خبرگزاری شبستان: بیست و چهارم ذی الحجه مباهله نام گرفته و در تاریخ اسلام روزی است مبارک و اثرگذار که با نزول آیه شریفه مباهله به اوج می رسد.
در آن روز (24 ذی الحجه)، رسول خدا (ع) با علی مرتضی، فاطمه زهرا و حسن و حسین ( علیهم السلام ) برای مباهله بیرون آمدند. مسیحیان چون شکوه و جلال آن بزرگواران را دیدند، ترسیدند، از مباهله چشم پوشیدند و با رسول خدا مصالحه کرده و پذیرفتند که جزیه بپردازند.
اما این واقعه تاریخی دارای دستاوردهایی است عظیم که نه تنها در طول تاریخ کمرنگ نشده است بلکه امروز که جریان های خودی و غیرخودی می کوشند شیعه و ارزش هایش را زیرسوال ببرند بیش از هر زمان دیگری می تواند نقش آفرین باشد.
علی (ع) در کمال و عصمت از گناه با پیامبر (ص) مشترک است
نزول آیه مبارکه مباهله، واضح ترین دلیل بر فضیلت و عالیترین مدرک برای حقانیت باورهای شیعه در مورد امامت و خلافت علی (ع) بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) است. در این آیه وجود مقدس امیرمؤمنان علی (ع) به منزله جان پیامبر شناخته شده است و این حقیقت غیرقابل انکار ـکه از منظر تمام دانشمندان شیعه و اهل سنت جای تردید و شبهه در آن وجود نداردـ اثبات میکند که دومین شخص عالم امکان، علی (ع) است که شایستگی جانشینی حضرت خاتم الانبیاء (ص) بعد از رحلتش منحصر در شخصیت وی است.(1)
شیخ مفید (ره) میگوید: «خدای متعال در آیه مباهله حکم نموده است که علی (ع) جان رسول خدا (ص( است و از این حکم معلوم میشود که امیرمؤمنان علی (ع) به بالاترین درجه فضیلت و برتری نائل شده است و با پیامبر (ع) در کمال و عصمت از گناهان مشترک است.»
این سخن شیخ مفید برگرفته از حدیث معروف مساوات است. اهل سنت این حدیث را از پیامبر اکرم (ص) نقل میکنند که فرمودند: «مَنْ اَرادَ اَنْ یَنْظُرَ اِلی آدَمَ فی عِلْمِهِ وَاِلی نوحٍ فی تَقْواهُ وَفَهْمِهِ وَ اِلی اِبْراهیمَ فی حِلْمِهِ وَ اِلی یَحْیَی بْنِ زَکَریّا فی زُهْدِهِ وَاِلی مُوسی فی هَیْبَتِهِ وَاِلی عیسی فی عِبادَتِهِ فَلْیَنْظُرَ اِلی عَلیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ؛(2) هر کس میخواهد علم حضرت آدم و تقوا و فهم حضرت نوح و حلم حضرت ابراهیم و زهد حضرت یحیی و هیبت حضرت موسی و عبادت حضرت عیسی را ببیند، به علی بن ابی طالب بنگرد. بر اساس این روایت، وجود امیرمؤمنان علی (ع) با تمام پیامبران الهی مساوی است.
علامه بزرگوار استاد محمدتقی جعفری در این زمینه مینویسد: «روایاتی متنوع در منابع اولیه اسلام، مخصوصا حدیث مقدس «مساوات امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) با رسولان الهی در امتیازاتی که خداوند سبحان به آنان عطا فرموده است»، به اضافه آیه مباهله که علی بن ابی طالب (ع) در آن نفس رسول اعظم صلیاللهعلیهوآله منظور شده است، با کمال وضوح اثبات میکنند که علی (ع) آن بزرگ بزرگان و آن یگانه نسخه انسان کامل - که پس از وجود نازنین محمد مصطفی (ص) نظیر او به عرصه هستی گام نگذاشته است - تجلی گاه نمونه همه امتیازات والای پیشوایان معصوم علیهمالسلام میباشد.»(3)
در یکی از گفتگوهای امام رضا (ع) با مأمون، آمده است که مأمون از ایشان پرسید: شما چه دلیلی بر خلافت جدتان علی بن ابیطالب (ع) بعد از رسول خدا (ص) دارید؟! امام رضا (ع) فرمودند: «آیَةُ اَنْفُسَنا؛ آیه مباهله.»
علامه سیدعلی اصغر بروجردی، در کتاب طرائف المقال در توضیح سخن امام رضا (ع) مینویسد: بدون تردید در صحنه مباهله به غیر از اصحاب کساء هیچ کس دیگر از مسلمانان حضور نداشت و اگر به غیر از علی (ع) مرد با فضیلت دیگری - که به اندازه او در نزد رسول گرامی اسلام موقعیت و منزلت والائی کسب کرده بود - وجود داشت، هیچ گاه پیامبر (ص) علی (ع) را به جای او گزینش نمیکرد و یا حداقل به همراه علی (ع) او را نیز میآورد. اما آیه مباهله و شأن نزول آن گواهی میدهد که علی (ع) شایستهترین و بافضیلتترین فرد در میان یاران پیامبر (ص) بود.
سخن رسول گرامی اسلام در روز مباهله شاهد دیگری بر این مدعا است. آن حضرت هنگام مباهله با نصارای نجران با اشاره به علی (ع) فرمود: «اَللّهُمَّ هذا نَفْسی وَهُوَ عِنْدی عِدْلُ نَفْسی؛(4) پروردگارا این [علی] جان من است و او در نزد من معادل نفس من است.»
برای همین بود که امیرمؤمنان علی (ع) در اوج مظلومیت خویش در ماجرای شورای خلافت، خطاب به اهل شورا با آیه مباهله احتجاج نمود. ابن حجر هیثمی از محدثان اهل سنت کلام علی (ع)، خطاب به اهل شورا را چنین نقل میکند: « اُنْشِدُکُمُ اللّهَ هَلْ فیکُمْ اَحَدٌ جَعَلَهُ اللّهُ نَفْسَ النَّبِیِّ، وَاَبْناءَهُ اَبْناءَهُ، وَنِساءَهُ نِسائَهُ، غَیْری؛(5) شما را به خدا قسم میدهم، آیا به غیر از من در میان شما کسی هست که خداوند او را جان پیامبر و فرزندانش را فرزندان پیامبر و زنانش را زنان پیامبر قرار داده باشد؟!» همه یکصدا گفتند: نه؛ به غیر از تو چنین فردی را سراغ نداریم.
ابن حماد شاعر پرشور و متعهد قرن چهارم هجری در ضمن اشعاری علی (ع) را با آیه مباهله ستوده، میگوید:
سَمَّاهُ رَبُّ الْعَرْشِ نَفْسَ مُحَمَّدٍ یَوْمَ الْبِهالِ وَذاکَ ما لا یَدْفَعُ(6)
« پروردگار عرش، در روز مباهله، علی علیهالسلام را جان محمد نامید و این واقعیتی انکارناپذیر است.»
جلوهای از عزت اسلام
ماجرای مباهله موجب شد تا عظمت و حقانیت اسلام بر تمامی مردم اثبات شده و صداقت گفتار رسول اکرم (ص) و ادعاهای وحیانی آن حضرت بیش از گذشته آشکار گردد. این واقعه یکی دیگر از دلائل نبوت و کرامت های آن حضرت به شمار میآید. بی تردید مباهله، در تقویت ایمان مسلمانان و تضعیف روحیه منافقان و مخالفان تأثیری بسزا داشته است.
محکمترین دلیل بر عظمت و فضیلت اهل بیت (ع)
این آیه محکمترین دلیل بر عظمت و فضیلت اهل بیت (ع) میباشد. از دانشمندان اهل سنت، ابوالقاسم جار اللّه زمخشری صاحب تفسیر معروف کشاف مینویسد:
«وَفیهِ دَلیلٌ لاشَیءَ اَقْوی مِنْهُ عَلی فَضْلِ اَصْحابِ الْکِساءِ عَلَیْهِمُ السَّلام ُ وَفیهِ بُرْهانٌ واضِحٌ علی صِحَّةِ نُبُوَّةِ النَّبِیِ صلیاللهعلیهوآله لاَِنَّهُ لَمْ یَرْوِ اَحَدٌ مِنْ مُوافِقٍ وَلا مُخالِفٍ اِنَّهُمْ اَجابُوا اِلی ذلِکَ؛(7) در این آیه قویترین دلیل بر برتری اصحاب کساء علیهمالسلام وجود دارد و در آن دلیل روشنی بر صحت پیامبری پیامبر (ص) است؛ چون هیچیک از مخالف و موافق روایت نکرده است که مسیحیان نجران مباهله با پیامبر (ص) را پذیرفته باشند.»
مسلم نیشابوری، عالم دیگر اهل سنت نیز در صحیح خود، در مورد شأن نزول این آیه که فضیلت و منقبتی دیگر را برای اهل بیت علیهمالسلام رقم زده است میگوید: هنگامی که آیه مباهله نازل شد، رسول خدا (ص) علی و فاطمه و حسنین علیهمالسلام را دعوت کرد و فرمود: «اَللَّهُمَّ هؤُلاءِ اَهْلی؛ پروردگارا! اینان اهل [بیت] من هستند.»(8)
شیخ مفید این گفته را چنین تکمیل نموده: «مباهله فضیلتی استثنائی برای اهل بیت علیهمالسلام میباشد که هیچکس از امت اسلام در این فضیلت با آنان شریک نیست و همانند آنان نمیتواند باشد.(9)
آشکار شدن ذلت دشمنان اسلام
ماجرای مباهله نشان داد که هر کس به هر عنوان با دین اسلام مخالفت نماید، دچار شکست و ذلت ابدی خواهد شد. و سرنوشت انسان های لجوج و خودخواه که به هر بهانهای از پذیرش حق و منطق صحیح سرباز میزنند، همانند نصارای نجران با خذلان و خواری توأم خواهد شد، که وعده الهی حق است و پیروزی حق بر باطل از سنت های تغییرناپذیر اوست. آنان آن چنان از عظمت روحی و معنوی پیامبر صلیاللهعلیهوآله مرعوب شده بودند که بدون لحظهای درنگ از مباهله دست کشیده و در کوتاهترین مدت به خواستههای پیامبر (ص) تن دادند و این مصداق همان آیه شریفه است که میفرماید: «سَاُلْقی فی قُلوبِ الَّذینَ کَفَروُا الرُّعْبَ»(10)؛ «به زودی در دلهای کافران ترس و وحشت میافکنم.» به همین جهت آنان هنگامی که چهرههای مصمم و با اراده پیامبر (ص) و همراهان را مشاهده کردند که چگونه به سوی محل مباهله قدمهای راسخ برمی دارند، اسقف نجران اظهار داشت: «یا مَعْشَرَ النَّصاری اِنّی لاََری وُجُوها لَوْسَأَلُوا اللّهَ اَنْ یُزیلَ جَبَلاً مِنْ مَکانِهِ لاََزالَهُ بِها فَلا تُباهِلُوا فَتُهْلِکوا؛(11) ای گروه نصارا! من چهره هایی را [که ایمان در سیمایشان موج میزند [مشاهده میکنم که اگر آنان از خداوند بخواهند که کوهی را از مکانش بردارد سریعا اجابت خواهد کرد. هرگز مباهله نکنید که نابود خواهید شد.»
از ماندگارترین روزهای تاریخ اسلام
شکوه و عظمت حادثه مباهله آن روز تاریخی را به عنوان یکی از ماندگارترین روزهای تاریخ اسلام قرار داد و آن روز به عنوان روز جشن و شادی وشکرگزاری به درگاه حق و به عنوان یادآور عظمت اصحاب کساء در حافظه تاریخ ثبت شد. به همین جهت در روز 24ذی الحجه، همانند عید غدیر آداب ویژهای منظور شده است که برخی از اعمال آن روز عبارتست از:
روزه گرفتن، غسل روز مباهله، به جای آوردن نماز مباهله، خواندن دعای آن روز، تصدق بر فقرا، به عنوان شکرگزاری، قرائت زیارت جامعه که جلوه هایی از عظمت اهل بیت علیهمالسلام را بیان میکند.
تثبیت جایگاه اهل بیت علیهمالسلام
واقعه مباهله موقعیت اهل بیت علیهمالسلام را در جامعه بویژه در میان اندیشمندان مسلمان آن چنان استحکام بخشید که حتی تندروترین مخالفین آن بزرگواران نتوانستهاند از ذکر آن خودداری کنند و خداوند متعال به این وسیله حق را در زبان و قلم آنان جاری نموده است.
فخرالدین رازی صاحب تفسیر مفاتیح الغیب که در شبهه افکنی و تشکیک مواضع و باورهای کلامی شیعه گوی سبقت را از دیگران ربوده و هیچ موردی را در مسئله امامت بدون نقض رد نشده، هنگامی که به آیه مباهله میرسد حقیقت را چنین اظهار میدارد: رسول خدا (ص) زمانی که به محل مباهله میآمد عبائی بافته شده از موی سیاه در بر کرده و حسین را بغل کرده و دست حسن را گرفته و فاطمه و علی علیهماالسلام نیز از پشت سر آن حضرت میآمدند. در همان حال پیامبر به آنها سفارش کرد:« هنگامی که دست به نفرین بلند کردم شما آمین بگویید.» سپس پیامبر در همان نقطه مباهله، حسن و حسین و علی و فاطمه علیهمالسلام را در زیر عبای خود گردآورده و آیه تطهیر را قرائت کرد و به این ترتیب اهل بیت خود را نیز معرفی نموده و عظمت و منزلت آنان را شناساند.
فخر رازی بعد از نقل این روایت میگوید: به اتفاق اهل حدیث و تفسیر این روایت صحیح است و هیچگونه تردیدی در صدور آن وجود ندارد.
او در ادامه میافزاید: همچنین این آیه دلالت میکند که حسن و حسین پسران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هستند.(12)
تداوم سنت های پیامبران پیشین
مباهله همانند بسیاری از احکام و دستورات شریعت اسلام ادامه ادیان توحیدی پیشین است. به همین جهت این سنت آسمانی و حرکت معنوی برای پیروان ادیان گذشته کاملاً آشنا بود. همانطوری که ابوحارثه -اسقف بزرگ هیئت اعزامی- هنگام مشاهده پیامبر و همراهان در محل مباهله به دوستانش گفت: به خدا سوگند! او همانند پیامبران الهی به مباهله نشسته است.(13)
مقابله با مخالفان بدون عجز و درماندگی
مباهله اهل بیت علیهمالسلام، به مسلمانان آموخت که هرگاه مخالفین با منطق و دلیل قانع کننده به سوی صراط مستقیم هدایت نشدند و آنان به لجاجت پرداخته واز پذیرش حق امتناع ورزیدند با مباهله به مقابله برخیزند و در برابر دشمنان عنود، خود را عاجز و درمانده نشان ندهند. به همین سبب این شیوه در میان مسلمانان رایج بود.
هنگامی که در بامداد روز عاشورا یکی از دشمنان امام حسین (ع) به نام یزید بن مقعل به صحنه نبرد آمد، بریر از سوی امام مأمور مقابله با وی شد. او خطاب به بریر گفت: ای بریر بن خضیر، کار خدا را چگونه میبینی؟ بریر گفت: به خدا سوگند برای من خوب است اما برای تو بد!
چرا دروغ گفتی، تو که در گذشته دروغگو نبودی، آیا به یاد داری که از عثمان بد میگفتی و معاویه را، گمراه و گمراه کننده میدانستی؟! و علی بن ابی طالب را امام برحق میشمردی؟!
- آری شهادت میدهم که عقیده من همان است و گواهی میدهم که تو از گمراهان هستی، آیا حاضری در این زمینه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگو قرار دهیم و قبل از مبارزه از خدا بخواهیم که آنکه حق است فرد گمراه و دروغگو را بکشد؟! هنگامی که یزید بن مقعل مباهله را پذیرفت آنان در پیشگاه دو لشگر به مباهله پرداخته و دست به نفرین برداشتند. سپس مبارزه را آغاز کردند، بعد از اندکی زد و خورد بریر بن خضیر که با ارادهای آهنین و ایمانی راسخ به دفاع از حضرت سیدالشهدا (ع) قیام کرده بود با ضربت شمشیر خویش به یزید بن مقعل پیروز شده و او را به خاک مذلت نشاند.
مباهله نه تنها در صحنههای مبارزات اعتقادی و اصول دین کاربرد دارد بلکه در فروعات فقهی نیز بابی به همین نام وضع شده است که مربوط به اختلافات و مشکلات خانوادگی است.
این نوع مباهله که مورد بحث فقهای اسلامی میباشد در متون فقهی به نام باب «لعان» معروف است. اساسا مباهله نوعی نفرین طرفینی است و این گذشته از اینکه در سطح عمومی با غیر مسلمانان انجام میشود. در مسائل خصوصی و خانوادگی نیز اگر کار به منازعه و مشاجره بکشد یکی از راهکارهای آن مباهله میباشد. هنگامی که مردی همسر خویش را به عمل نامشروع متهم کند و یا بخواهد فرزندی را از خودش نفی کند از مباهله و ملاعنه استفاده میشود. مبنای این نوع مباهله در آیات 6 تا 10 سوره نور است و شرایط و کیفیت آن نیز در منابع فقهی آمده است.
پی نوشت ها:
1- شیخ مفید، ارشاد، ج1، ص170 .
2-ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج42، ص313; الریاض النضره، ج2، ص218; قوشچی، شرح تجرید، ص338 . و از منابع شیعه، فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص128 .
3-طرحهای آموزشی نهج البلاغه، ص11 .
4- تفسیر امام عسکری، ص660; الامام علی علیه السلام ص285 .
5- الصوائق المحرقه، ص93 .
6- مناقب آلابی طالب، ج2، ص145 .
7-تفسیر کشاف، ج1، ص433 .
8-صحیح مسلم، باب فضائل الصحابه .
9- ارشاد، ج1، ص158 .
10-انفال/12 .
11- تفسیر فخر رازی، ذیل آیه مباهله (آل عمران/61) .
12-تفسیر فخر رازی، ذیل آیه (آل عمران/61) .
13-تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه مباهله .
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دنیای اسلام
پایان پیام/
نظر شما