زیبایی که سیل برای مادر شهیدان حبیب‌لی رقم زد

همسر مادر شهیدان حبیب‌لی از سیل و تشییع پیکر همسر در روز نخست سیل در آق‌قلا برای ما می‌گوید.

خبرگزاری شبستان -گرگان؛ داود خاندوزی: به خانه مردی رفتیم که در نخستین روز سال نو اقدامش تیتر یک رسانه‎های کشور شد؛ مردی که مانع از ماندن پیکر مادر دو شهید در خانه‎ای محصور در سیلاب شد.

 

در حالی که مسئولان هلال احمر به وی اصرار می‎کردند که پیکر «آنه سلطان آق» را به سردخانه منتقل کنند اما او تصمیم دیگری گرفت و مانع از آن شد که پیکر مادر شهیدانش بر آب بماند.

 


«حاج مهدی آخوند حبیب لی» پیرمردی کهن‎سال و سرد و گرم چشیده روزهای سرد و سخت انقلاب به ما در مورد بحران سیل می‎گوید، با لحنی شیرین و زیبا بیان می‎کند که سیل آسیب زیادی به دو منزلش وارد کرده است و اگر در زمان بحران سیل گروه‎های جهادی در منطقه فعالیت نمی‎کردند و از استان‎های مختلف کشور به مناطق سیل‎زده نمی‎آمدند معلوم نمی‎شد که وضعیت مردم سیل‎زده آق‎قلا چه می‎شد.

 

سیل وحدت را آشکار کرد

او که وحدت را بین شیعه و سنی در سیل درک کرده بود گفت: تا پیش از سیل وحدت در این منطقه تنها زبانی بود و سیل اخیر وحدت را آشکار کرد و نشان داد که وحدت چه کلمه ستوده‎ای است و می‎تواند در گره‎های بزرگ کارهای مهمی را انجام دهد.


پدر شهیدان حبیب لی بیان می‎کند که برادران اهل تشیع در کمک به سیل‎زدگان از اهل سنت پیشی گرفتند و ما شاهد بودیم که از جان و مال خود گذشتند اما حیف برخی از کمک‎ها با عدالت در منطقه توزیع نشد.


وی از زمان سیل می‎گوید و ادامه می‎دهد در آن برهه زمانی پنج خانوار در یک خانه زندگی می‎کردیم که سرجمع 38 نفر در طبقه دوم به مدت 23 روز اسیر سیل بودیم، حیاط مالامال از آب بود و تنها با قایق می‎شد رفت و آمد کرد. در تأمین خوراک و سرویس بهداشتی با مشکل روبه‎رو بودیم.


حبیب‌لی اعتقاد دارد که هلال احمر در سیل نتوانست به خوبی عمل کند و می‎افزاید: از همه نقاط کمک برای سیل‎زدگان توزیع شده بود اما عدالتی در توزیع نبود.


پدر شهیدان حبیب لی به نقش برجسته سپاه در زمان سیل اشاره کرد و افزود: امام راحل جمله تاریخی دارد که فرمودند «اگر سپاه نیود کشور نبود و ای کاش من یک پاسدار بودم» نزد خود می‎پنداشتم چه کسی جلوی شما «رهبر» را  می‎تواند بگیرد اما سیل حقانیت این جمله را به من اثبات کرد.


حبیب‌لی می‎گوید؛ در روز نخست فروردین ماه سه ساعت قبل از آنکه سیل منطقه را فرا بگیرد مادر شهیدان حبیب‎لی فوت می‎کند در آن زمان نمی‎دانستیم چه کنیم و تابوت را به طبقه دوم بردیم و یک شب پیکر همسرم را در تابوت نگه داشتیم.


وی ادامه می‎دهد؛ به ما گفته بودند پیکر را در یک مشما بگذارید و به سردخانه ببرید و من گفتم اجازه نمی‎دهم و باید همسرم به خاک سپرده شود، پس از این قضیه با سپاه شهرستان تماس گرفتم و از آنها درخواست یک قایق و دو ماشین شاسی بلند کردم.

 

قسمت مادر شهید این بود که در مزار شهدای گمنام نمازش خوانده شود

پدر شهیدان حبیب‌لی گفت: سپاه به این امر اهتمام داشت، قایق را فرستاد و به دلیل اینکه سیل تمام شهر و مساجد را در بر گرفته بود برای خواندن نماز میت مشکل داشتیم و تنها جایی که این شرایط برایش فراهم بود مزار سه شهید گمنام شهرستان بود.


حبیب‎لی می‎افزاید؛ قسمت مادر شهید این بود که نمازش در این مکان خوانده شود.


وی بیان می‎کند، در آن زمان یاد این جمله امام راحل که فرمودند«سپاه نبود کشور هم نبود» افتادم گرچه کلام امام راحل از قرآن کریم نبود ولی از قرآن هم کمتر نبود.


پدر شهیدان حبیب‌لی می‎گوید؛ پس از تشییع پیکر نیز سپاه با قایق برای ما آذوقه تهیه می‎کرد.


وی به دو فرزند شهیدش «عبدالرحمن» و «ارازمحمد» حبیب‎لی که در سن 18 سالگی به شهادت رسیدند اشاره کرد و گفت: یکی از فرزندان شهیدم بسیار دست و دلباز و رئوف‎القلب بود و در زمان خدمت به سربازان بدون ملاقاتی پول قرض می‎داد که پس از شهادت متوجه این موضوع شدیم.


وی افزود: دومین فرزند شهیدم«ارازمحمد» نیز صوت و لحن زیبایی داشت و پنج جزء قرآن را حفظ بود، از اینکه صدایش را ضبط نکردم ناراحت بودم چراکه صوتش بسیار آرامش بخش بود.

 

کد خبر 807732

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha