ساختار نشر کشور تصویرگران را محدود می کند

هنرمند تصویرساز معتقد است چرخه نشر به عنوان صنعتی که باید تصویرگران را پشتیبانی کند ناقص است. بنابراین توانایی‌های تصویرگران معنا پیدا نمی‌کند، رشد نمی‌کند و به آن سمتی که باید نمی‌رود.

خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- محمد پورعلم: نشر کتاب حداقل از زمان صنعتی شدن تاکنون، چرخه ای است با اجزای فراوان که موفقیت آن نیازمند هماهنگی همه حلقه های این صنعت است. دقیقا به مانند کارخانه ای که از ورود مواد اولیه به آن تا خروج محصول، همه مراحل باید به دقت و سلسله مراتبی انجام گیرد. از تولید کاغذ تا قرار گرفتن کتاب روی پیشخوان کتاب فروشی ها با روندی پیوسته روبرو هستیم که ضعف هریک از مراحل لاجرم خود را در محصول نهایی نمایان می سازد. یکی از عرصه های نشر، تولید کتاب های کودک و نوجوان است که از جهاتی نسبت به سایر حوزه های نشر ویژگی های منحصر به فردی دارد. اگر هنگام چاپ عموم کتاب بزرگسالان می توان از جنس کاغذ و رنگ آمیزی در جهت کاهش قیمت صرفنظر کرد، در انتشار کتاب کودک و نوجوان همین ها عاملی برای جذب مخاطب به کتاب محسوب می شود که هیچ عنوان قابل چشم پوشی نیست. «تصویرگری» حلقه ای از حلقه های انتشار کتاب کودک به شمار می رود که اتفاقا نقش بسیار پررنگی در ارتباط کودکان با کتاب بازی می کند. برای آگاهی از چالش های پیش روی تصویرسازی کتاب کودک در چرخه نشر کتاب کودک ایران به گفتگو با «کیانوش غریب پور» کارشناس گرافیک و عضو انجمن فرهنگی‌هنری تصویرگران نشسته ایم:

 

اگر بخواهیم تعریفی برای تصویرگری ارائه دهیم، چه باید گفت؟

تصویرگری بخشی از یک پدیده‌ای است به اسم ادبیات کودک و نوجوان. الان در رسانه‌های جدید ممکن است این به شکل دیگری هم اتفاق بیفتد ولی ما به شکل سنتی در حوزه کتاب می‌شناسیم‌اش.

 

وضعیت تصویرگری امروز در ایران چگونه است؟

 نکته مهم این است که فضای تصویرگری به لحاظ اقتصادی، از نظر غیرحرفه‌ای بودن ناشران و  همچنین نقص شبکه پخش و ترویج کتاب به یک جایی رسیده که عملا تصویرگر بودن یا نبودن فرق چندانی به حال کتاب نمی‌کند.  

 

در این شرایط، آیا تصویرگران راه دیگری در پیش می گیرند؟

بله، تصویرگرها در این شرایط ترجیح می‌دهند که دنبال ثبت رکوردهای هنرمندانه‌شان باشند. به این معنا که خلاقیت خود را برای سلیقه‌هایی به کار می گیرند که آن سلیقه‌ها از نظر هنری تشویق‌شان می‌کند و به‌ آن ها جایزه می‌دهند. بنابراین به نوعی می‌توان گفت انرژی و کار تصویرگران به سمت محافل هنری سوق پیدا می کند نه به سوی مخاطب.  

 

ضعف ساختاری نشر ما چیست که تصویرگران را دچار این وضعیت می کند؟

می‌توانم بگویم که چرخه تصویرگری به عنوان صنعتی که باید تصویرگران را پشتیبانی کند ناقص است. بنابراین مسلم است که توانایی‌های تصویرگران معنی پیدا نمی‌کند، رشد نمی‌کند و به آن سمتی که قرار است برود نمی‌رود.

 

ساختار نشر در کشورهای غربی در ارتباط با تصویرگران چگونه عمل می کند؟

اگر در جهان غرب شما می‌بینید که برای بازی، داستان مالتی‌مدیا و...  تصویرگری‌هایی می‌شود که برای بچه‌ها جذاب است به دلیل این است که صنعت نشر و سفارش آن ها به این سمت می‌رود. یعنی تصویرگر را وادار می‌کند در آن ساختار کار تولید کند.

 

چرا در کشور ما نمی توان این الگو را پیاده کرد؟

چون در کشور ما چنین فضایی وجود ندارد. یعنی یک نوع سلیقه خیلی مشخصی در کتاب وجود دارد که ما به‌ آن می‌گوییم «سلیقه فرهنگی». این سلیقه اندکی پیشرو و رو به جلوست. یک سلیقه دیگر هم داریم که کمی نازل‌تر است و آن را «سلیقه سوپرمارکتی» می نامیم و به اصطلاح تصویرگران کتاب‌های بازاری تولید می کند. مساله این جاست که میان این دو سلیقه اختلاف‌ فاز زیادی وجود دارد.  

 

کد خبر 830415

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha