به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان، کاهش ازدواج و افزایش طلاق در جامعه دلایل مختلفی دارد، به گفته بیشتر جامعه شناسان و روان شناسان، مشکلات اقتصادی و تأمین مسکن حرف اول را برای شروع یک زندگی مشترک میزنند، ناگفته نماند که مسئولان هم در این زمینه نقش حیاتی دارند و در سرنوشت جامعه موثر هستند بر همین اساس در این خصوص با «سید محمود تدینی» مشاور خانواده و مدیر عامل موسسه خیریه نیک اندیش گفتگویی انجام دادیم که در ادامه می خوانید.
نظر شما در مورد مشاوره های قبل از ازدواج چیست؟
یکی از افرادی که برای نخستین بار به شورای شهر در خصوص مشاوره های اجباری قبل از ازدواج نامه نوشت، من بودم. همان طور که جوانان باید در زمان ازدواج کارت پایان خدمت داشته باشند، همان گونه هم باید مدرک مهارت های اجتماعی را هم کسب کنند.
شما عملکرد نهادهای متولی در امر آموزش را چگونه ارزیابی می کنید؟
آموزش همه جا پاسخگو است. این گونه تصور کنیم که وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه کوتاهی کردند اما می شود مهارت آموزانی تربیت کرد که بتوانند بسیاری از مشکلات زوج ها و جوانان را حل کنند. وزارت ارشاد به عنوان متولی فرهنگی کشور می داند به عنوان مثال در استان سیستان و بلوچستان یا مشهد چه مشکلاتی وجود دارد، بنابراین می تواند بروشوری از مشکلات این استان ها را چاپ و برنامه های متناسب با آن منطقه را اتخاذ کنند، همچنین شماره تماسی مانند تلفن 110 برای مردم در نظر بگیرید تا اطلاعات مربوط به استان خود را به شما اعلام کنند، این مورد را در مورد همه مسایل عرض کردم نه فقط در مورد آموزش در حوزه ازدواج، با این کار بسیاری از مشکلات جامعه حل می شود.
گفته می شود بیشتر جوانان ما هنوز درک درستی از ازدواج و زندگی مشترک ندارند و وجود این مشکلات به خاطر همین مسایل است نظر شما در این موردچیست؟
دختر و پسر باید بدانند برای چه چیزی ازدواج می کنند. مسئله جنسی در زندگی زناشویی در آخرین مرحله قرار دارد. این مسئله بعد از یک مدت سرد می شود، دلیلش هم نداشتن مهارت های زندگی است. متاسفانه قبل از اینکه یک زوج با هم ازدواج کنند به هم پیامک می دهند و از کلمات عاشقانه برای یکدیگر استفاده می کنند ولی به محض اینکه عقد و ازدواج کردند، همه چیز را کنار می گذارند در حالی که بعد از ازدواج باید عشق شان را برای یکدیگر ابراز کنند. متاسفانه به محض گفتن «بله» سر عقد همه چیز تمام می شود. چگونه بود تا دیروز برای به دست آوردن همدیگر دست به هر کاری می زدید ولی دو ماه از زندگی مشترک نگذشته در دادگاه خانواده حاضر می شوید؟ اصلا مقصد ما معلوم نیست، ما مبدا سوار می شویم به مقصد نرسیده، ایستگاه بعدی پیاده می شویم؛بگویید من شما را برای شخصیت و وجود خودت می خواهم نه مادیات، ممکن است فردا مسئله ای پیش آید و همه چیز ما را با خود به یغما ببرد، من تو را دارم و تو هم مرا، کار می کنیم و دوباره همه چیز را از نو می سازیم.اینجاست که باید مربیان و آموزشگرهایی باشند که عشق را به جوانان آموزش دهند،ما عشق را گم کردیم، این حلقه مفقوده، همان عشق است، اگر عشق وسط باشد، هیچ چیزی گم نمی شود، یک نفر باید بیاید و این عشق را ترجمه کند.
علت چشم به هم چشمی خانواد ها در دادن جهیزیه چیست؟
نمایش جهیزیه در تلویزیون بزرگترین خیانت به جامعه است، به گونه ای که امروزه چشم و همچشمی به روستاهای ما نیز سرایت کرده است. ریشه این چشم و همچشمی ها تجمل گرایی و گم شدن هویت ماست. ما مسیر را گم کردیم، به بیراهه رفتیم. اگر مسیر اصلی را بلد باشیم، به مقصد می رسیم. این نشان می دهد که هیچ کدام از کارهای ما از روی اصول و پایه نیست. معلوم نیست برنامه نویس رسانه ملی ما کیست، چه کسی متن این سریال ها را می نویسد؟ سریال های گذشته یک پیام مثبت برای خانواده ها داشت ولی در سریال های امروز فقط یا طلاق می گیرند یا به اجبار دختری را شوهر می دهند و دیالوگ سریال ها به قدری تند و زننده است که سریعا بر اعصاب مخاطب اثر می گذارند. فیلم باید با توامنینه و آهنگ دلنشین ارایه شود. ما باید مشکلات جامعه را به تصویر بکشیم.
چرا امروزه برخی از جوانان ما با وجود داشتن شغل مناسب و شرایط اقتصادی خوب بازهم تن به ازدواج نمی دهند آیا به دلیل عدم مسئولیت پذیری آنهاست؟
یکی از معضلات اصلی جامعه ما مشکل ازدواج است. مسئولیت پذیری پارامترهای زیادی دارد و زمانی ایجاد می شود که ثبات اقتصادی و ثبات در قیمت ها وجود داشته باشد. مسئولیت پذیری زمانی ایجاد می شود که بین درآمد و مخارج تناسب وجود داشته باشد. همه این موارد یک سلسله هستند و مانند زنجیر به هم وصل می باشند، اگر شما آرد خوبی نداشته باشید، هر چقدر هم خمیرگیر درجه یکی باشید، نمی توانید نان با کیفیتی بپزید؛ بنابراین وقتی ساختار یک مملکت خوب باشد، همه چیز خوب است. ما مشکل فونداسیون داریم، باید دوباره پی ریزی شود؛ جامعه ما باید با افکار، متد و سیستم جدید ساخته شود. همه چیز که به آمریکا ربط ندارد، درست است مشکلاتی هم برای ما ایجاد کردند، این مشکل هم از خود ماست. زمانی که ما انقلاب کردیم، از خارج هواپیما وارد کردیم، نباید هواپیما می خریدیم، باید می گفتیم ما 100 تا هواپیما می خواهیم به شرط اینکه بیایید در کشور خودمان تولید کنید. با این کار ما سال به سال پیشرفت می کردیم. آیا ما بعد از این همه سال باید شیر خشک از خارج وارد کنیم؟
جوانان چقدر در عدم مسئولیت پذیری خود مقصر هستند؟
وقتی می بینم مسئول بالادستی من مسئولیت پذیر نیست،یعنی آینده من چشم انداز خوبی ندارد، با چه امیدی باید زندگی کنم؛لذا همه چیز به هم وابسته است. فردی که مغز دارد به آن سوی مرزها فرار می کند و تحویل اش می گیرند، جوانی هم که در اینجا ماندگار می شود، می گوید فرضا من زن گرفتم با چه سرمایه و کاری باید ادامه زندگی دهم، پس بهتر است که مجرد بمانم. می گوید 10 هزار تومان امسال سال آینده می شود 200 هزار تومان؛ آیا به نسبت این افزایش قیمت ها، حقوق من هم بالا می رود؟ بنابراین یک سری پارامترهایی وجود دارد که باعث عدم ایجاد مسئولیت پذیری در جوانان می شود. برخی افراد بر این باورند که گرفتن دختر پولدار سخت است و نگهداری اش آسان، چون در خانه پدری از همه امکانات برخوردار بوده لذا توقع کمتری دارد، ولی گرفتن دختر فقیر عکس آن است، چون در خانه پدری چیزی ندیده و همه چیز می خواهد؛ بنابراین مسئولیت پذیری به طرف مقابل هم بستگی دارد. اینجاست که زوج ها باید به هم بگویند، من تو را به خاطر وجود خودت می خواهم نه مادیات.
نظر شما