به گزارش خبرگزاری شبستان، در ابتدای این برنامه که «مهرداد فراهانی» به عنوان منتقد مهمان در آن حضور داشت، «ناصر صفاریان»، مجری و مسئول جلسههای نمایش فیلم، طفره رفتن برخی منتقدان از صحبت کردن دربارهی مستندهای حیات وحش را یکی از موانع و دشواریها در بررسی اینگونه فیلمها عنوان کرد و افزود: «خوشبختانه مستند «آواز جغد کوچک» از آن فیلمهاست که مخاطبان خود را راضی نگه میدارد و کاری میکند که آنها تا انتها از تماشای آن راضی باشند.»
وی گفت: «تشویق تماشاگران در پایان فیلم ثابت میکند که اشاره به جذابیتهای عمومی چنین فیلمی واقعیت دارد و فقط یک ادعا نیست.»
در ادامهی جلسه، «مهدی نورمحمدی» در پاسخ به پرسش مجری برنامه دربارهی دلیل علاقهمندی خود به مستندهای حیات وحش که در این فیلم و فیلم قبلی او (در پناه بلوط) نمود چشمگیری دارد گفت: «در حال حاضر سالهاست فیلم و فیلم مستند میسازم اما در سالهای اخیر به دلیل علاقه به طبیعت و محیط زیست، تمایل پیدا کردم تا مستندهای حیات وحش بسازم.»
وی همچنین در پاسخ به نکتهی مطرح شده از سوی ناصر صفاریان دربارهی طراحی خط داستان برای تصویرهای موجود از حیوانات و ارتباط آن با مقولهی پژوهش گفت: «طراحی ماجرا برای پیوند دادن تصویر حیوانات به همدیگر قطعاً به پژوهش دربارهی رفتار آنها نیاز دارد. در غیر این صورت ثبت تصویر آنها در قالب فیلم به رخدادی غیرمنطقی و غیرواقعی تبدیل میشود.»
نورمحمدی سپس دربارهی تجربهی شخصی خود در این زمینه گفت: «زمانی که میخواستم فیلم «در پناه بلوط» را بسازم، برای آن که از رفتار سنجابها اطلاع پیدا کنم، با پرداخت حقالزحمه و دستمزد، از دوستی خواهش کردم کتاب «راهنمای جهانی سنجابها» را برایم ترجمه کند و پس از مطابقت اطلاعات موجود در کتاب با رفتارهای عینی سنجابهای ایلام، دست به کار ساخت آن فیلم شدم.»
وی افزود: «برای ساخت «آواز جغد کوچک» نیز به منابعی که به زبان فارسی دربارهی زیستگاهها و تنوع این پرنده وجود داشت رجوع کردم و از آنها بسیار بهره بردم. مجموع این اطلاعات در ساخت فیلم بسیار به من کمک کرد.»
نورمحمدی در ادامهی صحبتهای خود، «پرواز جغد و آمدن او به سوی نقطهی طلایی کادر» را «حاصل تحقیقات دربارهی این پرندهی قلمروطلب» دانست و افزود: «تا جایی که میشد سعی کردم وریته بودن داستان از بین نرود و حقیقت موضوع، تحتالشعاع هیچ چیز دیگری قرار نگیرد. به همین دلیل فیلم را با آواز جغد کوچک برای پیدا کردن قلمروی خود آغاز، و با آواز دیگری که راوی از دست رفتن قلمروی اوست به پایان بردم.»
بخش بعدی جلسه به صحبتهای منتقد مهمان برنامه اختصاص داشت. مهرداد فراهانی در این بخش با اشاره به «دشواری در دستهبندی فیلمهای حیات وحش» که به گفتهی او از «نسبت این مستندها با مطالعات انجام شده و فیلمهای تولید شده در سالهای قبل از خود» ناشی شده گفت: «متاسفانه با جستوجو در منابع موجود در زمینهی سینمای مستند ایران درمییابیم که به غیر از ترجمهی یک مقاله دربارهی اخلاق در مستندهای حیات وحش که در فصلنامهی «سینماحقیقت» منتشر شده، تقریباً هیچ اطلاعات دیگری در این زمینه وجود ندارد.»
وی گفت: «تنها منبع مهمی که در این زمینه میتوان پیدا کرد کتاب «فیلمهای حیات وحش» نوشتهی دِرِک بوزه، چاپ دانشگاه پنسیلوانیاست که در سال 2000 منتشر شده است.»
فراهانی گفت: «دِرِک بوزه در این کتاب ضمن اشاره به برخی تجربههای تاریخی (نظیر: مطالعهی حرکت اسبها با استفاده عکاسی) نشان میدهد که دغدغهی ثبت حیات وحش و زندگی حیوانات، حتی پیش از تولد سینما هم وجود داشته و از این طریق ثابت میکند فیلمهای حیات وحش همواره بر تاریخ سینمای مستند تقدم داشتهاند.»
این منتقد سینما سپس با اشاره به پیشگامان و آغازگران سینمای مستند در ایران گفت: «متاسفانه در بین مستندهای ایرانی، فیلمهای حیات وحش رد پای بسیار کمرنگی دارند و این موضوع نشان میدهد تولید آنها در سالهای دور بسیار کمرونق بوده اما خوشبختانه این موضوع در سالهای اخیر جای خود را به رونقی نسبی و تولید مستندهای مناسبی در زمینهی حیات وحش داده است.»
در ادامهی جلسه، مهدی نورمحمدی در پاسخ به نکتهی مطرح شده از سوی ناصر صفاریان دربارهی حضور عنصر طنز در فیلم «آواز جغد کوچک» گفت: «تلاش کردم از این عنصر به گونهای استفاده کنم که حقیقت موضوع را تحت تاثیر قرار ندهد. این در حالی است که در سالهای اخیر مستندهای جعلی متعددی ساخته شده که مستندساز برای راحتی خود حتی در واقعیت هم دستکاری کرده و به عنوان مثال غذای موجودات مختلف را هم تغییر داده است.»
وی گفت: «در فیلم «آواز جغد کوچک» اغلب صحنهها با استفاده از لنز تِلِه ساخته شده و من به عنوان مستندساز هیچ دخل و تصرفی در واقعیت زندگی جغدها نداشتهام. در حقیقت، اگر در «آواز جغد کوچک» کنش، تعلیق و کشمکشی وجود دارد، حاصل فیلمنامهای است که برای تدوین آن نوشته شده است.»
نورمحمدی در تشریح این موضوع گفت: «من برای ساخت فیلمهایم طرح دارم اما در ساخت مستندهای حیات وحش، استفاده از فیلمنامه، کاربرد چندانی ندارد.»
وی همچنین گفت: «این فیلم قطعاً از اشکالاتی برخوردار است و من متناسب با واکنش مخاطبان و دیدگاه آنها همواره دنبال اصلاح، کوتاه کردن زمان و ایجاد تغییراتی در تدوین آن هستم.»
بخش بعدی به ادامهی صحبتهای منتقد مهمان برنامه اختصاص داشت. مهرداد فراهانی در این بخش با اشاره به دو سنت اساسی در زمینهی تولید مستندهای حیات وحش که به گفتهی او تقسیمبندی آن توسط دِرِک بوزه انجام شده گفت: «در مدل انگلیسی این نوع فیلمها برخی دانشمندان تلاش میکنند تا رفتارهای حیوانات و موجودات را کشف کرده و به مخاطبان عرضه کنند اما در نوع و سنت آمریکایی که ریشه در تولید فیلم «صحرای زنده» (محصول 1953 استودیوی والت دیزنی) دارد متاسفانه خشت کجی پایهگذاری شد که شامل ایجاد تغییر (در واقعیت) به نفع سرگرمیسازی است و متاسفانه در نهایت به جعل واقعیت منجر شده است.»
فراهانی سپس با اشاره به طراحی داستان برای حیوانات و نامگذاری آنها از سوی والتدیزنی که طبق این تحلیل اغلب به روایت دراماتیک، شیرین و جذاب موجودات مختلف منجر شده گفت: «احتمالاً به دلیل سلطهی نگاه دیزنی است که در اغلب منابع موجود و تئوریک دربارهی سینمای مستند، کمترین اعتنایی به فیلمهای حیات وحش نشده و به عبارتی دیگر این نوع فیلمها اصلاً به عنوان جزیی از سینمای مستند به حساب نیامدهاند!»
وی گفت: «در سنت آمریکایی، این نوع فیلمهای حیات وحش که اغلب با استفاده از نماهای چشمگیر و موسیقیهای پرحجم و ارکسترال تلاش دارند تا باشکوه و عظیم و خارقالعاده جلوه کنند، مخاطبان گسترده و پرطرفدار خود را دارند و به تعبیری میتوان گفت سرمایهگذاری برای ساخت این نوع تولیدات، شبیه خرید سهامهایی هستند که هرگز با تهدید سقوط ارزش مواجه نیستند و میتوان گفت مرگ ندارند.»
فراهانی افزود: «در این فیلمها که آدمها اغلب در آنها غایب هستند داستانهای رُمانس و جذاب و همچنین لحظههای اکشن و پرهیجان نسبت به وجه علمی و آموزشی آنها برتری دارند. در حالی که فیلم «آواز جغد کوچک» بدون برخورداری از این عناصر راه خود را میرود و مخاطب خود را سرگرم میکند.»
وی همچنین «سکانسهایی نظیر همیاری پرندهها برای دور کردن مار و روباه از لانهی جغد» را «از فرازهای تماشایی این فیلم» توصیف کرد و افزود: «فیلم «آواز جغد کوچک» میکوشد تا نشان بدهد طبیعت، تا زمانی که انسان و سایر عناصر مزاحم، آن را تهدید نکنند، به خوبی از پس محافظت خود برمیآید. مشکل از جایی آغاز میشود که انسان وارد نبردی سهمگین با طبیعت میشود و با ابزار مدرن خود کمر به نابودی آن میبندد.»
فراهانی گفت: «با سختگیرانه نگاه هم که به «آواز جغد کوچک» نگاه کنیم، به دلیل برخورداری از نظر و دیدگاه سازندهاش، این فیلم را میتوان جزو فیلمهای مستند به حساب آورد، نه فیلمهای حیات وحشی که صرفاً برای سرگرمکردن بینندهها ساخته میشود.»
مهدی نورمحمدی، کارگردان «آواز جغد کوچک» در پاسخ به این نکته گفت: «تمام سعیام را کردم تا این فیلم از حیطهی مستند خارج نشود.»
وی گفت: «در این فیلم میتوانستم از صحنههایی استفاده کنم که وجه طنزآمیز آن را پررنگتر کنند اما ترجیح دادم در لبهی تیغ حرکت کنم و در حقیقت موضوع دست نبرم.»
نورمحمدی در بخش پایانی این جلسهی نقد وبررسی گفت: «در سالهای گذشته، مستندهای حیات وحش با استقبال بسیار محدودی مواجه بود اما امروز سینمای مستند به بلوغ رسیده و خوشبختانه این استقبال از مستندهای حیات وحش رشد چشمگیری داشته است.»
وی سپس با اشاره به اهدای جایزهی ویژهی تماشاگران به فیلم «در قلمرو دُمعنکبوتی» (ساختهی فتحالله امیری) به عنوان شاهدی بر استقبال گستردهی مخاطبان از مستندهای حیات وحش گفت: «تولید این نوع فیلمها نیازمند بودجههایی است که در وضعیت فعلی سینمای مستند، امکان دسترسی به آن، بسیار دشوار شده است. با این وجود امیدوارم راهکاری پیدا شود که بتوان مستندهای دیگری در همین زمینه ساخت. مستندهایی که قابلیت آن را داشته باشند که از شکلهای فعلی فراتر رفته و تجربههای دیگر و بهتری خلق کنند.»
نظر شما