به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، واقعه غدیر رویداد مهم تاریخ اسلام است که در آن پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در پی دستور الهی، علی(علیه السلام) را به سمت جانشینی خود منصوب کردند. این انتصاب در هجدهم ذیالحجهی سال دهم هجری در راه بازگشت از سفر حجةالوداع و در مکانی به نام «غدیر خم» انجام پذیرفت. واقعه غدیر در قرآن به عنوان روز اکمال دین مورد اشاره قرار گرفته است. به مین مناسبت گفتگویی انجام داده ایم با حجت الاسلام و المسلمین «مرتضی آقامحمدی»، نویسنده و پژوهشگر دینی و مبلغ بینالمللی حوزه که در پی می آید:
آقای دکتر بفرمایین عید غدیر چرا به این نام مشهور شد؟
غدیر در لغت به معنای برکه است، واقعه غدیر و انتخاب امام علی (ع) توسط پیامبر گرامی اسلام (ص) به امر خدا و جریان غدیر در کنار یک برکه اتفاق افتاد که این برکه در دل یک بیابان است که در آنجا یک قطره آب پیدا کردن غنیمت است.
در واقعه غدیر خم نمادی وجود دارد، همان طور که برکه آب، جان مسافران را در آن بیابان خشک میتواند نجات دهد، به همان اندازه مسافران مسیر الهی برای رسیدن به معبود خویش نیاز به ولی خدا و امام دارند و امام همانند آن آبی است که آنها را زنده نگه میدارد.
چرا در دوران آن حضرت عده ای واقعه غدیر را نادیده گرفتند؟
واقعه غدیر خم در زمانی اتفاق میافتد که مردم آن زمان تشنه وجود امام علی (ع) و امام و آنچه که امام میتواند به مردم بدهد، نیستند.
امروز برخی افراد مسأله غدیر و ولایت را به گونهای دیگر تفسیر میکنند که ریشه در شرایط آن زمان دارد، امروز تلاش میشود که اتفاقات آن زمان توجیه شود و رفتار مردم آن زمان موجه جلوه داده شود و برای این که ما بفهمیم در غدیر چه اتفاقی افتاد، باید رفتار و روحیات مردم آن زمان را درک کنیم؛ ما برای درک مطلب باید با مردم آن زمان آشنا شویم و به این مسأله بپردازیم که چرا مردم آن زمان داستان غدیر را نادیده گرفتند.
در تلفی مردم آن زمان، بحث این نیست که چه کسی حق و یا باطل است، بلکه از نظر آنها هر رفتاری که از صحابه پیامبر (ص) سر میزند، جز حق نیست و مردم آن زمان یکپارچه صحابه را مقدس میدانستند و هرچه صحابه انجام میدادند،برایشان قابل توجیه بودد
سرزمین نجد مردمانی خشن، خشک و تند دارد که قبل از وهابیت هم همین گونه رفتار میکردند، تاریخ نشان میدهد که قبل از این که وهابیت شکل بگیرد، مردم نجد عملا رفتار وهابی داشتند و در زمان پیامبر گرامی اسلام (ص) هم رفتارهای تندی با آن حضرت داشتند و بعدها در مقابل حضرت علی (ع) قرار گرفتند و خوارج را تشکیل دادند؛ در حقیقت این دمل از قبل وجود داشته است، اما در زمان امام علی (ع) زخم، دهان باز میکند.
جغرافیا و فرهنگ درونی جامعه در یک اقلیم بر ذهنیت انسانها تأثیرگذار است، به طوری که یک نجدی متن دین را به دست میگیرد و به خشنترین، تندترین و بیروحترین شکل ممکن تفسیر میکند؛ مردم آن زمانی هنگامی که ظاهر متن دین و ظاهر قرآن کریم را بر خلاف طبیعت قومی، قبیلهای و اجتماعی خود دیدند، آن را به گونهای تفسیر میکنند که با خلقیات و شرایط فرهنگی و اجتماعی خود همخوان میکنند.
فرهنگ عربی و جاهلی جامعه صدر اسلام چقدر در این خصوص تاثیرگذار بود؟
ما باید به روحیات، خلق و خو و اندیشههای جامعه آن زمان پی ببریم و بدانیم که جامعه آن زمان چگونه میاندیشید و نگاه جامعه به دین چگونه بود تا به این مسأله پی ببریم که چرا جامعه آن روز در مقابل پیامبر گرامی اسلام (ص) حاضر بودند و چگونه مخالف دستور پیامبر اکرم (ص) رفتار کردند و در مقابل امام علی (ع) سکوت کردند.
نوع فداکاری انسانها با هم متفاوت است، برخی انسانها در زمان جنگ حاضرند تا آخرین قطره خون خود بجنگند و از جنگ هیچ واهمهای نداشتند، اما اگر به این افراد بگوییم که کشور نیاز به سازندگی دارد، در سازندگی کشور شرکت کنید و یا یک پست مالی به عهده او بگذاریم، ممکن است که حاضر به مشارکت در سازندگی نشود و یا به مسائل مالی کشور خیانت کند و اختلاس صورت بگیرد، یعنی انسانی که حاضر است در شرایطی جان خود را فدا کند، در این شرایط این فداکاری را بلد نیست.
در زمان صدر اسلام، برخی افراد حاضرند در رکاب پیامبر اکرم (ص) کشته شوند، اما روحیات و عربیت آنها قبول نمی کند که شخصی مانند امام علی (ع) بر آنها حکومت میکند، همانگونه که حضرت زهرا (س) در یکی از خطبههای خود به مردم میفرماید: «شما همان جوانمردهایی بودید که در رکاب پیامبر (ص) میجنگیدید، اما امروز حق ما غصب شده است و شما سکوت میکنید».
مقاومت جامعه جاهلی در برابر واقعه غدیر تا کی ادامه داشت؟
مردم آن زمان، نوع فداکاری برای دین را در این میدیدند که در کنار پیامبر گرامی اسلام (ص) باشند، اما در این نمی دیدند که از حضرت علی (ع) حمایت کنند، به ویژه در آن زمان که قلمروی جامعه اسلامی گسترش یافته است و افرادی در جامعه بودند که مجبور به پذیرش دین اسلام شدند، اما در دل خود پایبند به اسلام نبودند و حاضر نبودند که فرهنگ عربی و جاهلی خود را رها کنند و بر مبنای اسلام عمل کنند.
امروز در کشورهای غربی، افرادی از آسیای شرقی میبینیم که چندین نسل در اروپا زندگی کردند، اما همچنان فرهنگ بومی سرزمین مادری خود را حفظ کردند و این فرهنگ، ریشه دار، پنهان و عمیق است که به نسلهای بعد منتقل میشود و به راحتی از بین نمی رود، در زمان صدر اسلام هم بسیاری از افراد به اسلام ایمان آوردند و به وحدانیت خداوند و پیامبری حضرت محمد (ص) اقرار کردند، اما ذهنیت آنها ذهنیت جاهلی است که بر دین سایه افکنده است.
مردم آن زمان، حاکم جامعه را عرفی و اجتماعی میدانستند و به لحاظ دینی ویژگیهای خاصی برای حاکم خود قائل نبودند، بلکه صرفا بحث قبیلهای است؛ جامعه آن روز هنوز از فرهنگ عربی خود خارج نشده بود، آنها به مسائل دینی مانند نماز، روزه، احکام و ... عمل میکردند، اما دین در کلیت خود در وجود آنها جاری نبود.
جامعه آن زمان فرهنگ عربی خود را بر متن دین و آموزههای دینی تحمیل کردند و آنجایی که با دین همخوانی نداشت، کاری میکردند که دین با فرهنگ سازگار شود؛ جامعه آن زمان کاملا بر اساس ایده آلها و ملاکهای قبیلهای تصمیم میگیرند و ذهنیت عربی در آنجا حاکم بود، به همین دلیل مردم احساس نمی کنند که حقی غصب شده باشد.
پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، جامعه آنچنان یک دست بود و همه مطیع بودند و با خطراتی که از جانب ایران و روم وجود داشت، باعث شده بود که جامعه وحدت و انسجام داشته باشد و در کنار خلیفه زمان خود باشند و مجموعه اینها باعث شد که غدیر به فراموشی سپرده شود.
آن زمان غدیر آنچنان برای مردم اهمیت نداشت و هر چه پیامبر اکرم(ص) بر غدیر تأکید کردند، بازهم کار به جایی نمی رسید، زیرا مردم آن زمان احساس نیاز به ولایت نداشتند.
پیامبر اکرم (ص) در واقعه غدیر، آب حیاتی را به مردم معرفی کرد که مردم آن زمان تشنه آن آب حیات نبودند، بنابراین به بدترین شکل و با بی توجهی برخورد کردند و جامعه اسلامی از وجود حضرت امیرالمؤمنین (ع) محروم ماند.
در چه شرایطی احساس نیاز به ولایت در مردم ایجاد شد؟
در واقعه پس از غدیر آنچه که در آن زمان اتفاق افتاد، برخواسته از فرهنگ جامعه بود، جامعهای که بر اساس مجموعه ساختارهای وجودی احساس نیاز و احساس تشنگی به حضور و وجود حضرت علی (ع) نداشت، بنابراین در بهترین شرایط که حضرت میتوانست جامعه را اداره کند، امام را کنار گذاشتند و در بدترین شرایط ممکن به حضرت مراجعه کردند که آن حضرت قبول نمی کرد.
در آن شرایط حساس و متشنج، جامعه دریافت که هیچ فردی به جز امام علی (ع) نمی تواند بر جامعه حکومت کند، بنابراین با فشار و اجبار و بر خلاف میل حضرت بیعت عمومی صورت گرفت و حکومت را به آن حضرت واگذار کردند.
نظر شما