به گزارش خبرگزاری شبستان از بیرجند، واقعه مباهله در زمانی به وقوع پیوست که نبیاکرم در مدینه به تبلیغ دین اسلام و عرضه آیات الهی میپرداختند تا اصول و مبانی دینی را با تلاشهای مستمرشان بنا نهند که کاملتر از ادیان پیشین میخواست سعادت دنیوی و اخروی انسانها را تضمین کند به شرط آنکه مردم با بهرهگیری از قوه تشخیص عقل و دلشان حقیقت و درستی را تشخیص داده و دستورهای الهی آن را اجرا کنند و نزاع دیرین عقل و دل باعث قربانی شدن حقیقت به پای اهداف ناپایدار زندگی دنیا نگردد که این امر به درایت و ایمان قاطع و صیقل خورده رسول خدا به مانند بسیاری امور دیگر که دشمنان اساس دین خدا را مورد شک و تردید قرار میدادند متحقق گشت و حقانیت دین الهی و رسول خدا و خاندان پاکش بیش از پیش بر مردم آشکار گشت.
معنای مباهله
مباهله به معنای رهاکردن و قید و بند چیزی را برداشتن است، همان طور که ابتهال در دعا یعنی تضرع و زاری به درگاه باریتعالی و واگذاری امور به او تا خود هر طور که صلاح میداند به کارها سر و سامان دهد. مفهوم متداول مباهله به معنای نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است و اینکه وقتی در بیان حقیقت مسألهای از دین، عقل و استدلال و آیات روشن الهی کارگر نمیافتد دو گروهی که هر کدام نظر خود را دارند در محلی جمع میشوند و به درگاه خداوند دعا و تضرع میکنند تا خود حقیقت را آشکار و دروغگویان را رسوا سازد و مجازات کند.
شرح مختصر واقعه مباهله
مباهله پیامبر با مسیحیان نجران، در روز بیست وچهارم ذی الحجّه سال دهم هجری اتفاق افتاد. در واقعه مباهله هم که قبلاً در میان عرب سابقه نداشت و با به وقوع پیوستن آن ایمان و صدق دعوت پیامبر(ص) بر همگان آشکار گشت و پیامبر(ص) به وسیله آن خاصان و نزدیکان خود را که نگاهدارنده دین الهی بودند به مردم شناساند، هیئتی از مسیحیان نجران به اتفاق چند نفر از روسا و بزرگان خود به نمایندگی برای گفتگو به نزد رسول الله آمدند تا درباره دعوت پیامبر(ص) آگاهی یافته و سؤالات خود که اساسیترینشان درباره جایگاه حضرت عیسی بود را با ایشان در میان گذاشته و پاسخی لازم و قانعکننده را دریافت کنند، اما وقتی پیامبر(ص) با منطق و استدلال و بیان آیات الهی چگونگی دعوت و رسالت خویش را بر آنها عرضه و دیدگاه صحیح و به حق را درباره ابعاد وجودی حضرت عیسی بر ایشان بیان کرد، مسیحیان نپذیرفته و بدون هیچ دلیل قانع کنندهای بر حرف خویش پافشاری کرده و راه لجبازی را در پیش گرفتند.
وقت مباهله فرا رسید . قبلاً پیامبر و هیئت نمایندگی « نجران» ، توافق کرده بودند که مراسم مباهله در نقطه ای خارج از شهر مدینه، در دامنه صحرا انجام بگیرد. پیامبر از میان مسلمانان و بستگان خود ، فقط چهار نفر را برگزید که در این حادثه تاریخی شرکت نمایند. این چهار تن، جز علی بن ابی طالب(ع)، فاطمه دختر پیامبر (س) و حسن و حسین علیهما السلام نبودند، زیرا در میان تمام مسلمانان نفوسی پاک تر ، و ایمانی استوارتر از ایمان این چهار تن، وجود نداشت.
پیامبر (ص)، فاصله منزل و نقطه ای را که قرار بود در آنجا مراسم مباهله انجام گیرد ، با وضعی خاص طی نمود. او در حالی رهسپار محل قرار شد که حضرت حسین (ع) را در آغوش و دست حضرت حسن(ع) را در دست داشت ، فاطمه (س) به دنبال آن حضرت و علی بن ابی طالب(ع) پشت سر وی حرکت می کردند ؛ پیامبر (ص) این چنین گام به میدان مباهله نهاد ، او پیش از ورود به میدان « مباهله» ، به همراهان خود گفت: من هر وقت که دعا کردم ، شما دعای مرا با گفتن آمّین بدرقه کنید.
سران هیئت نمایندگی نجران ، پیش از آنکه با پیامبر (ص) روبرو شوند به یکدیگر می گفتند: هرگاه دیدید که « محمد» ، افسران و سربازان خود را به میدان مباهله آورد، و شکوه مادی و قدرت ظاهری خود را نشان ما داد در این صورت ، وی فردی غیر صادق است و اعتمادی به نبوت خود ندارد. ولی اگر با فرزندان و جگر گوشه های خود به « مباهله» بیاید و با وضعی وارسته از هر نوع جلال و جبروت مادی ، رو به درگاه الهی گذارد ؛ پیداست که پیامبری راستگو است و به قدری به خود ایمان و اعتقاد دارد که نه تنها حاضر است خود را در معرض نابودی قرار دهد ، بلکه با جرأت هر چه تمامتر ، حاضر است عزیزترین و گرامی ترین افراد نزد خود را ، در معرض فنا و نابودی قرار دهد.
سران هیئت نمایندگی در این گفتگو بودند که ناگهان، چهره نورانی پیامبر اکرم (ص) با چهار تن دیگر نمایان گردید.
همگی با بهت و حیرت به چهره یکدیگر نگاه کردند ، و از اینکه او فرزندان معصوم و بی گناه ، و یگانه دختر و یادگار خود را به صحنه مباهله آورده ؛ انگشت تعجب به دندان گرفتند. آنان دریافتند که پیامبر ، به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد والّا یک فرد مردد ، عزیزان خود را در معرض بلای آسمانی و عذاب الهی قرار نمی دهد.
اسقف نجران گفت: من چهره هائی را می بینم که هر گاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهی بخواهند که بزرگترین کوهها را از جای بکند ، فوراً کنده می شود. بنابراین، هرگز صحیح نیست ما با این افراد ِ با فضیلت ، مباهله نمائیم ؛ زیرا بعید نیست که همه ما نابود شویم ، و ممکن است دامنه عذاب گسترش پیدا کند ، همه مسیحیان جهان را بگیرد و در روی زمین حتی یک مسیحی باقی نماند.
موقعیت جغرافیایی
بخش با صفای نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام این نقطه، تنها نقطه مسیحی نشین حجاز بود که مردم آن به عللی از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیح علیه السلام گرویده بودند.
دعوت به اسلام
پیامبر اکرم، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم برای گزاردن رسالت خویش و ابلاغ پیام الهی، به بسیاری از ممالک و کشورها نامه نوشت یا نماینده فرستاد تا ندای حق پرستی و یکتاپرستی را به گوش جهانیان برساند. هم چنین نامه ای به اسقف نجران، «ابوحارثه»، نوشت و طی آن نامه ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت فرمود.
مسیحیان نجران از رسول الله چه پرسیدند؟ و پاسخ پیامبر(ص)
مسیحیان نجران با دو پرسش اساسی به نزد پیامبر(ص) آمدند و آن اینکه رسول خدا آنها را به چه چیز دعوت میکند؟ و اصرار بر اینکه عیسی (علیهالسلام) چون از پدری زاده نشده دارای مقام الوهیت و ویژگی فوق بشری و به تعبیر آنها فرزند خداست. رسول الله در پاسخ مسیحیان آنها را به پرستش خدای یگانه دعوت کرد و اینکه ایشان رسالت دارند مردم را از پرستش بتها بر حذر داشته و به سوی پروردگار عالمیان فراخوانند و اینکه عیسی (علیهالسلام) هم بندهای از بندگان خداست و حالات بشری داشته و نباید صفت الوهیت و فرزند خدا بودن را برای ایشان قائل شد.
همان گونه که خداوند در آیه 59 سوره آل عمران صراحتاً به این امر اشاره کرده و هیچگونه شک و تردید را در آن جایز ندانسته و به عنوان مثال در همین آیه به آدم ابوالبشر اشاره شده که تنها به اراده پروردگار و بدون هیچ پدر و مادری از خاک حیات یافت و اگر این امر دلیل بر الوهیت و مقامی مافوق بشری بود به حتم آدم ابوالبشر بر عیسی (علیهالسلام) اولیتر بود که هیچگاه اینگونه نشد و به او مقام الوهیت تعلق نگرفت.
سرانجام مباهله
ابوحارثه، بزرگ گروه، به خدمت حضرت آمد و گفت: «ای ابوالقاسم، از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چیزی که قدرت بر ادای آن داشته باشیم». پس حضرت با ایشان مصالحه نمود که هرسال دوهزار حُلّه بدهند که قیمت هر حلّه چهل درهم باشد و بر آنان که اگر جنگی روی دهد، سی زره و سی نیزه و سی اسب به عاریه بدهند.
مباهله، اثبات صدق دعوت پیامبر
مباهله پیامبر با نصرانیان نجران، از دو جنبه نشان درستی و صداقت اوست. اوّلاً، محض پیشنهاد مباهله از جانب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم خود گواه این مدعاست؛ زیرا تا کسی به صداقت و حقانیّت خود ایمان راسخ نداشته باشد پا در این ره نمی نهد. نتیجه مباهله، بسیار سخت و هولناک است و چه بسا به از بین رفتن و نابودی دروغ گو بینجامد. از طرف دیگر، پیامبر کسانی را با خود به میدان مباهله آورد که عزیزترین افراد و جگرگوشه های او بودند. این خود، نشان عمق ایمان و اعتقاد پیامبر به درستی دعوتش می باشد که با جرأت تمام، نه تنها خود، بلکه خانواده اش را در معرض خطر قرار می دهد.
مباهله، سند عظمت اهل بیت
مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنّن تصریح کرده اند که آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر نازل شده است و پیامبر تنها کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین و دخترش فاطمه و دامادش علی علیهم السلام بودند. بنابراین منظور از «اَبْنائَنا» در آیه منحصرا حسن و حسین علیهماالسلام هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه علیهاالسلام و منظور از «اَنْفُسَنا» تنها علی علیه السلام بوده است. این آیه هم چنین به این نکته لطیف اشاره دارد که علی علیه السلام در منزلت جان و نفس پیامبر است.
دو روایت در شأن اهل بیت
در کتاب عیون اخبار الرّضا درباره مجلس بحثی که مأمون در دربار خود تشکیل داده بود، چنین آمده است: امام علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمودند: «خداوند پاکان بندگان خود را در آیه مباهله مشخص ساخته است و به دنبال نزول این آیه، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را با خود به مباهله برد. این مزیّتی است که هیچ کس در آن بر اهل بیت پیشی نگرفته و فضیلتی است که هیچ انسانی به آن نرسیده و شرفی است که قبل از آن، هیچ کس از آن برخوردار نبوده است».
در کتاب غایة المرام به نقل از صحیح مسلم آمده است: روزی معاویه به سعد بن ابی وقاص گفت: چرا ابوتراب را دشنام نمی گویی؟ گفت: از آن وقت که به یاد سه چیز افتادم که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم درباره علی فرمود، از این کار صرف نظر کردم. یکی آن بود که وقتی آیه مباهله نازل شد پیغمبر تنها از فاطمه و حسن و حسین و علی دعوت کرد و سپس فرمود: «اللهم هؤلاء اهلی؛ خدایا، اینها خاصّان منند»
نزول آیه تطهیر در روز مباهله
روزی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم قصد مباهله کرد، قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را در زیر عبای مبارک جمع کرد و گفت: «پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترینِ خلق به او بوده اند. خداوندا، اینها اهل بیت منند. پس شک و گناه را از ایشان برطرف کن و ایشان را پاکِ پاک کن.» در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را در شأن ایشان فرود آورد: «همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بیت پلیدی را برطرف فرماید و شما را پاکِ پاک کند.
اعمال روز مباهله
روز مباهله در نزد مسلمانان، اهمیت خاصّی دارد؛ چرا که گواه حقانیت و درستی دعوت پیامبر و عظمت شأن اهل بیت مکرّم اوست. در کتاب شریف مفاتیح الجنان، اعمال مخصوصی بدین شرح برای این روز ذکر شده است:
اول: غسل، که نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است؛
دوم: روزه، که سبب شادابی درون است؛
سوم: دو رکعت نماز؛
چهارم: دعای مخصوص این روز که به دعای مباهله معروف است و شبیه دعای سحر ماه رمضان می باشد.
هم چنین در این روز خواندن زیارت امیرالمؤمنین به ویژه زیارت جامعه روایت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّی از مولی الموحدین علی علیه السلام که در رکوع نمازش به نیازمند احسان فرمود، سفارش شده است.
بخش هایی از دعای روز مباهله
خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و به من شادی و خرّمی، استقامت و گشایش، عافیت و سلامت و کرامت، روزی پاک و فراوان، و هر نعمت و وسعت که نازل شده یا از آسمان به زمین نازل می شود، قسمت کن.
خداوندا، اگر گناهان چهره مرا نزد تو فرسوده اند و میان من و تو حایل شده اند و حالم را نزد تو دگرگون کرده اند، از تو درخواست می کنم به نور آبرویت که خاموش نشود و به آبروی حبیبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم و به آبروی وصیّت علّی مرتضی علیه السلام و به حق اولیائت که آنها را برگزیدی که بر محمد و آل محمد درود بفرستی و هر گناه که کرده ام بیامرزی و مرا در باقی مانده عمرم حفاظت کنی.
خداوندا، من مطیع توام، پس از من خشنود باش. عملم را ختم به خیر کن و ثواب آن را برایم در بهشت مقرّر دار و آنچه خود سزاوار آنی برای من انجام ده، ای سزاوار تقوا و آمرزش. رحمت فرست بر محمد و آل محمد و به رحمت خود به من رحم کن، ای مهربان ترینِ مهربانان.
عید مباهله
مباهله، روز جشن توحید و نبوت و امامت است. عیدى است که در غدیر امضاى «رَضِیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دِینا» بر آن زده شد. روزى است که توحید آنگونه که خدا مىخواست، جلوهگر شد و نبوت با سندهایى از کتابهاى آسمانى به اثبات رسید و امامت با معرفى نفس رسول، کاملترین جلوه خود را نشان داد. این پیوستگى توحید و نبوت و امامت، اعتقاد شیعه است و خط مستمرى را تداعى مىکند که ارتباط مستقیم بشر با خدایش در هیچ زمانى قطع نمىشود. از همین روست که شیعه، مباهله را روز خود مىداند و هرساله خاطره آن را گرامى مىدارد. مباهله، روز توحید و جشن نبوت و عید ولایت و برائت است که در طول تاریخ پیامبران، فقط یکبار با این شکوهمندى رخ داده است.
جشن روز مباهله
در روز مباهله، شایسته است شادى و سرور در چهره شیعیان نمایان باشد و افتخار کنند که در چنین روزى، یکى از دلایل ابدى حقانیت تشیع، با سند قرآنى آن در آیه مباهله به دنیاى اسلام تقدیم شده است. در آراستن سیماى ظاهرى و ارتباط دادن آن روز با اهلبیت علیهمالسلام ، دستورهاى زیر به ما داده شده است: غسل که به نیت روز مباهله انجام مىگیرد و در احادیث و کتابهاى فقهى تأکید خاصى بر آن گردیده است. پوشیدن لباس پاکیزه که دستور خاصى درباره آن داده شده است تا با پوشش پاکیزه، جلوه عید و سرور درچهرهها دیده شود. عطرزدن نیز، جشن و شادى را هرچه بیشتر تداعى مىکند.
پایان پیام / شریفی نیا
منابع :
پایگاه اطلاع رسانی شهید آوینی www.aviny.com
موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت ( علیهم السلام)
www.tebyan.net
پایگاه حوزه www.hawzah.net
نظر شما