خبرگزاری شبستان_ خراسان شمالی؛ هنوز وارد دهه چهارم زندگی خود نشده اما چنان سرد و گرم زندگی را چشیده که می توان ساعت ها پای سخنانش نشست و با گوش جان خاطرات تلخ و شیرین زندگی اش را مرور کرد.
وقتی راجع به کارهای خیری که می کند از او سوال می پرسم، تُن صدایش آنچنان شور و هیجانی دارد که می توان دست خدا را در دستانش، عشق به زندگی را در نگاهش و مهر و محبت خالصانه را در واژه واژه سخنانش حس کرد.
شعیب قصابی فر، جوان 37 ساله اهل بجنورد، برق کار است و این حرفه را از روی علاقه انتخاب کرده و می گوید: تنها منبع درآمد من همین شغل است و هرچند این روزها اوضاع کسب و کار خیلی مناسب نیست اما من صبح که از خواب بیدار می شوم با توکل بر خدا و توسل به ائمه اطهار علیهم السلام به ویژه امام رضا علیه السلام، کار خودم را شروع می کنم.
این خادمیار جوان از چگونگی حضور در حوزه خادمیاری و حلقه هایی که او را به این کانون متصل کرده می گوید و ادامه می دهد: من در سال 79 دوره سربازی را در دارالقرآن بجنورد و زیر نظر فرماندهی حاج آقا رحیمی گذراندم و به واسطه ایشان در بسیاری از کارهای خیر و عام المنفعه مشارکت می کردم.
وی با بیان اینکه از انجام کار خیر، حس خوبی می گیرم و این حس و حال به من انرژی می دهد، می گوید: با نیت کمک به نیازمندان و محرومان تصمیم گرفتم تا جایی که می توانم از حرفه خودم برای کمک به دیگران استفاده کنم و از این رو مسئله را با حاج آقا رحیمی مطرح کردم و ایشان من را به مرکز آستان قدس معرفی کردند و حدود چندماهی می شود که به عنوان خادمیار، افتخار خدمت به هم نوعانم را پیدا کرده ام.
نمی دانم حس خوب و حال خوش را همه می توانند درک کنند یا نه ولی مطمئنم هر کسی که دل بزرگ و دریایی داشته باشد، قطعا بارها و بارها به این حس و حال خوب و خوش رسیده و این شاید همان نعمت الهی باشد که به ما یادآوری می کند با هر دست بدهی با همان دست میگیری. پس چه خوب می شود که دستمان به خیر برود و از همین کار خیر، تنها حال خوب داشتن برای ما کافی ست.
شعیب خیّر می گوید: کار خیر ثواب خودش را دارد ولی وقتی پای امام رضا علیه السلام در میان باشد چنان خیر و برکتی سرازیر زندگی می شود که با هیچ چیزی قابل قیاس نیست و من وقتی با خدا معامله کرده ام و به امام هشتم متوسلم میشوم، سود دنیوی و اخروی من تضمین شده است.
صحبت با افراد مثبت و خیرخواه به آدم انرژی می دهد و وقتی می گوید «هر کس می تواند در حد توان خود به دیگران خدمت کند و گره ای هرچند کوچک از مشکلات خلق را بگشاید» با خودم می گویم کاش همه می توانستیم مثل او فکر کرده و حتی شده با خرید یک نان و رساندن آن به دست نیازمندان، اینگونه با خدا معامله کنیم.
قصابی فر، نخستین کار خادمیاری خود را برق کشی مسجد و حسینیه روستای مهنان شهرستان بجنورد معرفی می کند و می گوید: هرچند هدف من بیشتر کمک به افراد و خانواده هاست اما وقتی نام مسجد و حسینیه به میان آمد، نتوانستم نه بگویم و نیتم را که همان خدمت بود ملاک قرار دادم و وارد میدان شدم.
خادمیار شهر ما این روزها مشغول سیستم برق کشی حسینیه روستای مهنان است و نه تنها از دستمزد حدود هفت میلیون تومانی این کار گذشته که حتی دستمزد دستیاران خود را هم از جیب خودش پرداخت می کند و اینچنین به موفقیت در راهی که در آن قدم گذاشته، مطمئن است.
بخشش انسان های بزرگ قابل احصا نیست و وقتی میپرسم در مقابل کاری که برای دیگران انجام میدهی، دوست داری چه دعایی بدرقه راهت باشد، بیان می کند: برای خودم دعا نمی خواهم اگر فقط بگویند «خدا پدرش را بیامرزد» برایم یک دنیا ارزش دارد.
وقتی سخن از آرزوها و خواسته هایش به میان می آید، اول سلامتی همه خانواده را طلب می کند و بعد می گوید از خدا و امام رضا می خواهم هیچ پدری شرمنده خانواده خود نشود و روزی را ببینیم که نیازمندی نداشته باشیم.
با اینکه شعیب خیلی دوست دارد روزی از خوان متبرک امام رضا علیه السلام متنعم شود و حتی یکی از آرزوهای خود نام می برد ولی می گوید: اگر روزی توفیق این مهمانی نصیبم بشود غذای حضرت را بسته بندی می کنم و به نیت شفای بیماران به دست دردمندان می رسانم.
نظر شما