جاده‌های اربعین؛ حماسه ماندگار برای تاریخ شیعه

اربعین حسینی، این حماسه بزرگ که ترکیبی از عشق و ایمان است خود یک تاریخ ماندگار برای تاریخ شیعه است.

خبرگزاری شبستان- صومعه‌سرا، مائده فلاحتکارضیابری: زیارت اربعین را یکی از پنج نشانه مومنین در روایات ما عنوان کرده‌اند، این مهم در سال‌های اخیر شکوه و عظمت خاصی یافته و به نماد عزاداری سیدالشهدا(ع) و جلوه‌هایی از اخلاص و ویژگی‌های زیبای پیروان آن حضرت مبدل شده است.

 

مردمی از سراسر جهان با پای پیاده مسیر نجف تا کربلا را طی می‌کنند تا بیعتی دوباره با آن امام همام داشته باشند و در این راه وحدت و همبستگی مسلمانان را به نمایش بگذارند، این حماسه بزرگ که ترکیبی از عشق و ایمان است خود یک واقعه ماندگار در تاریخ شیعه است.

 

کسی که در پیاده‌روی اربعین شرکت کرده باشد، همیشه به‌دنبال یک فرصت می‌گردد تا حال و هوای آن چندروز را به بقیه منتقل کند و من به عنوان یک خبرنگار سعی کرده‌ام ذره‌ای از این سفر را برای مخاطبین بنگارم.

 

روزهای محرم و صفر یکی پس از دیگری سپری شد تا به ایام اربعین حسینی نزدیک و نزدیکتر شدیم، طبق روال هرساله بر آن شدم تا در این سفر معنوی حضور داشته باشم، اما هر روز با شنیدن اخبارهای مختلف در راستای بسته شدن مرزها، هجوم جمعیت و ... بر استرسم افزوده می‌شد که نکند جزو جاماندگان شوم.

 

با همه این اوصاف، روز یکشنبه(21مهر) به اتفاق خانواده به سمت مرز مهران راهی شدیم و از آنجا به نجف اشرف رفتیم، خوشبختانه در مسیر راه از ایران تا نجف اشرف با کوچکترین ترافیکی مواجه نشدیم.

 

 

پس از اینکه 2 روز در نجف اشرف اقامت داشتیم به سمت کربلا حرکت کردیم، این‌بار پیاده‌روی برایم حال و هوای دیگری داشت، اولین سفر 2 نفره به کربلا و اولین تولد در بین‌الحرمین مرا وا می‌داشت تا همراه با پرچم‌های رنگ به رنگ صف بسته و با افراد کوچک و بزرگ، پیر و جوان و همه و همه راه را بپیمایم تا هر چه سریع‌تر به کربلای حسین‌بن‌علی(ع) برسم.

 

نیت‌های دانه درشت، خودشان را با پای برهنه در این مسیر نشان می‌دادند، زمین خاکی و خشک بود و ترک خوردن و تاول زدن پا قطعی بود، ولی همه می‌رفتند و فقط به مقصودشان فکر می‌کردند.

 

 

هر چه جلوتر می‌رویم قدم‌های رفته‌مان بیشتر حیران می‌شد، در این سفر عرب و عجم یکدست می‌شود، عمودهای علم شده و به صف ایستاده، به همه یک راه را نشان می‌دهند، این‌که همه مهمان یک نفرند، کسی که کند می‌رود، کسی که سر به زیر و گریان است، کسی که خندان است و ... خلاصه میزبان برای همه یکی است.

 

در این راه بعضی صحنه‌ها را باید دید، از بعضی‌ها باید عکس گرفت، فیلمهایشان را ضبط کرد، حس همان لحظه را نوشت، لحظه‌هایی که موکب‌داران عراقی زائران حسین(ع) را منت می‌کنند و به قربان صدقه‌شان می‌روند تا در موکبشان برای استراحت و پذیرایی حضور داشته باشند.

 

 

این سفر خود روضه طویلی است، تاول پا، ترک خوردن لب‌ها و تشنگی....

هر چقدر آب می‌نوشیدیم باز هم انگار فقط در حد تر کردن لب‌ها بود، تشنگی امانمان را بریده بود، تاول پا و لنگان لنگان رفتن همه خود روضه بود، روضه‌ای از اسارت زینب(س) و اهل بیت(ع).

 

هر قدمی که برمی‌داشتیم، درد پاها خودشان را بیشتر نشان می‌داد، به هر موکبی که می‌رسیدیم، هر پتوی نرم و نویی که برایمان باز می‌شد، آن وقت‌هایی که مردها مواظب بودند تا زن‌ها راحت استراحت کنند تا کسی گم نشود، ناگهان باز همه‌اش روضه و اشک می‌شود.

 

هر روز که به این سفر افزوده می‌شد، چادرها بیشتر بوی دود و رنگ خاک می‌گرفت و چقدر باورنکردنی است حال آن بانوانی که 40 روز منزل به منزل با چادرهایی راه رفته‌اند که بوی خاک و خون می‌داد، سلام بر قلب صبور زینب(س).

 

 

به عمودهای آخری که می‌رسی پایت بی‌حس می‌شود، آن شوق، رنگ غم می‌گیرد، در نزد اباعبدالله‌الحسین(ع) شرمنده هستی که بی رقیه رسیده‌ای، چقدر سخت است بی‌امانت برگشتن.

 

اینجا زمان ظهور است، مردم اینجا برای بیعت با حسین آمده‌اند از راهی که آسان نیست، آنان پس از بیعت به خانه‌های خود بر می‌گردند، آنان باید پیاده‌روی را در جهاد اکبر ادامه دهند، چشمانم را می‌بندم و رایحه ظهور را با تمام وجود حس می‌کنم.

 

در این سفر خیلی چیزها به زائران آموخته می‌شود که این‌ها توشه‌ای می‌شود برای سفر اصلی، نباید یادت برود کجا بودی وگرنه توهم به مانند همان کوفیانی فقط در هزار و اندی سال بعد.

کد خبر 846075

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha