خبرگزاری شبستان-سرویس فرهنگی؛ لیلا ضامنی: شاید بتوان گفت نقاشی برای کودکان نقش زبان را ایفا می کند و می تواند وسیله ای برای انتقال پیام با محیط پیرامون و والدین خود باشد اغلب کودکان با نقاشی دنیای درونی خویش را آشکار می کنند و از طریق تصاویری که می کشند می توان به دنیای درونی آنها راه یافت؛ برای همین کشف استعداد کودک در به تصویر کشیدن خود و دنیای اطرافش نمی تواند تنها به صورت بداهه باشد باید کودک آموزش ببینید و این آموزش به کشف خلاقیت در وی کمک خواهد کرد اینکه چه آموزشی ببیند و این آموزش در کجا و توسط چه کسانی به وی داده شود امر مهمی است، سیستم آموزش ما کمتر برای پرورش استعداد های هنری کودکان برنامه ریزی کرده است؛ در برنامه های درسی آموزشی تنها یک ساعت در هفته به زنگ هنر اختصاص داده شده است و این ساعت را هم مربیانی پر می کنند که در هنر تخصصصی ندارند و شاید معلم درس دیگری باشند که در ساعت بیکاری به کلاس هنر می آید آیا در این وضعیت کودک می تواند آموزش لازم را ببیند و مهارت هایی را یاد بگیرد؟ خیر فارغ از نظام رسمی اموزشی کلاس های هنری وضعیت متفاوتی دارند بسته به دسترسی مالی خانواده ها و سطح اقتصادی آنها کودکان خود را در کنار آموزش های رسمی که در مدارس می بینند به کلاس های هنری می فرستند که همین کلاس ها درسرنوشت هنری آنها و کشف استعدادهایشان تاثیر دارند البته نباید این را از نظر دور داشت که در مدارس غیر انتفاعی به هنر بیش از آنچه در مدارس دولتی است توجه می شود؛آموزش هنر به کودکان و کشف خلاقیت آنها را با «نگین ارجمند خواه » مدرس هنر به کودکان به گفتگو نشسته ایم که در زیر می آید:
با توجه به اینکه در کشورهای غربی ابزار را به کودک می دهند و کودک شروع به طراحی یا... می کند در حالیکه در کشورهایی مثل چین ساختار به گونه ای است که معلم دست کودک را می گیرد و آموزش می دهد؛ سیستم آموزش هنر به کودکان در کشور چگونه است؟
سیستم آموزش هنر به کودکان سالهاست دغدغه همه متخصصین آموزش هنر کودکان است؛ متخصصانی که پشتوانه شان علم و تجربه و تلاشی که در این زمینه کرده اند؛ در افراد غیر متخصص این سیستم که شاگردی که با آنها کار می کند صرف یک کودک است باید دستش را بگیرند و به او آموزش بدهند و وقتی که وسایل را گذاشتند یک اجباری در آن چیزی که معلم می کشد و شاگرد هم باید بکشد همچنان وجود دارد با اینکه نیروهای متخصص زیادی در این حوزه پرورش داده شده است، اما متاسفانه در آموزش و پرورش ایران این نقص بزرگ همچنان وجود دارد و این بزرگترین مشکل ذهنی و روحی ما معلمینی است که داریم دراین راستا کمک می کنیم که خلاقیت کودکان در جایگاه خودش بماند و هیچ آسیبی نبیند باید این را در نظر گرفت که با اولین خطی که یک معلم بر روی برگه کاغد شاگرد یا کودک اش می کشد آن خلاقیت از بین می رود، چون کودک همه چیز را به معلمش وصل می کند، معلم برای کودک بزرگ و اسطوره است و دوست اش دارد، یادمان نرود سن دبستان سنی است که بچه ها وابستگی روحی به معلمان دارند در نتیجه سعی می کند عین خطی را بکشد که معلم اش کشیده است و آسیب دقیقا در همین نقطه اتفاق می افتد و خلاقیت کودک از بین می رود و این مشکل بزرگی است؛ امیدوارم آموزش و پرورش فکری به حال این مشکل کند و نیروهای که خودش استخدام می کند به عنوان متخصص را جایگزین کند و این می شود ما تعداد محدودی کودک داریم که وقتی نمایشگاه می گذارند حرف تازه ای دارند و تعداد زیادتری از اون کودکان داریم که وقتی نمایشگاه می گذارند همانند معلمانشان هستند.
آیا نظام آموزشی ما می تواند منجر به خلاقیت هنری در کودکان شود؟
سیستم آموزشی ما با توجه به گفته های قبلی با همین وضع نه منجر به خلاقیت هنری در کودکان نمی شود، وقتی معلم سر کلاس می رود وقتی آموزش و پرورش تصمیم می گیرد موسیقی پخش نشود و بچه به آرامش و سبکی روحمی جسمی برسد و بعد شروع به خلق اثر کند و زمانی که این کارها محدود و ممنوع می شود چگونه می توانیم خلاقیتی برای کودکان ایجاد کنیم؛ من خودم سیستمی که برای آموزش خودم در نظر می گیرم همیشه در کنار آموزش از موسیقی برای تخلیه روحی و روانی شاگردم استفاده می کنم تا بتواند سبک تر به خلق اثر بپردازد؛ محدودیت های بسیاری پیش پای معلمان هنر وجود دارد که مانع خلاقیت برای خلق اثر است؛ درحال حاضر در مدارس محدودی این خلاقیت وجود دارد در مدارس دولتی که تحت نظر آموزش و پرورش هستند اصلا خلاقیتی نیست؛ من به عنوان مدرسی که ۱۷ سال سابقه تدریس در مدارس غیر انتفاعی که مدیران آنها گامی جلوتر و پیشرفته تر از مدارس دولتی بر می دارند وما را استخدام می کنند که به صورت آزاد در این مدارس کار کنیم می گویم؛ بله در این مدارس خلاقیت وجود دارد اما در مدارس دولتی خلاقیت نیست؛ برای اثبات این نکته باید گفت در زنگ بیکاری معلم ادبیات ، ریاضیات و علوم هنر درس می دهند و اگر هم نخواهد هنر درس بدهند بهترین زمان کار این است که زمان درس هنر بچه ها ریاضی یا... بخوانند این سیستم آموزش ما در مدارس دولتی است.
در آموزش بویژه هنر نقاشی در کودکان پرسپکتیو مسئله مهمی است، آیا باید به کودک پرسپکتیو یاد داد یا نه؟
متاسفانه آموزش پرسپکتیو چند سالی است که در مدارس در مقطع دبستان رایج شده است؛ این در مقطع دوره اول دبیرستان جایگاهش بسیار مناسب ولی در دبستان نامناسب است، چند سالی است که اسم پرسپکتیو بر سر زبان هاست و مدیران برای اینکه بگویند در مدارسشان بچه ها در مقطع دبستان پرسپکتیو یاد می دهند؛ ولی از لحاظ ذهنی مراحل آموزش یک کودک از سن 6 تا 12 سالگی (مقطع دبستان) باید پله پله طی شود، این یعنی چه؟ اول کودک باید به خلاقیت برسد یعنی معلم باید خلاقیت کودک را پرورش دهد و بعد شروع کند به آموزش دادن واقعی گرایی، کودک اجسام را به صورت واقعی ببیند و لمس کند؛ لمس کردن مهمترین بخش آموزش در این مقطع سنی است، ما باید یک کودک را تا کلاس سوم پرورش خلاقیت دهیم و چهارم و پنجم کودک را با واقعی گرایی روبرو کنیم؛ یعنی در این مرحله کودک اثر نقاشی، طبیعت بی جان، و برگ های پاییزی را ببیند و همه اینها را لمس کند و در مرحله ششم شروع به دیدن انسان و به طراحی انسان کند؛ وقتی ما این مراحل را پله پله پیش می رویم چطور پرسپکتیور حتی یک نقطعه ای را آموزش دهیم ؟ دانش آموزی که دارد واقعیت ها را لمس می کند بعد ذهنش را ما برداریم بعدی کنیم و بگوییم حالا تو از این بعد ببین که چه اتفاقی می افتد همه چیز به یک نقطه می رود همه چیز به یک جای معلوم و مشخص می رود؛ من وقتی خلاقیت دانش آموزام را از سوم دبستان را پرورش دادم و لمسی با او کار کردم و مراحل را پله پله رفتم وقتی ششم دبستان اش تمام می شود و وارد مرحله اول دبیرستان می شود آنجا با او پرسپکتیو کار می کنم آن هم به چه صورت،اول با دیدن و به شکل لمس کردن، یعنی شاگردم را به خیابان می برم و می گویم حالا درختان اول خیابان را با هم ببینیم و بعد درختان آخر خیابان را ببینیم؛ دانش آموزم را ساده با پرسکتیو آشنا می کنم؛ نه اینکه پای تخته به یک دانش آموز کلاس پنجم بگویم من یک پرسپکتیو یک نقطعه ای را می خواهم اینطوری به تو آموزش دهم؛ این هم از آن مقوله های است که به غلط و به تقلید وارد مقطع دبستان شده است و اگر معلمین ما دارند چنین سیستمی را آموزش می دهند از روی ناآگاهی و صرف یک تقلید مطلق انجام می دهند اگر پایه ریزی شان تا مقطع ششم درست باشد خیلی عالی است ولی در مقطع دبستان ذهن یک دانش آموز و یک کودک هنوز برای یادگیری پرسپکتیو جایگاه مناسبی ندارد .
آشنایی کودکان با محیط های هنری چقدر می تواند در پرورش هنری آنها تاثیر گذار باشد؟
یکی از بهترین آموزش هایی که یک معلم به دانش آموزش می دهد این است که او را در محیط های هنری قرار دهد؛ اگر معلم مطمئن است که مثلا موزه هنرهای معاصر گنجینه خودش را به نمایش گذاشته وظیفه اش این است که دانش آموز را در جریان بگذارد و همراهی اش کند؛ اگر رشته تخصصی معلم نقاشی باشد باید در نمایشگاه های مختلفی که شرکت می کند دانش آموزش را همراهی کند وبا خود ببرد، من اگر موزه هنرهای معاصر اگر آثار قابل درک و فهمی برای دانش آموز داشته باشد حتما دانش آموز را می برم ؛ یکی از برنامه هایی که من در ماه برای بچه ها قرار می دهم دیدن آثار هنری است اگر نمایشگاه باشد نمایشگاه و اگر نباشد کتاب، با این روش بچه ها درگیر محیط های هنری هستند، من موسیقی را از نقاشی جدا نمی دانم و شیوه تدریس ام همزمان است، یعنی ذهن بچه را با موسیقی آرام می کنم و بعد پرورش خلاقیت می دهم و اثری که دلم می خواهد از دانش آموزم می گیرم در نتیجه اگر بدانم یک رسیتالی هست که در حد درک و فهم یک دانش آموز من است به او می گویم که برود همانطوری که خودم شرکت می کنم پس من دانش آموز ام را کاملا درگیر محیط هنری می کنم ؛ اگر قرار است که بچه ها روی لباس هایشان نقاشی کنند و بدانم جایی هست که این هنر را به صورت حرفه ای نمایش می دهد باز به دانش آموز می گویم به این مکان برود و این آثار را ببیند؛ هیچ چیزی قشنگ تر از این نیست که دانش آموز درگیر محیط های هنری شود و بعد وقتی پای میز کار برمی گردد با دید باز تر و عمیق تر نقاشی می کشد.
آیا بردن کودکان به گالری های هنری می تواند در نگاه کودکان به زندگی و هنر تاثیر گذار باشد؟
بهترین کار این است که دانش آموزان و کودکان به گالری ها بروند و سر بزنند و آثارهنری را ببینند تشخیص خوب و بد را بهتر از به عهده خودشان بگذاریم ما نباید قضاوت و پیشداوری کنیم که این نمایشگاه خوب است بیا برویم ببینم آن نمایشگاه بد است نباید برویم ببینیم، نه نمایشگاه شرکت کنند آثار متعدد را ببینند قضاوت و تحلیل اش را بر عهده خودشان بگذارند که زیباترین تحلیل ها را کودکان در این سن دارند و اعتماد به نفسشان بالا می رود؛ من در نمایشگاهی که گالری لاله برپا بود دانش آموز ام را دعوت کردم خیلی راحت با خالق اثر که هنرمند مطرحی بود صحبت کرد و آن هنرمند را به چالش کشید و گفت برای من توضیح بدهید که چرا این رنگ را استفاده کردید و اینجا چرا این طرح را کشیدید ببینید این آزاد و رها گذاشتن کودک است، وقتی کودک چشم اش باز شود دیدش عمیق می شود خیلی راحت می تواند تحلیل کند و همه اینها باعث می شود اعتماد به نفسش بالا برود.
آیا منعی برای بردن کودکان به گالری ها وجود دارد، اگر مواردی هست ذکر کنید ؟
از نظر من هیچ محدودیتی و مانعی برای حصور بچه ها در این فضاها نیست چون ما در ایران داریم زندگی می کنیم و مطمئن هستیم که فضاها فضاهای مناسبی هستند چون فضاهای عمومی هستند من پیشنهاد می کنم معلمین این قسمت را تقویت کنند چون می دانم معلمین در این قسمت هم ضعف های بزرگی دارند، به عنوان مثال به دانش آموزشان اطلاع رسانی نمی کنند که این جمعه این نمایشگاه برپاست و بچه ها همگی به نمایشگاه بروید و آثار این هنرمندان را ببینید، امیدوارم یک روز در جایگاهی قرار بگیریم و دست به دست هم بدهیم تا فرزندان ایران به رشد و شکوفایی برسند چرا که اینها آینده تک تک ما هستند و ما به پشتوانه این کودکان می توانیم ایران را سربلند و مقتدر به پیش ببریم.
نظر شما