«زهرا ابراهیمی» در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در اصفهان با اشاره به دیدگاه و نگرش انسان در هر امری، تکلیف روابط و ضوابط او را در زندگی معین و مشخص می کند گفت: اخلاق دینی از لوازم زندگی دینی می باشد و دین هدفی جز تربیت انسان دیندارِ اخلاق مدار ندارد و تعالیم اخلاقی چه در حوزه ی اخلاق هنجاری و چه در دایره اخلاق کاربری، بخش عظیم و مهمی از آموزه های دینی ما را تشکیل می دهند و شرط اخلاقی زیستن، تمسک بر این تعالیم است.
کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی تاکید کرد: زیست دینی داشتن در جامعه خواه ناخواه هزینه هایی را برای انسان دیندار به همراه دارد و نمی توان دیندار زندگی کرد اما هزینه های آن را نپرداخت، البته اگر در یک جامعه همه افراد زیست دینی داشته باشند، پرداخت هزینه های دینی زندگی کردن نیز، برای همه یکسان است و در این حالت مشکلی ایجاد نمی شود. اما مشکل اصلی جایی است که در جامعه دینی تعداد زیادی از افراد از روشهای غیردینی بهره می برند و در این شرایط، اخلاقی زیستن بسیار پُر هزینه خواهد بود.
ابراهیمی اظهار داشت: به عنوان مثال در جامعه ای که افراد، رفتارهای غیراخلاقی مثل تهمت، تمسخر، دروغ و عدم پایبندی به قوانین را دارند واز این روشها زودتر به نتیجه می رسند، اخلاقی زندگی کردن بسیار سخت خواهد بود، چرا که در این نوع جوامع اصول اخلاقی تضعیف و یا بدتر ازآن واژگون شده و این امر زندگی را برای افراد دیندار سخت می کند، یکی از اموری که می تواند روح اخلاقی جامعه رابه تسخیرکشاند، استبداد حاکم بر جوامع است.گاهی نوع حکومت، حکومتی استبدادی است که ریشه در ظلم وبی اخلاقی دارد اما بعضا با جوامعی روبرو می شویم که از حیث ماهیت، استبدادی نیست اما از لحاظ عملکرد برخی از سازمانها و نهادهای آن حکومت به ویژگیهای حکومتهای مستبد نزدیک می شوند.
وی اذعان داشت: جامعه اسلامی ما نیز اگرچه ماهیتا دینی و اسلامی است اما توجه به اصول اخلاقی در برخی از نهادهای آن کم رنگ است و همین امر عامل ترویج بی اخلاقی و تبدیل شدن ضد ارزشها به ارزش می شود.
ابراهیمی ادامه داد: در چنین جامعه ای قطعا دینداران حقیقی هزینه های زیادی را متحمل می شوند چرا که آنها خود را مقید به اخلاق می دانند ودر عمل نیز اهل رعایت هستند ولی ترکشهای بی اخلاقی سایر افرادِ به ظاهر دیندار، اینان را نیز آزرده خاطر می سازد.
کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی تاکید کرد: وقتی در یک جامعه عده ای با نام دین و به کام خودشان عمل کنند، دینداران در آن جامعه مجبور به پاسخ می شوند، در واقع مردم با نگاه ظاهربین خود هرکس که نماد دینداری دارد و از ظاهری دیندار بهره مند است را مقصر تمام کوتاهی های حکومت در آن جامعه می پندارند به همین دلیل هرجا نقص و ضعف و بی عدالتی ببینند سریعا داد و فریادشان را بر سر آنهایی می کشند که نماد دینداری دارند، اما قسمت تلخ تر این جریان جایی است که این افراد برای رهایی از فشارهای جامعه گاهی مجبور می شوند رفتارهای برخی از نهادهای حکومت را توجیه نمایند، شاید این بدترین هزینه زیست دینی درجامعه دینی باشد، جایی که دینداران باید پاسخگوی عملکرد صاحب منصبان باشند، صاحب منصبانی که با فاصله انداختن بین خود و مردم، حالا سپری محکم به نام متدینین دارند تا بجای آنها فحش بشنوند و گاهی نیز مورد ضرب و شتم و آزار قرار گیرند.
وی افزود: در این جریان مشکل اصلی آنجاست که اگر ایمان انسان ریشه در جانش نداشته باشد انسان دیندار برای فرار از این هزینه ها، از زیست دینی خود انصراف می دهد و تلاش می کند مظاهر دینداری اش را کم رنگ و کم رنگ تر کند تا جایی که حتی به زیست دوگانه رو می آورد، زیستی که می تواند جای مناسبی برای چنبره زدن نفاق باشد.
ابراهیمی یادآور شد: داشتن مظاهر دینداری در جامعه امروز ما دارای هزینه است اما فرار از پرداخت این هزینه ها، راه حل مشکل نیست بلکه به نظر می رسد آنچه می تواند در اخلاقی زیستن انسان موثر باشد توجه به دو بُعد علم و عمل است، یعنی انسان در وهله ی اول باید از حیث نظری و معرفتی نسبت به وظیفه اخلاقی خویش آگاهی پیدا کند و در گام بعدی در عمل، خود را مقید بدانها نماید تا از این طریق با تثبیت ایمان خویش،از دوگانه زیستن در امان بماند.
وی گفت: همانگونه که در روایت آمده است خداوند عمل را جز با معرفت و شناخت نمی پذیرد، و هیچ شناختی را جز با عمل نمی پذیرد، کسی که شناخت و معرفت دارد آن شناخت او را به عمل راهنمایی می کند، و کسی که عمل نکند در حقیقت معرفت و شناخت ندارد.
نظر شما