به گزارش خبرگزاری شبستان ، اگرچه در بزرگ نمایی ها ، سیاه نمایی ها و رویکردهای دوگانه رسانه های آمریکا که وابسته به سیاست های دولت هستند شکی وجود ندارد اما به جرات می توان گفت که جدی ترین بحران اخلاقی در روزنامه نگاری آمریکا را می توان در غرض ورزی های آنها نسبت به مسائل خاورمیانه در اصلی ترین روزنامه های این کشور به ویژه در واشنگتن پست و نیویورک تایمز مشاهده کرد.
وقتی نوبت به ارائه گزارش هایی درباره « دشمن های ساختگی » آمریکا در جهان اسلام می رسد ، واشنگتن پست و نیویورک تایمز همه تلاش و توان خود را به کار می گیرند تا تبلیغات گسترده ای در این زمینه انجام دهند حتی اگر پای صلح یا جنگ و یا حتی مرگ و زندگی در میان باشد. به هر حال در این مواقع همواره بزرگ نمایی بر روزنامه نگاری متوازن و متعادل غالب می شود.
نمونه های این تبلیغات دروغین را در مورد عراق و سلاح های کشتار جمعی که هرگز در این کشور وجود نداشت ، عجله در قضاوت در مورد جرم فرضی سوریه در قتل رفیق حریری، نخست وزیر سابق لبنان ، قاطعیت اشتباه در مورد نقش لیبی در حادثه لاکربی و بسیاری دیگر از نمونه های مشابه می توان مشاهده کرد که به همه افراد اینطور القا می شود که این اخبار جز حقیقت نیستند اما گذشت زمان نادرست بودن این ادعاها را ثابت می کند.
آخرین نمونه این غرض ورزی ها و افتضاح اخلاقی رسانه های آمریکا مربوط به ارائه گزارش های دروغین درباره ایران در مورد ترور سفیر عربستان در واشنگتن و همچنین اتهام های جدید علیه فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران است.
در این موارد جریان های غالب رسانه ای در آمریکا با خوشحالی زیاد برای اثبات ادعاهای خود از منابعی استفاده می کنند که همگی به لحاظ تاریخی از نظر اعتبار دارای مشکل هستند و از سناریوهای غیر قابل قبول و توجیه ناپذیر با نهایت اطمینان سخن می گویند ، خوب را بد و بد را خوب ، سیاه را سفید و سفید را سیاه جلوه می دهند.
واشنگتن پست در گزارش اخیر خود درباره گزارش هشدار آمیز دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی علیع برنامه هسته ای ایران تا حد امکان به دروغ پردازی درباره این فعالیت ها پرداخت.
جابی وریک ، نویسنده این گزارش در صفحه اول واشنگتن پست داستانی را در مورد «ویشسلاف دانیلنکو» ، دانشمند هسته ای روس که یکی از کارشناسان متبحر در شکل دادن نانودیاموندها است می نویسد که سال های زیادی را در کمک کردن به ایران برای پیشبرد صنعت داخلی میکرودیاموندها که دارای استفاده های تجاری می باشد ، گذرانده است.
اما این داستان طوری روایت شده که کاملا تحریک کننده نگرانی ها درباره فعالیت های هسته ای ایران است زیرا بیان کننده این است که دانیلنکو یکی از موثر ترین افراد در سوق دادن ایران به سوی غلبه بر موانع به منظور ساخت بمب اتمی می باشد.
وریک در این گزارش نوشته است : وقتی که جنگ سرد در سال 1991 میلای به پایان رسید ، دانیلنکو یکی از دانشمندان تسلیحاتی شوروی بود . او در سن 57 سالگی به سوی تجارت روی آورد و به بسیاری از کشورهای اروپایی و حتی آمریکا سفر کرد تا ایده خود مبنی بر استفاده از مواد منفجره برای ساخت الماس های مصنوعی را به مرحله عمل برساند اما او در نهایت به ایران بازگشت ، کشوری که می توانست به طور کامل از تجربه ها و استعدادهای ویژه یک سازنده بمب اتمی استفاده و قدردانی کند.
وریک در ادامه گزارش خود چنین نوشته است : اکنون دیپلمات های غربی می گویند دانشمندی که بدون ذکر نام درگزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی به عنوان شخصی که به ایران توصیه می کند تا از تکنیک های انفجاری برای ساخت بمب اتم استفاده کند همان دانیلنکو است.
به گفته وریک دیپلمات های غربی می گویند : تا به حال بمبی در ایران ساخته نشده است اما کمک برخی از دانشمندان خارجی مانند دانیلنکو به ایران این امکان را می دهد تا بر موانع فنی برای ساخت به زودی غلبه کند فر آیندی که ممکن است بدون کمک این دانشمندان چندین سال به طول بینجامد.
وریک داستان خود را به شیوه ای منحرف کننده روایت می کند و از بازگویی برخی حقایق که ارائه آنها ضروری ایت امتناع میکند . به عنوان مثال او در گزارش خود هرگز به این حقیقت اشاره نمی کند که جامعه اطلاعاتی آمریکا در سال 2007 میلادی با انتشار یک ارزیابی اطلاعاتی ملی اعلام کرد که ایران کار بر روی ساخت بمب اتم را در پایان سال 2003 میلادی متوقف کرد.
دانیلنکو خود می گوید که فعالیت هایش در ایران محدود به مشاوره دادن به ایرانیان درباره مواد منفجره ای است که برای ساخت نانو دیاموندها به کار می روند و اینکه آخرین فعالیت او در ایران به سال 2002 میلادی برمی گردد.
این در حالی است که آزمایش های انفجاری که آژانس بین المللی انرژی اتمی آنها را به دانیلنکو برای ساختن بمب اتم در ایران ربط می دهد در سال 2003 میلادی انجام گرفته است بنابر این می توان فهمید که این آزمایش ها هیچ گونه ارتباطی با ساخت بمب اتمی در ایران به کمک این دانشمند روس نداشته است.
بنابراین گزارش وریک در واشنگتن پست درباره فعالیت های هسته ای ایران و نقش دانشمند هسته ای روس در آن تنها مطلبی برای ایجاد رعب و وحشت از برنامه هسته ای ایران بوده و به هیچ عنوان با هدف اطلاع رسانی انجام نگرفته است.
وریک همچنین در گزارش خود در واشنگتن پست به دفعات از تحلیل های دیوید آلبرایت ، بنیانگذار و رییس موسسه علوم و امنیت بین المللی استفاده کرده است .
آلبرایت یکی از اشاعه دهندگان این دروغ قبل از حمله جرج دبلیو بوش به عراق بود که صدام حسین دارای سلاح های کشتار جمعی است اما با خواندن گزارش وریک شما اصلا نمی توانید هیچ ایده ای در مورد مغرضانه بودن تحلیل های آلبرایت داشته باشید و تنها مطلبی که به ذهن شما خطور می کند این است که او یک کارشناس است که مهارت های تحلیلی خود را برای پاسخ دادن به سوال های مردم درباره برنامه هسته ای ایران در اختیار آنها قرار می دهد.
اما حقیقت این است که آلبرایت و موسسه او دارای فعالیت های نامتوازن در مورد منع گسترش سلاح های هسته ای بوده اند . به عنوان مثال این موسسه به طور کامل زرادخانه های هسته ای اسراییل را که واقعا وجود دارند به دست فراموشی سپرده است و از منع گسترش سلاح های اتمی در مورد اسراییل حرفی نمی زند و از سوی دیگر تمام توجه خود را معطوف به زرادخانه های هسته ای که اصلا در ایران وجود خارجی ندارند کرده است.
آلبرایت تاکید های نامتناسب خود بر روی هسته ای بودن فعالیت های ایران را در حالی ادامه می دهد که کاملا این حقیقت را نادیده گرفته است که اسراییل را اکنون می توان بزرگ ترین رژیم هسته ای در خاورمیانه دانست.
همچنین روزنامه نیویورک تایمز با ارائه گزارشی می نویسد که چگونه رهبران اسراییلی در پشت صحنه تهدیدهایی را علیه ایران برای جلوگیری از دستیابی این کشور به سلاح اتمی به کار می گیرد.
در این گزارش اینگونه القا شده است که اسراییل و آمریکا کاملا مخالف انجام فعالیت های هسته ای هر کشوری هستند که در راستای ساخت بمب اتم گام بر می دارند.
در این گزارش آمده است : نتانیاهو از جامعه بین الملل می خواهد تا از حرکت ایران به سوی ساخت سلاح های اتمی جلوگیری کنند زیرا این اقدامات صلح جهانی را به مخاطره می اندازد.
در این گزارش کوچکترین اشاره ای به این مسئله نشده است که اسراییل خود یکی از دارندگان سلاح های اتمی است با همین سلاح ها جنایت های متعددی را علیه فلسطینی های بی گناه انجام داده است.
البته این گونه رویکردهای دوگانه موضوع جدیدی نیست. سالهاست که رسانه های آمریکایی با این رویکردها در حال دشمن سازی برای خود در جهان اسلام هستند و این استانداردهای دوگانه آنقدر در این رسانه ها نفوذ کرده که گویی به یک روال طبیعی برای آنها تبدیل شده است.
رویکردهای دوگانه رسانه های آمریکا به ویژه در مورد مسئله خاورمیانه و ایران نقض کننده آشکار اصول اخلاقی روزنامه نگاری است.
کد خبر 84559
نظر شما