم تا بیاید با ما بنشیند پشت میز مذاکره. میخواهد این را به دنیا تفهیم بکند، میخواهد اثبات کند که سیاست «فشار حدّاکثری» یک سیاست درستی است و این سیاست اثر کرد، جمهوری اسلامی را بالاخره آورد پای میز مذاکره نشاند؛ بعد هم هیچ امتیازی نخواهد داد. ۱۳۹۸/۰۸/۱۲
کد خبر 850985

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha